
نوشته شده توسط
hansol45
کی ازدوستای من تعریف می کرد که موقعی که برای خواهرش خواستگارمی اومده در اولین مرحله خواهرش می رفته ازلای رختخوای ها که بین اتاق پذیرایی و اتاق خواب را مثل یک دیوار گرفته بوده خواستگار رو دید می زده . یک روز به علت تراکم رختخواب ها صندلی مگذاره ومی ره ازروی رختخوای ها خواستگار و مادرش رو ببینه که چشمتون بد نبینه رختخواب و دختر خانوم با هم می آن جلوی داماد ومادرش . اونهم در موقعی که مادر دختر داشته درباره متانت وادب و رفتار دخترش تعریف می کرده . البته همون آقا پسرالان دامادشونه.