تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 22 از 43 اولاول ... 1218192021222324252632 ... آخرآخر
نمايش نتايج 211 به 220 از 424

نام تاپيک: موسیقی سنتی ایران، میراث جاودان

  1. #211
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض محمدرضا شجریان : غفلت های عرصه فرهنگ بیمناکم می کند


    به عنوان کسی که سال های سال زندگی خویش را در عرصه فرهنگ ایران زمین گذرانده و عاشقانه آن را دوست می دارد نمی توانم از برخی غفلت های فرهنگی بیمناک نباشم.


    محمدرضا شجریان در مراسم بزرگداشت "ملا کمال خان هوت" خواننده بلوچی که عصر دیروز با حضور مسئولان و هنرمندان در مجموعه فرهنگی و هنری آسمان فرهنگستان هنربرگزار شد در خصوص ویژگی های موسیقی قوم بلوچ، شخصیت ملا کمال خان ، ضرورت های فرهنگی و رسیدگی به مسائل اقوام مختلف ایران به سخنرانی پرداخت.

    در ادامه بخش هایی از سخنان استاد محمدرضا شجریان را می خوانید:

    برای من مایه خشنودی و مباهات است که امروز دربزرگداشت بزرگواری از اهالی موسیقی بلوچ شرکت می کنم در حالی که باید بگویم متاسفانه تا کنون آنگونه که شایسته است این فرهنگ را نشناخته وازملا کمال ها تقدیر نکرده ایم.

    ما از هنرمندان ارجمندی چون ملا کمال خان غفلت کردیم ونقش بی بدیل آنان را در شکوفایی فرهنگ این سرزمین نادیده گرفتیم و نادیده انگاشتن نقش مهم ملا کمال خان ها محروم کردن موسیقی و فرهنگ ایرانی از سرچشمه های آن است.

    بلوچستان سرزمین رازها ،حماسه ها و یادگار دور از دوران کهن است ،سرزمینی که به باور ایران باستان یازدهمین سرزمینی است که اهورا مزدا در زمین خلق کرد؛ قوم بلوچ از کهن ترین و اصیل ترین اقوام ایرانی است که موسیقی در آن موقعیتی سحرانگیز دارد و در نغمه های موسیقی آن یاد و خاطره این سرزمین طنین انداز است.

    در گوشه گوشه موسیقی این سرزمین که عمیق ترین و زیبا ترین شکل بیان روح تاریخ یک قوم است لحن و آواز یک عمر هنرمندی و هنرورزی را در پیچ و تاب این تاریخ با همه رنج ها می بینیم.

    موسیقی راز درونی روح یک ملت را آشکار می کند و از آن رو بیانگر نقش بی بدیل در روح و روان تاریخی یک قوم و یا یک ملت است و ازاین رو گمانم بر این است که بدون دریچه موسیقی نمی توان فرهنگ و روح یک قوم را شناخت.


    از برجستگی های فرهنگ قوم بلوچ پیوند عمیق و گسترده آن با موسیقی است موسیقی بلوچ با جوانب گوناگون زندگی این قوم همراه است از اسطوره ها و باورهای دینی و عارفانه گرفته تا مسائل کوچک و ملموس زندگی روزمره. از مراسم تولد، مرگ و ازدواج گرفته تا مناسک عبادی. از ماهی گیری یا خرماچینی گرفته تا درمان دردهای جسمانی و روحی روانی. بلوچستان آینه روشنی از روح و حافظه جمعی ماست.


    دریغا که در دنیای جدید میل به یکسان سازی و بی اعتنایی به رنگ های مختلف فرهنگی این سرزمین، تنوع چشم نواز را در خطر قرار داده است و بیم آن می رود که رفته رفته یاد ما و خاطره ها از این زیبایی بی مانند و فرهنگی جدا و تهی شود و سلیقه و ذائقه ما رفته رفته توان خود را در لذت بردن از این ویژگی فرهنگی از کف بدهد .

    نمی توانم تاسف و اندوه خود را پنهان کنم زمانی که می بینم سرچشمه غنی موسیقی ایرانی که همانا موسیقی مقامی و بومی اقوام مختلف است بیش از پیش به دست فراموشی سپرده شود و از دسترس حافظه فرهنگی ما دور بماند.

    دریغا که در دنیای جدید میل به یکسان سازی و بی اعتنایی به رنگ های مختلف فرهنگی این سرزمین، تنوع چشم نواز را در خطر قرار داده است


    موسیقی قوم کرد موسیقی ترک، عرب ،ترکمن و موسیقی خاص محلات ایرانی همه و همه گنجینه پر باری از خلاقیت و شکوفایی فرهنگ مردم این سرزمین است و هر کس از داشتن چنین پشتوانه فرهنگی احساس غرور و سربلندی می کند.

