لبخند تو
چون زورقی طلایی
که بر دریای نیلی گذر می کند
از پیش چشمان خیره من گذشت
و من به یکباره زیبایی تو
... و تنهایی خود را
یافتم
بیژن جلالی
لبخند تو
چون زورقی طلایی
که بر دریای نیلی گذر می کند
از پیش چشمان خیره من گذشت
و من به یکباره زیبایی تو
... و تنهایی خود را
یافتم
بیژن جلالی
اکران خصوصی تو
در یک شب بارانی
می تواند منتقد ِ سرسختی مثل من را
متقاعد کند که نور و زاویه
سناریو
بی نقص است .
ما چقدر برای هم فیلم بازی کردیم
چقدر خوابیدیم و
سر صحنه هایی که می توانست ماندگار باشد
نرفتیم
خندیدیم اما غم
گریمی نبود که پاک شود
گریه کردیم اما
خنده هامان جایزه می گرفت
دنیای عجیبی ست
زمین خوردیم ، دست زدند
مُردیم ، دست زدند
جدا شدیم ، دست زدند
.
.
.
حالا که نیستم
زیباترین لباس ات را به تن کن
از روی فرش قرمز رد شو
و به فریادها بی تفاوت باش
اما گوش ات را تیز کن
من لابلای جمعیت
تو را صدا خواهم زد ...
همین که برگردی
کات می دهم .
وحید پورزارع
Last edited by شاهزاده خانوم; 26-01-2013 at 06:54. دليل: اضافه کردن نام شاعر
این روزها
کسی حوالی من
پرسه نخواهد زد
بغضم شبیه نارنجکیست
که عمل نکرده باشد
اما تو با خنده هایت
مرا خنثی می کنی.
دانیال رحمانیان
ســــــکوت نکن...!!
حرف بزن
بلند!!
بلندتـــر..!!!
آنقدر بلند
تا صدای هق هق آرام دلم را
حتی دیوارهم نشنود
حتی پنجره..
مبادا بگویند
یارش بی وفا بود
دلش را شکستــ...
زهرا بیگدلو
انسان امروز مدعی است که کوره راه های مریخ راشناخته است،
درحالی که هنوز با کوچه پس کوچه های دلش بیگانه است.
من دیگر تمام جا پاهای این حوالی را از برم
اما هنوز ندیده ام
کسی رفتن را بلد باشدو...بماند
سیروس جمالی
هیچ یک از ما عاشق به دنیا نمیآید
روزِ تولد
برهنه بوده ایم
و کوچک
و شکننده
و در جستجوی آغوشی امن
... و از ترسِ تنهایی میگریستیم
و یک روز
یک نفر که از روزِ اول عاشق نبوده
از ترس تنهایی
به آغوشِ امن ما پناه میبرد
عاشق میشود
عاشق میشویم
و یک روز
یک روزِ خیلی بد
آغوش دیگری برای او امن میشود
می رود
می مانیم
برهنه
کوچک
بسیار کوچک
با قلبی شکسته
با روحی شکننده
بی هیچ آغوشِ امنی
و از ترسِ تنهایی میگرییم
و میگرییم
و میگرییم
نیکی فیروزکوهی
اذیتم نکن
تیرم خطا نمیرود
به انگشتهای کشیدهام
پلیس مشکوک نمیشود
آرام مدادم را پشت گوش میگذارم
زیر لب آواز میخوانم
راستی !
چه کسی میفهمد
زنی
در شعری بیوزن
تو را
از پا در آورده
چه سِحری بود در حرفهای َت
اعــجازش
ماندگاری ِ چشمهای َ م بود
ساعت ها
در تماشای َ ت
.
.
نیلوفر ثانی...شباهنگ
با اینکه بعضى کار ها را نباید انجام داد
اما به لذت اش مى ارزد
مثل سر کشیدنِ پارچِ آب
آن هم در چله ى تابستان و یا
فکر کردن به تو
وقتى مى دانم معشوقه ى من نیستى!
خدا شفا "ندهد"
وقتى این روزها
دوست داشتن ات نوعى مرض شده است!
Last edited by dourtarin; 02-02-2013 at 11:53.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)