اما پیشگوئی های
حافظ(نوسترافظ):
به چشم عقل در این رهگذار پر آشوب........جهان و کار جهان بی ثبات و بی محل است
اصل عدم قطعیت هایزنبرگ+نظریه آشوب (ریاضیات) + قانون سوم ترمودینامیک + انبساط کهکشانی و اصل هم ارزی ماده و انرژی
ببینید این همه دانشمند اینا رو ثابت کردند ولی حافظ همه اینا رو توی یه بیت گفته به این میگن معجزه
حافظ اسرار الهی کس نمیداند خموش..............از که میپرسی که دور روزگاران را چه شد؟
سیستم فلکی خورشید مرکزی
دوش با میگفت پنهان کاردانی تیزهوش...........و از شما پنهان نشاید کرد سر می فروش
گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع...........سخت میگردد جهان بر مردمان سخت کوش
این دیگه ازون معجزات هست مثلا:
گفته کز روی طبع: خوب این یعنی فیزیک..
بعد گفته سخت میگردد.....چرا نگفته میگذرد؟؟؟ این به خاطر این بوده که ایرانیا اولین مردمانی بودن که چرخش زمین به دور خورشید رو کشف کردند.......
بعد کل بیت دوم..........پیش بینی قانون عمل و عکس العمل نیوتن هست در واقع هر عمل عکس العملی دارد به همان شدت و در جهات مخالف.....
بیت اول موید تئوری های توطئه است و بهرحال نشون میده که حافظ با فضائی ها در ارتباط بوده و در واقع این بیت اول مشخص میکنه که فضائی ها به ایران هم اومدند....
مسائل دیگه ای هم وجود داره که هنوز کشف نشده.....هر وقت کشف شد معلوم میشه....
برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر.......که نداند جز این تحفه به ما روز الست
این اشاره به بیگ بنگ نیست؟ در واقع جبر فیزیکی؟ ما از همون بیگ بنگ به خاطر قوانینی که در جهان ما هست داریم پیش میریم و ...
طلب لعل و گهر نیست وگرنه خورشید ....... همچنان در عمل معدن و کان است که بود
آخه انصاف بدین ازین واضح تر به فرآیند همجوشی هسته ای در خورشید میشه اشاره کرد؟؟؟؟
بیا ساقی آن می که عکسش ز جام............به کیخسرو و جم فرستد پیام
پیشگوئی انتقال بیسیم تصویر و خلاصه مخابرات
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت..............دایما یکسان ناباشد حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نه ای از سر غیب.........در پرده باشد بازی های پنهان غم مخور
پیشگوئی اصل عدم قطعیت هایزنبرگ
عزیز مصر به رغم برادران غیور..............ز قعظ چاه برآمد به اوج ماه رسید
حالا هی بگین آرمسترانگ اولین کسی بود که به ماه رفت..........اینا ما رو استثمار کردن..........اینا مارو استحمار کردن.....ما اینهمه برکات فخیمه داشتیم ولی.........
درین زمانه رفیقی که خالی از خلل است............صراحی می ناب و سفینه غزل است
اینم بحث حفره برای عبور بین ابعاد و توقف زمان از طریق سفینه ای بوده که فضائی ها در اختیار حافظ میگذاشتند که غزلهاشو به اصطلاح ملهم کنه
طی مکان ببین و زمان در سلوک شعر........کاین طفل یک شبه ره یک ساله میرود
تله پورت + نسبیت + پارادوکس دوقلوها
خوب اینا نتیجه چندتا تفأل ساده بود فکر کنم اگر دیوان حافظ یا باقی عرفای ما بررسی شه ما متوجه دریای عظیمی از علم خواهیم شد و باز بر سر این سخن سر فرود آریم که:
هنر و علم و ادب و اخلاق همه ش نزد ایرانیان است و بس!