    موسیقی ایران زمین ترکیب غنی ومتنوعی از مجموعه نغمه ها و آواهایی است که در گوشه گوشه این دیار ساخته و پرداخته شده و هر قوم ونژادی عمر خو را در آن طی کرده است و اگر کسی را سودای آن باشد که احساس ایرانی را درک کند و به جهان درونی آن راه یابد ؛ نمی تواند تنها بخشی از موسیقی آن را برگزیند و بخش های دیگر را کنار گذارد در واقع نمی توان ایران وایرانی را بدون شناخت موسیقی بلوچ ،موسیقی کرد ویا موسیقی آذری و دیگر موسیقی هایش شناخت.

    کاش در بین همه برنامه هایی که صدا وسیما پخش می کند بخشی نیز به فرهنگ اقوام و گروه ها اختصاص می یافت تا از این طریق فرزندان ما با فرهنگ متنوع ایران زمین آشنا می شدند


    معتقدم که هیچگاه نباید ایران را تنها معادل فرهنگ گروه خاصی در نظر گرفت آنچه به این مجموعه زیبایی غنا و وسعت می بخشد همانا تنوع بی نظیر و بی مانندفرهنگ ها و اقوام آن است.

    فرهنگ ایرانی چیزی نیست مگر ترکیب زیبا و دلنشین فرهنگ همه اقوام.فرهنگ هایی که هر یک از آنها رنگ ویژه خود را دارند و وقتی که در کنار یکدیگر قرار می گیرند زیبایی بی همتای دلنوازی را می سازند که فراتر و بالاتر از هریک از آنها است و اگر بخشی از این تابلو را به هر دلیلی نادیده بگیریم زیبایی آن را مخدوش کرده ایم.

    اگرنگاهی به نقاط مختلف کشور بیندازیم و ببینیم که تنوع لباس،تنوع زبان ،تنوع موسیقی و آداب و رسوم ومانند آن در حال از دست رفتن و فراموشی است نگران می شویم؛کاش در بین این دستگاه های مختلف فرهنگی که بودجه های بسیار در اختیار دارند نهادی بود که حفظ این میراث معنوی را برعهده می گرفت و این ذخایر ارجمند را گردآوری می کرد.

    کاش در بین همه برنامه هایی که صدا وسیما پخش می کند بخشی نیز به فرهنگ اقوام و گروه ها اختصاص می یافت تا از این طریق فرزندان ما با فرهنگ متنوع ایران زمین آشنا می شدند از همین جا از تمام نهادهایی که قدرت و توان مالی برای پرداختن به این امر مهم دارند تقاضا می کنم که تا دیرنشده فکری برای ماندگاری این آثار کهن بکنند.


    منبع : مهر

  2. #212
    داره خودمونی میشه amirhkh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    پست ها
    69

    پيش فرض

    حسين عليزاده در راه بي‌پايان

    آهنگسازي، تارنوازي نوين،استفاده از لحن‌هاي موسيقي سنتي،گذاشتن ملودي بر روي ادوار ريتميك و فعاليت موفق درموسيقي فيلم را مي‌توان از خصوصيات تارنوازي به‌نام "حسين عليزاده" دانست كه در يك راه بي‌پايان قرارگرفته‌است.


    عليزاده كار حرفه‌اي موسيقي را در دهه ‪ ۵۰‬آغاز كرد و توانست در هر مقطع هنري نسبت به نوع تفكر و نياز جامعه اثراتي به وجود آورد.

    كارهاي نو و خاص موسيقي اين استاد برجسته موسيقي ايراني در هر زمان حرف‌هاي تازه را بيان مي‌كند كه توانسته در دوره‌هاي مختلف شنوندگان موسيقي خود را همچنان علاقه‌مند و مشتاق نگاه دارد.

    ني نوا و شورانگيز، دو اثر اين استاد تار همچنان بر گرفته از لحن‌هاي نهفته در موسيقي ايراني است اما به بياني تازه راز خود را به شنوده منتقل مي‌كند.

    در موسيقي سنتي ايران كمتر نوازنده‌اي را مي‌توان يافت كه آهنگساز برجسته‌اي هم باشد، اما استاد عليزاده با جمع زدن اين دو خصيصه و هنر توانسته تجربه موفقي را در اين حوزه عرضه كند.

