تو از طلوع روشنی پری
و صبح فرصت دوباره ای
برای در نگاه تو سرودن است
من از نگاه آسمان
من از ترنم لطیف عشق تو سروده ام
من آن شکسته قایقم
که هیچگاه
اینچنین غریب
غرق در نگاه تو نبوده ام!
تو از طلوع روشنی پری
و صبح فرصت دوباره ای
برای در نگاه تو سرودن است
من از نگاه آسمان
من از ترنم لطیف عشق تو سروده ام
من آن شکسته قایقم
که هیچگاه
اینچنین غریب
غرق در نگاه تو نبوده ام!
مائيم كه اصل شادي و كان غميم
سرمايه ي داديم و نهاد ستميم
پستيم و بلنديم و كماليم و كميم
آئينه ي زنگ خورده ي جام جميم
ماري تو كه هر كه را ببيني بزني
يا بوم كه هر كجا نشيني بكني
با شما نبودما![]()
یاس
مرا دید و
از دل غمزده ام
هیچ سراغی نگرفت
متحیر ماندم
که چرا
گره از بقچه درد دل من باز نشد
بوی غربت آمد
دانستم که تو
از حسرت رویش یک شاخه زرد بی خبری
می دانی
چندی پیش
از خزانی که به باغ دل من سر زد
فهمیدم
هجرتم نزدیک است
در فراقت می نویسم نامه و از دست من-------------------------خامه خون می گرید و خط، خاک بر سر می کند (سلمان ساوجی)
* یه پیشنهاد به دوستان: سعی کنین در کنار شعرتون، نام شاعر رو -هر کدوم رو که می دونین- حتما بنویسین.
ممنون
دل بريدم از تمام زندگي
در تو گم گشتم به نام زندگي
با تو بودن شد برايم هر نفس
معني ناب كلام زندگي(بيژن ناب دل)
یکی درد و یکی درمون پسندد ------ یکی وصل و یکی هجرون پسندد
مو از درمون و درد و وصل هجرون ------ پسندم آن چه را جانان پسندد
باباطاهر
دامن حسن تو از دیده ما پاک تر است-----------------------گل شبنم زده در عرصه گلزار تو نیست (صائب)
تا چند زنم به روي درياها خشت
بيزار شدم ز بت پرستان كنشت
خيام كه گفت دوزخي خواهد بود
كه رفت به دوزخ و كه آمد ز بهشت(خيام)
تمنای وصالم نیست، عشق من مگیر از من------------------------به دردت خو گرفتم، نیستم در بند درمانت (شهریار)
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)