...اشتباهات این مسابقه نشان داد که نیمکت نشینی،مصدومیت و اشتباه در انتخاب باشگاه چه بر سر برخی از بازیکنان تیم آورده است...
نمای بیرونی آلیانز آرنا به رنگ سفید درآمد تا هر کس که از بیرون این بنای باشکوه را دید بداند که درون آن چه میگذرد و
تیم ملی آلمان در آن مسابقه میدهد.اما آیا این تیم ملی آلمان بود؟ آیا این تیم خسته و بی روحیه را شناختید؟ نه..این تیم ملی آلمان نبود...این همان تیم جنگنده و با روحیه و تشنه برد همیشگی نبود.تیمی که هوادارانش را در حالی که سر تکان میدهند،وادار میکند که از دقیقه هشتاد کم کم عزم خروج از ورزشگاه را کنند تا در ساعات آغازین شب،زیر باران پاییزی،در خیابان های مونیخ نمانند،قطعا تیم همیشگی آلمان نیست...بهر حال اما...ما باختیم ..و چه بد هم باختیم ..سه بر صفر ابدا نمی تواند هیچ جای دفاعی داشته باشد هر چند که اصلا معلول خوب بودن حریف نبود.در واقع این تیم چک نبود که بازی را برد؛این آلمان بود که به آنها باخت...حریف سه بار به دروازه ما نزدیک شد و سه گل زد ؛ همین..اما سوال اینجاست که ما چه کردیم؟...متاسفانه هیچ...چرا؟...
یواخیم لو در این مسابقه تغییر عمده ای هم ایجاد نکرد که لااقل بهانه ای و مرهمی بر دل ما باشد..هر چند فراموش نکنیم تیمی که این اواخر به عنوان تیم اصلی به میدان رفته در واقع خود تیم دومیست؛چرا که نبود لمن،لام،اشنایدر،بالاک، کلوزه و حتی بوروسکی و هیتزلسپرگر یعنی 6 الی7 نفر از 11 تن برای از کار انداختن هر تیم فوتبالی در جهان کافیست.
اشتباه ...اشتباه و باز هم اشتباه !
این مسابقه و بخصوص نیمه اول آن به خوبی نشان داد که نیمکت نشینی با هیلده براند،پودولسکی و شؤنی چه کرده؛مصدومیت چه بر سر فرینگس آورده و انتقال بیمورد و اشتباه ادونکور به اسپانیا او را مبدل به چه مهره سوخته ای کرده است.
در مورد تیمو نگوییم که او چندان مقصر نبود.او روی گل سوم بسیار ابتدایی عمل کرد؛ضمنا باید بسیار خواب آلود میبودیم تا عدم توفیق های پیاپی او را در شروع های مجدد نبینیم.شاید تیموی ما ابعاد زمین فوتبال را گم کرده ! میانه میدان،سرشار از اشتباه و تزلزل و سر در گمی بود.به جرات میتوان گفت متوسط پاسهای اشتباه هر بازیکن (بخصوص مردان خط میانی) در این مسابقه به تعداد انگشتان یک دست رسید! شؤنی سایه ای از خودش بود،تروخوسکی مثل همیشه بسیار متوسط(چرا او برای تیم ملی خوب بازی نمیکند؟)و حرکات ادونکور هرچند که در ظاهر مثل همیشه بود اما هرگز
تیم از آنها طرفی نبست و راه به جایی نبرد.در واقع سعی مذبوحانه و بیهوده او که همواره در حد همان جرقه های انفرادی باقی ماند،بیشتر باعث به چشم آمدن بد بودنش شد!!
خط حمله نیز ثابت کرد که در غیاب کلوزه چقدر کم خطر و بی اثر میشود.هر چند این مساله زاده افت فاحش پولدی،بی تکنیکی تشدید شده کورانی و این که مدتیست تنها توپ هایی را گل میکند که هر بازیکن درجه چندمی هم میتواند ، و اصولا بی قواره بودن زوج پولدی -کورانی(که خصوصیات تقریبا مشابهی با کیفیت های مختلف دارند)در نوک پیکان حمله بود.
هاوارد و دوستان!
در کنار آن همه اشتباهات بازیکنان،اشتباه مضحک داور انگلیسی هم مزید بر علت شد تا این مسابقه را بتوان
جشنواره اشتباهات نامید! هاوارد وب که این روزها در انگلیس هر تیمی از شنیدن این خبر که او داور مسابقه است لرزه بر اندامش می افتد،و بیش از حریف از او میترسد(!)این بار هم با کمک رفقایش شاهکار دیگری خلق کرد و روی توپی که با پاس اشتباه بازیکنان ما به موقعیتی تصادفی بدل شد،در تشخیص آفساید اشتباه کرد تا آلمان در دقیقه 3 از حریف عقب بیفتد و کیست که از تاثیر مخرب در یافت یک گل زود هنگام بی خبر باشد و نداند که چگونه میتواند همه نقشه های یک تیم را خراب کند؟بهر حال این روزها که ماجراهای
هاوارد و دوستان در نشریات سخت گیر انگلیسی داغ است باید دید آیا آنها از این بازی هم داستان دیگری روایت خواهند کرد یا دیگر تکرار و پیگیری افتضاحات او (و باقی زعمای داوری انگلیس) برای همه تکراری و خسته کننده شده؟
پس از این گل، عجیب خونسردی عاصی کننده تیم بود که ابدا به آب و آتش نمیزد ! حتی پس از دریافت گل دوم که آن هم ناگهانی و بر خلاف جهت مسابقه بود(و حتی سومین گل).در هیچ یک از این مقاطع از تیم آن تلاشی را که در خور تیمیست که دو و سه گل عقب افتاده شاهد نبودیم واین خونسردی بی مورد تا پایان مسابقه ادامه داشت.و تلاشی بی محابا دیده نشد(آیا نمی توانستند؟)بهر حال کاش آقای لو علت را ببیند و چاره ای بجوید.
بهر حال نوشتن و خواندن از شکست نه آسان است و نه خوشایند.تازه داشت طعم تلخ شکست خانگی بایرن مقابل میلان در آلیانز فراموش میشد که اینبار رکورد بسیار خوب ملی مان خراب شد.آن هم با سه گل...و پیرمرد سپید موی چک تبار با خنده مونیخ را ترک گفت.تنها نکته مثبتی که میتوان از این باخت گرفت،هشدار و تلنگری به تیم است که اوضاع خوب امروز با زحمت به دست آمده و با غفلت کردن به راحتی(چه بسا ساده تر از این حرفها)میتواند از بین برود...باید به هوش بود.