    فرمهاي ريتميك و ملوديك در اين نو موسيقي در آثار وي به گونه‌اي ديده مي‌شود كه علاوه بر جلب رضايت علاقه مندان داخلي توانسته توجه جهانيان را نيز به موسيقي جذاب و معنوي ايران جلب كند.

    در موسيقي نيز مانند حوزه‌هاي ديگر نياز به تحول و نوآوري ضروري است و به همين دليل موسيقيدانان برجسته در كنار ساير پيشرفت‌هاي علمي سعي مي كنند در هنر موسيقي نيز فرم‌هاي نويني را ابداع و عرضه كنند.

    در كارهاي عليزاده ديده‌ايم كه وي از تمام عناصر موسيقي در كنار هم بهره برده است.

    موسيقي مقامي نوعي نغمه در رديف دستگاهي است و انگار تنها عليزاده آن را ديده، تلفيق شعر و موسيقي در ادوار دشوار، استفاده از حس‌هاي روزمره در زندگي خشم، شادي و احساس دلهره و شوريدگي در تار عليزاده موج مي‌زند.

    نكته برجسته اين آهنگساز بزرگ تلفيق هنر برجسته شرق در كنار ابزار غربي است كه وي در راه توانست با "تماشاي آب‌هاي سپيد" در كنار گاسپاريان نامزد "گرمي" معتبرترين جايزه دنيا بشود .

    عليزاده با پيوستن دوباره به شجريان توانست يك دوره پيشرفته موسيقي سنتي را نيز تجربه كند.

    استفاده از شعر نو شكستن قوانين كه به گمان برخي، بدون آن توليد موسيقي امكان پذير نيست.

    غني تر بودن موسيقي از خط آوازي كه در موسيقي ما به ندرت ديده مي‌شود، اما مي‌بينيم كه در موسيقي سنتي ايراني بدون بيان جداگانه اجراهاي زيادي نيز صورت مي‌گيرد كه اين گونه از تك و بداهه نوازي از خصوصيات ديگر استاد حسين عليزاده است كه چند روز ديگر اجرايي را براي علاقه مندان به موسيقيي خواهد داشت .

    با نزديك شدن به زمان اجراي اين استاد برجسته تار ايراني، وظيفه‌اي سنگيني متوجه وي به دليل توانايي هايش در موسيقي خواهد بود.

    شايد ارايه فرم‌هاي نوين و تازه در هنر موسيقي سنتي ايراني با توجه به نظرات ديگر كارشناسان و صاحب نظران دراين حوزه بتواند فصل جديدي را در زندگي اين هنرمند برجسته و معتبر موسيقي ايراني بگشايد.

  3. #213
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض درباره همكاري شهرام ناظري و عليزاده : با اين جايزه، بايد چندگام پيش برويم


    شهرام ناظري در مراسم بزرگداشت خود اعلام كرد كه صحبت‌هايي با عليزاده انجام شده تا پس از سال‌ها، اين2 هنرمند برجسته موسيقي همكاري مجددشان را آغاز كنند.


    در مراسم نكوداشت شهرام ناظري كه با حضور عزت‌ا... انتظامي بازيگر پيشكسوت، دكتر محمد سرير آهنگساز و مديرعامل خانه موسيقي و تعداد زيادي از اهالي فرهنگ و هنر و اهالي رسانه‌ها برگزار شد، محمود دولت‌آبادي، شهرام ناظري را ستايش كرد و گفت: «احساس مي‌كنم بايد از بزرگان موسيقي معاصر و پيشينيان آنها قدرشناسي كنيم كه قدر و منزلت هنر موسيقايي را به آنجا رسانده‌اند كه يكي از مهم‌ترين مراكز فرهنگي دنيا به اين نتيجه مي‌رسد كه از شهرام ناظري به‌عنوان يكي از نمادهاي موسيقي ما قدرشناسي كند.

    بايد از سرمايه‌هاي فرهنگي كشورمان همچون آقاي انتظامي كه از طرف يونسكو تجليل شدند يا از بزرگان موسيقي‌مان همچون شجريان، لطفي، عليزاده و مشكاتيان و كامكارها كه از سوي نهادهاي فرهنگي تقدير مي‌شوند و همواره موفق‌اند، حفاظت و حمايت كنيم.

    اما نكته اينجاست كه در موسيقي ما، بيشتر تلاش‌ها فردي بوده و هنرمندان، كمتر در عرصه موسيقي به هم نزديك‌اند و كمتر با هم مي‌جوشند.»

