گل من گلایه کم کنابر نهفته ابدی نیستبذار آسمون ببارهگریه هم چیز بدی نیست
گل من گلایه کم کنابر نهفته ابدی نیستبذار آسمون ببارهگریه هم چیز بدی نیست
جدایی رسم این دنیای وحشی است
نگو این یادگار چیست از کیست
که روزی می شویم از هم جدا ما
در این دنیا بر تردید شک نیست
چه شب ها تا سحر نام تو را از دل صدا کردم
دلم را با جنون بی کسی ها آشنا کردم
نفهمیدم چه رنگی دارد این شب های شیدایی
که قلبم را فقط با خاطراتت مبتلا کردم
چه شب ها تا سحر با قاصدک بی رنگ
نشستم مو به موی خاطراتت را سوا کردم
به پای قاصدک بستم صبوری را شبیه گل
نوشتم روی گلبرگش که من بی تو چه ها کردم
Last edited by Ghorbat22; 09-10-2008 at 03:56.
بس که دیوار دلم کوتاه است
هر که از کوچه ی تنهایی من می گذرد
به هوای هوسی هم که شده
سرکی می کشد و می گذرد
به ساعت من ,تو تمام قرارها را نیامده ای
کدام نصف النهار را از قلم انداخته ام؟
قرار روزهای بی قراری ام!
کجای آسمان ببینمت؟
من از جستجوی زمین خسته شده ام...
عشق یعنی با افق یک دل شدنیا لباسی از شقایق دوختنعشق یعنی با وجود خستگیبر سر پرانه دل سوختنعشق یعنی داستانی نا تمامعشق یعنی کلمه ای بی انتهاعشق یعنی گفتن از احساس موجدر کنار حسرت پروانه هاعشق یعنی آه سرخ لاله هاعشق یعنی حرف پنهان در نگاهعشق یعنی ترجمان یک نفسعمق سایه روشن دشت پگاهعشق یعنی قصه ی یک آرزوعشق یعنی ابتدای یک غروبعشق یعنی تکه ای از آسمانعشق یعنی وصف یک انسان خوب
رنگ و بوی تازه از عشق بگیر
پر سوز ترین گدازه از عشق بگیر
در هر نفسی که می تپی ای دل من
یادت نرود اجازه از عشق بگیر
باران نمي شوم
که نگويي: با چه منتي خود را بر شيشه مي کوبد
تا پنجره را باز کنم و نيم نگاهي بيندازم
ابر مي شومهر لحظه پنجره را بگشايي
که از نگراني يک روز باراني
و مرا در آسمان نگاه کني...
از كنارم كه گذشتي
عاشقت شدم
حالا كه نيستي
از كنار هر رهگذري مي گذرم
عاشقم مي شود!
تو ماه را
بيشتر از همه دوست مي داشتي
وحالا
ماه هر شب
تو را به ياد من مي آورد
مي خواهم فراموشت كنم
اما اين ماه
با هيچ دستمالي
از پنجره ها پاك نمي شود.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)