آقای دکتر، جون منو ازم بگیر... نفسمو بگیر.. همه ی دنیامو بگیر... تا آخر عمر غلامت میشم... فقط زنم از اون در سالم بیاد بیرون....
ستایش- قسمت دیشب
آقای دکتر، جون منو ازم بگیر... نفسمو بگیر.. همه ی دنیامو بگیر... تا آخر عمر غلامت میشم... فقط زنم از اون در سالم بیاد بیرون....
ستایش- قسمت دیشب
dr.cox: idiot says what?
j.d. : what?
dr.cox: idiot says what?
j.d. : what?
dr.cox : atta boy.
دکتر کاکس: خره میگه چی؟
جی.دی.: چی؟
دکتر کاکس: خره میگه چی؟
جی.دی.: چی؟
دکتر کاکس : آفرین پسر...
scrubs
Prison Break
T-bag : خیلی گرم نیست ؟
این یارو صبح که بیدار شد سفید بود![]()
به نظر من یه خونه هرجایی میتونه باشه. میتونه بالای یه ساختمون بلند باشه. میتونه توی یه کوچه قدیمی که زیر یه بازارچهست باشه. میتونه بزرگ یا میتونه کوچیک باشه. میتونه برای هرکس مفهومی داشته باشه یا هر رنگی داشته باشه. میتونه به رنگ آجر یا به رنگ شیشه و سنگ باشه. میتونه رنگ قرمز یا به رنگ...
ولی من... یعنی بهتر بگم ما، معتقدیم خونه هرچی که باشه، باید سبز باشه. بله، سبز و همیشه سبز...
(زنده یاد خسرو شکیبایی): خانه سبز
دايي جان _ ممد آقا سيم كش بياد دوماد ما بشه؟! كي اين ننگ رو تحمل ميكنه !!
اسدلله ميرزا _ خب آقا با اين وضعيت قمر( كم عقل + باردار : دي) پس مي خوايد پسر فلان الدوله و فلان الممالك بيان خواستگاريش : دي
...................................
جايي ديگه مربوط به همين قمر و خواستگاري:
اسدلله ميرزا_ ببينم مش قاسم به نظرت آسپيران غياث آبادي قبول ميكنه كه ما قمر رو ببنديم به ريشش؟!
مش قاسم_ نميدونم آقا جان ! اما ما تو غياث آباد يه همچين كاري رو (گرفتن زن باردار) بي ناموسي ميدونيم : دي.حالا نميدونم شايد اين آسپيران خيلي وقته تو شهره و راضي به اين بي ناموسي بشه : دي
اسدلله ميرزا_ خيلي هم براش بد نيستا !! چند روز مفت مفت ميخوره و چند بارم مفت مفت ميره سانفرانسيسكو : دي
دايي جان ناپلئون !
Last edited by Hamid Hamid; 27-04-2011 at 13:22.
اگر مي داني در اين جهان كسي هست كه با ديدنش رنگ رخسارت تغيير مي كند و صداي قلبت آبرويت را به تاراج مي برد
مهم نيست كه او مال تو باشد
مهم اينست كه فقط باشد
زندگي كند
لذت ببرد...
مدار صفر درجه
مهران مدیری : آه خدای من
خودتون میدونین دیگه![]()
شوهر است ،شوهره واقعی ،مال ه ماست...
سحر جعفری جوزانی :قهوه تلخ
یکی از دیالوگ های زیبای حامد بهداد عزیز در سریال سایه آفتاب که چند سال پیش پخش میشد:
مرشد ، من پدر ندارم . . . رفيق ندارم . . . پول ندارم . . . جون ندارم . . . خيلي بيچارم . . . . .
آره سایه آفتاب قشنگ بود یادش بخیر...
یه دیالوگ دیگه هم حامد بهداد داشت اون موقع ها خیلی از خوشم اومد...
عل آقاست... علی ماهه.... من نوکرشم...
این دیالوگو اون موقعی میگفت که میخاست با علی آشتی کنه... با لحن خاصی میگفت... بعدش هم که مرد و علی رو صدا زد و علی از زورخونه اومد بیرون... صحنه ی قشگی بود. آدمو یاد فیلمای زمان قدیم مینداخت.
یک نکته ی دیگه که برای من جالب بود این بود که مادرش رو میگفت حاج خانوم.
Last edited by Sayam; 02-05-2011 at 20:40.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)