    پس ازآن نوبت به عزت‌ا... انتظامي رسيد. او كه سال گذشته در پاريس از سوي يونسكو تقدير شد، ابتدا از آن مراسم گفت: «تقدير از خود را غيرقابل باور مي‌دانستم. اما جدي شد. وحشت كرده بودم از من خواستند كه صحبت كنم، نمي‌دانستم چه بگويم.

    فكر كردم بهتر است از خودم بگويم؛ گفتم كه از لاله‌زار آمدم و بچه سنگلج هستم و... مثل اين بود كه خواب مي‌بينم. جنس هنرمندان ما، جنس ديگري است و همين نكته باعث مي‌شد تا تقدير از سوي يك نهاد خارجي برايم عجيب جلوه كند. از آنها پرسيدم چرا من را انتخاب كرديد؟ گفتند تحقيق مي‌كنيم. نگاه‌ها و جنس كار را جست‌وجو مي‌كنيم.

    خيلي خوشحال شدم. الان هم به شهرام عزيز تبريك مي‌گويم كه اين عنوان را براي ايران كسب كردند. پس از آقاي بازيگر، نوبت به دكترمحمد سرير آهنگساز نام آشنا و مديرعامل خانه موسيقي رسيد كه از طرف خود و خانه موسيقي، اين موفقيت را به شهرام ناظري تبريك گفت .

    سرير درباره توجه جهاني به موسيقي سنتي ايران صحبت كرد و گفت: «شايد اسانس و رايحه قوي مراسم نكوداشت شهرام ناظري اولين شواليه موسيقي ايران با حضور چهره‌هاي برجسته فرهنگ و هنر ايران برگزار شد. اما بخش مهم آن، بدون ترديد اجرايي است كه خواننده انجام مي‌دهد. اجرايي با استفاده از تكنيك، دانش و توانايي فردي و فني او كه تأثيرگذاري‌اش در سطح جهاني، باعث افتخارآفريني براي ايران مي‌شود.

    ناظري در ادامه گفت: ميان چند قطب فرهنگي كشور نشسته‌ام و به اين مسئله افتخار مي‌كنم. همان‌طور كه آقاي دولت‌آبادي گفتند يكي از دريغ‌ها و تاسف‌هاي من اين است كه ما با هم هماهنگ نيستيم و يك دست هم صدا ندارد.

    ميان اهالي هنر، جدايي و تفرقه به وجود آمده كه اولين ضربه آن به فرهنگ مملكت وارد مي‌آيد اما هنوز هستند هنرمنداني كه افقي جهاني دارند و سعي مي‌كنند عميق‌تر نگاه كنند و روح هماهنگي خود را حفظ كنند. اولين تبريك‌هايي كه پس از اين موفقيت دريافت كردم، از 2 قطب فرهنگي كشور بود.

    عزت‌الله انتظامي و حسين عليزاده به من تبريك گفتند كه همين براي من كافي بود. پس از آن، خانه موسيقي، مركز موسيقي صدا و سيما نيز از اين موضوع استقبال كردند كه از آنها هم سپاسگزارم. احساس مي‌كنم بعد از اين اتفاق بايد راه‌هاي بيشتري باز كنم و از اين محدوده‌اي كه 30 سال در آن قرار داشته‌ام، چند قدم جلوتر بگذارم و هماهنگي با جريا‌ن‌هاي هنري و هنرمندان را آغاز كنم.

    بايد از مردم ايران و همچنين از قوم و تبار خودم، كه من را تشويق و حمايت كردند، تشكر كنم. پس از سخنان شهرام ناظري، نوبت به سؤالات خبرنگاران رسيد. خبرنگار همشهري امارات از ناظري پرسيد:« شما از اتحاد ميان هنرمندان عرصه موسيقي گفتيد. خودتان به‌عنوان اولين گام، در اين مسير چه حركتي انجام خواهيد داد؟و او پاسخ داد: من آمادگي خود را براي همكاري با دوستان هنرمندم اعلام مي‌كنم.

    صحبت‌هايي با برخي دوستان از جمله آقاي حسين عليزاده داشته‌ايم. با برخي دوستان ديگر هم حرف‌هايي زده شده ولي وقتي قرار است اين صحبت‌ها به مرحله عمل برسد همه چيز متوقف مي‌شود. اميدوارم بدون باند‌بازي‌هاي قديم، جريان سالم‌ هنري بتواند موسيقي ايران را پيش ببرد و جلوه‌هاي واقعي خود را نشان دهد. ناظري همچنين درباره برگزاري كنسرت در ايران گفت:«من هر وقت موسيقي خوابيد، وارد عمل شده‌ام، اين روزها، كنسرت‌هاي فراواني در حال اجراست و من منتظر يك فرصت خوب هستم تا انشاءالله كنسرتي در ايران برگزار كنم.»

    دكتر محمد سرير، مديرعامل خانه موسيقي هم در اين باره از آمادگي خانه موسيقي براي برگزاري يك كنسرت بزرگ با اجراي شهرام ناظري گفت.

    ناظري همچنان در پاسخ به سؤال ديگر خبرنگار همشهري امارات از مذاكره‌اش با صدا و سيما گفت: از 30 سال گذشته صدا و سيما بدون توجه به مالكيت مادي و معنوي هنرمندان آثار ما را پخش مي‌كند بدون اينكه به ما اطلاع بدهد. از آنها خواستيم تا به اين مسئله توجه كنند.

    منبع : همشهري

  4. #214
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض پس از تهرانی . . .

    منبع / نويسنده : گفتگوي هارمونيك

    موسیقی ایران در تاریخ پر فراز و نشیب خود از
    ابزارهای بسیاری برای تولید موسیقی بهره برده است که امروز بسیاری از این سازها با
    گذر زمان به فراموشی سپرده شده است. تعداد سازهای موسیقی ایرانی که تا کنون توسط
    محققان موسیقی کشف شده اند به حدود 255 عدد میرسد که البته بسیاری از این سازها تا
    حد زیادی شبیه به هم هستند.



    در تقسیم بندی سازهای ایرانی، گروه بزرگی از این سازها، "ضربی پوستی" ها هستند که
    تا کنون نزدیک به 24 عدد از این سازها کشف شده اند. بسیاری از این دسته سازهای کوبه
    ای امروز دیگر به دلایل مختلف مورد استفاده قرار نمیگیرند. متاسفانه غیر از تحقیقات
    اتنوموزیکولوگ های هم عصر ما تحقیق فراگیر و جدی در این زمینه انجام نشده بود و با
    این فرض ممکن است که سالها پیش سازهای توانا و قابل توجهی در این دسته (کوبه ای) در
    موسیقی ایران وجود داشته که امروز اثری از آنها نیست.



    مهمترین ساز کوبه ای پوستی زمان ما که سالهاست مورد توجه موسیقیدانان ایران است،
    ساز تنبک (که با نامهای خمبک، خنبک، دنبک، دمبک، ضرب نیز شناخته میشود) است.
    نوازندگانی که با این ساز در تاریخ موسیقی ما به شهرت رسیدند و می توان گفت متعلق
    به نسل پیشین تنبک نوازی هستند، آقاجان پسر داوود شیرازی، تقی خان، حاجی خان
    پیشخدمت عین الدوله، بالاخان پدر مرتضی و موسی نی داوود، عبدالله دوامی، سید حسین،
    رضا قلیخان، رضا روانبخش و هوشنگ مهرورزان هستند.



    ولی اگر نگاهی به تاریخ جدید تنبک نوازی بیندازیم متوجه می شویم که این ساز قبل از
    حضور حسین تهرانی ( و مشوقانش مانند ابوالحسن صبا و حسین دهلوی) جایگاه موجه و قابل
    توجهی در تاریخ موسیقی ایران نداشت و پس از تلاشها و تعمق های زیادی که برای احیاء
    مجدد آن توسط این استادان و بعضا شاگردان آنها صورت گرفت، در حال حاضر تنبک به
    عنوان ساز لازم و ثابت ارکسترهای ایرانی رسیده و حتی سالهاست که در مقام تکنواز هم
    نقش آفرین است.



    همزمان با تلاشهای دقیق حسین تهرانی در موسیقی تنبک، شاگردانی که مکتب او را دیده
    بودند نیز با فعالیت زیادی در ارکسترهای مختلف و نوازندگان مشهور همراه شدند. حسین
    تهرانی به مانند بسیاری از استادان آن زمان که شاگردانشان تکرار استاد نبودند،
    شاگردانی تربیت کرد که در انواع سبکها می نواختند و هر کدام در همکاری با ارکستر،
    همنوازی با یک نوازنده و تکنوازیهایشان دارای شگردهای خاصی در استفاده از تکنیکها و
    ریتمهای مختلف بودند.



    در این بین شاگردانی بودند که با اینکه سالهای متمادی زیر نظر او به تعلیم تنبک و
    حتی در گروه تنبک نوازان او به تنبک نوازی می پرداختند، پس از مدتی به سبکهای دیگری
    می نواختند و راه دیگری را پی میگرفتند.



    یکی از شاگردان تهرانی که در آن زمان به فعالیتهای فشرده ای مخصوصا در رایو مشغول
    شده بود، جهانگیر ملک بود.



    جهانگیر ملک بخاطر درک بالای هنر همنوازی یکی از پایه های ثابت برای همکاری با
    نوازندگان بزرگ آن زمان بود؛ سلیقه خوب و ابداعاتش در ریتمهای ساده و ترکیبی و
    همچنین وسواس زائدالوصفی که در رعایت "آکسانها"، "پیانو"، "فورته" و تغییر ریتمها
    به خرج میداد و مخصوصا" اجرای منحصر به فرد "ریز اشاره" و" گرفته" های پژواک دهنده،
    ساز او را به علاقه های اصلی استادان بزرگ برای همنوازی رسانده بود. ملک در واقع نه
    کاملا" شبیه به تنبک نوازان قبل از تهرانی بود نه دیگر شاگردان تهرانی و از سبکی
    خود ساخته استفاده میکرد.



    در خور توجه است که هنرمند گرامی هنر تنبکنوازی، بهمن رجبی در کتاب آموزش تنبک خود
    (دوره متوسطه، صفحه 51) دو میزان از ریتم 2/4 متعلق به جهانگیر ملک را بسط و گسترش
    داده که جای بسی تعمل و خرسندی دارد.



    از نکات ضعف موسیقی تنبکنوازی جهانگیر ملک باید به نبود (به اصطلاح) "ملودی" های او
    در ریتمهای "لنگ" اشاره کرد، که البته بخاطر کمبود این گونه ریتمها در موسیقی آن
    دوره، نبود جملات بدیع روی این ریتمها چندان غیر طبیعی نیست. مطمئنا زیبایی های سبک
    نوازندگی ملک با همکاری هنرمندان بزرگی چون جلیل شهناز، حبیب الله بدیعی، همایون
    خرم، محمد موسوی، کامران داروغه و ... در قیاس با دیگر تنبک نوازان بسیار قابل توجه
    است و میتوان گفت ظرایف هنر تنبک نوازی جهانگیر ملک بیشتر در همنوازی هایش با این
    اساتید نمود دارد؛ هرچند که از وی آلبوم تکنوازی تمبک نیز موجود است.



    در مطلب بعدی به برای آشنایی بیشتر با این هنرمند پرکار موسیقی و شناخت چگونگی
    آشنایی او با این هنر، به شرح فعالیتها و زندگی هنری او می پردازیم.

  5. #215
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض نگاهى به مقوله اقتصاد در موسيقى ايران

    منبع / نويسنده : شرق-روزبه براتى

    مهمترين مشكلى كه در اين سال ها هنر موسيقى با آن دست و پنجه نرم مى كند، مشكل اقتصادى است كه در حقيقت به مشكل زيربنايى اين هنر تبديل شده است.
    اگرچه از نيمه قرن ۲۰ تاكنون بسيارى از دولت ها به دليل اتخاذ تدابير مديريتى بر حوزه موسيقى و اجراى طرح هايى جامع به منظور رونق بخشيدن به اقتصاد آن موفق به كسب درآمد هاى چشمگيرى از فروش خدمات اين شاخه هنرى شده اند در ايران همچنان اقتصاد اين رشته از هنر به دليل موانع جدى روند كندى را طى كرده و تا رسيدن به سطح جهانى فاصله زيادى دارد.
    موانعى چون تعداد اندك سالن ها روند طولانى صدور مجوز از سوى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى و سطح نامطلوب اطلاع رسانى و تبليغات هم اكنون رشد اقتصاد موسيقى را در ايران با سختى همراه كرده است. اين در حالى است كه به گفته كارشناسان اقتصادى نقش تعيين كننده اين شاخه از اقتصاد هنر در رشد اقتصاد كلان كشور انكارناپذير بوده و در بحث درآمدزايى مى تواند بسيار موثر عمل كند.
    اقتصاد هنر نيز چون ديگر شاخه هاى اقتصاد در خلال عرضه و تقاضا شكل مى گيرد و تحقق اين امر، نيازمند سرمايه گذارى، توليد، توزيع و مصرف كالاهاى هنرى است. هم اكنون چنين نگاهى در سطح موسيقى در بسيارى از كشور هاى پيشرفته حاكم شده و تكنولوژى مديريت بر اين فضا به طور مناسب سايه افكنده است. اين در حالى است كه نبود مديريت بر حوزه موسيقى و اقتصاد آن در كشورهاى توسعه نيافته و يا در حال توسعه به عنوان يك خلاء جدى وجود دارد.
    نگاه ويژه اى كه در بسيارى از كشورها و از نيمه قرن ۲۰ تاكنون به اين حوزه معطوف شده، آثار مناسب و قطعى را نيز در اين بخش از هنر به دنبال داشته است چنانكه در اين كشورها تقاضا براى خريد و استفاده از آثار هنرى افزايش يافته و مبالغ زيادى ارز را متوجه اقتصاد آن كشورها مى كند.
    به رغم آنكه ايرانيان از گذشته دور هنر را شناخته و همواره با نشانه هايى از آن در ارتباط بودند اما چنين به نظر مى رسد كه درآمدزايى از اين بخش در دوره هاى مختلف مورد بى توجهى قرار گرفته است.
    در ايران هنر در وجه معنوى آن مطرح بوده و نگاه سنتى به هنر محدوده تجمع سرمايه و بهره بردارى ها را تنها در حد نيازهاى معيشتى تعريف كرده است. چنانكه در فرهنگ ايرانى اين ديدگاه كه هنرمند نبايد متمول بوده نگاه اقتصادى به هنر داشته باشد، به طور جدى وجود دارد.
    اگرچه برخى بر اين باورند كه نگاه اقتصادى در حوزه هنر و موسيقى مى تواند بسيارى از ارزش ها را از ميان برده و به توليد آثار بازارى بينجامد اما به گفته كارشناسان حوزه موسيقى، هرچند نگاه صرف اقتصادى به هنر و موسيقى پيامد هاى مطلوبى را به دنبال ندارد اما زيرساخت هاى معنوى اى كه هنرمند با اتكا به آنها اقدام به خلق اثرى مى كند باعث ماندگارى و تكرار آن شده و اين استمرار به خودى خود قابليت درآمدزايى دارد.
    خلق آثار هنرى پرمخاطب بسيار مهم است و اين كه پديدآورنده اثر در خطى حركت كند كه ضمن حفظ ارزش هاى معنوى، پاسخگوى نيازهاى مخاطب هم باشد از جايگاه ويژه اى در ارتقاى سطح اقتصاد برخوردار است. رونق اقتصاد موسيقى و ديگر رشته هاى هنرى علاوه بر آنكه در سطح كلان كشور به طور عمده موثر است در ابعاد ديگر اجتماعى نقش تعيين كننده اى را ايفا مى كند چرا كه به واسطه رونق اين عرصه زندگى معيشتى خالقان آثار هنرى و دست اندركاران حوزه موسيقى نيز تحت تاثير قرار مى گيرد.
    امنيت اقتصادى زمينه ساز تولد انگيزه هاى بيشتر در آفرينندگان آثار به شمار مى رود. در صورتى كه فعالان اين عرصه به لحاظ اقتصادى و اجتماعى در شرايط مناسبى قرار گيرند و دغدغه هاى كمترى را براى رفع نيازهاى خود و خانواده هايشان در سر داشته باشند مى توانند با فراغ خاطر به نوآورى و خلق آثارى بپردازند كه در جذب مخاطب موفق تر عمل كنند.
    بر همين اساس مى توان صراحتاً گفت كه هنرمند در تمامى رشته ها و از جمله موسيقى با اتكا به امنيت اقتصادى پله هاى رشد و ترقى را طى كرده و هم سو با شكوفايى اقتصاد كلان كشور گام برمى دارد. از سوى ديگر ركود اقتصاد موسيقى در ايران كه زائيده مجموعه اى از عوامل نامطلوب است بخش مهمى از اقتصاد هنر و در سطح كلان تر اقتصاد كشور را با نقصان هايى مواجه ساخته كه رفع آنها نيازمند انديشيدن تدابيرى همه جانبه از سوى متوليان و اطلاع رسانى در سطحى گسترده است. اگرچه امروزه گردش اطلاعات رونق زيادى يافته، به گونه اى كه به عقيده صاحب نظران مى توان اين برهه زمانى را عصر اطلاعات دانست اما دست اندركاران حوزه موسيقى نبود اطلاع رسانى و تبليغات مناسب با اهداف اين حوزه را از جمله مشكلاتى عنوان مى كنند كه مانع از شكوفايى اقتصاد آن مى شود. با توجه به شرايط كنونى جامعه در هيچ عرصه اى نمى توان نقش تعيين كننده اطلاع رسانى را ناديده گرفت. مطبوعات و رسانه هايى چون راديو و تلويزيون با ارائه اطلاعاتى درباره هر فعاليتى مى توانند مردم را در جريان آن برنامه ها قرار داده و از چگونگى آنها مطلع سازند. اين در حالى است كه در حال حاضر اطلاع رسانى و تبليغات در حوزه موسيقى، ضعيف بوده و در حد مطلوب صورت نمى گيرد. گاه پس از پايان كنسرت ها برخى از علاقه مندان به حضور چنين ابراز مى دارند كه به دليل بى اطلاعى از برنامه اجرا شده، موفق به تهيه بليت و شركت در برنامه نشده اند. بر همين اساس ميزان گردش پول در اين حوزه به مراتب كاهش يافته و از بازدهى اقتصادى و مطلوب كنسرت ها جلوگيرى مى كند.
    با بررسى آمار و گزارش ها به سادگى مى توان دريافت كه فعاليت هاى اين حوزه در ايران بسيار كم رنگ تر از ديگر كشورها به ويژه كشورهاى پيشرفته جهان به لحاظ اقتصادى است.
    كارشناسان حوزه موسيقى دليل اين نقصان را كمبود امكاناتى مى دانند كه باعث ايجاد تنگناهايى در عرصه اجراى كنسرت ها شده است. مكان برگزارى كنسرت موسيقى و يا هر برنامه هنرى ديگرى نقش مهمى در موفقيت آن دارد. هم اكنون به رغم آنكه شهردارى ها سالن هايى را براى برگزارى اين گونه برنامه ها در اختيار دارند اما در مواردى از واگذارى سالن به هنرمندان متقاضى خوددارى مى كنند.
    تالار حركت كه محل نخستين حضور هنرمندانى چون فرمان فتحعليان و گروه آريان بود و در ميان سالن هايى با گنجايش حدود ۴۰۰ نفر از شرايطى مناسب برخوردار بوده و بسيارى از نيازهاى اين عرصه را رفع مى كرد امروز ديگر سكوت كرده است تنها به آن دليل كه مسئولان شهردارى اين سالن را متعلق به خود مى دانستند نه فرهنگسرا ها. همچنين فرهنگسرا ها نيز كه به لحاظ فرهنگى و موقعيتى مكان مناسبى براى اجراى برنامه هاى موسيقى و حضور علاقه مندان محسوب مى شوند، به روى بسيارى از متقاضيان اجرا بسته اند و هر از چندگاه صداى سازها و خوانندگان در آن مى پيچد.
    برخى از فعالان اين رشته از ديگر مشكلات موجود در راه رونق حوزه موسيقى و به تبع آن اقتصاد اين عرصه را طولانى بودن زمان صدور مجوز عنوان مى كنند. چنانكه به گفته آنها با آنكه براى دريافت مجوز بايد پيش از دو ماه از زمان اجرا اقدام كرد اما در بسيارى موارد نامشخص بودن تصميم مسئولان براى صدور مجوز تا تنها چند روز مانده به برنامه تمامى اقدامات گروه را تحت تاثير قرار مى دهد. بر همين اساس در صورت صادر نشدن مجوز، ضرر مالى بسيارى به گروه وارد شده و نه تنها رشد اقتصادى اين عرصه را مختل مى كند بلكه صرف هزينه هاى بدون بهره ضررهاى جدى را نيز به گروه و در سطح كلان تر به اقتصاد كلان وارد مى كند.
    در بحث تامين نيازهاى اقتصادى هنرمندان و رونق اقتصاد موسيقى حقوق پديدآورندگان آثار در ايران جاى بررسى داشته و نيازمند حضور مراجع قانونى براى برخورد با متخلفانى است كه اين اصل را ناديده مى گيرند. از سوى ديگر فرهنگ سازى ميان افراد جامعه به منظور رعايت اين اصل از جايگاه ويژه اى برخوردار است چرا كه با كاهش تمايل افراد به تكثير غيرقانونى آثار و استفاده از آنها بدون پرداختن حقوق پديدآورندگان، زمينه هاى گردش پول را براساس قابليت هاى سودآورى آن اثر فراهم مى كند.
    طى چند سال اخير توزيع نوارهاى كاست و لوح هاى فشرده موسيقى در بازار كه اغلب با قيمت مناسبى صورت مى گيرد تا حدودى نياز امكان استفاده قانونى علاقه مندان از كالاها را فراهم مى كند. اما با اين همه مشاهده مى شود كه افراد بدون توجه به اهميت رعايت قانون كپى رايت و بدون آنكه حتى تكثير يك نوار كاست يا لوح فشرده را تخلف بدانند اقداماتى را در اين رابطه انجام مى دهند. بر همين اساس كارشناسان تاكيد مى كنند فرهنگ سازى و ارتقاى سطح آگاهى افراد نسبت به جايگاه اقتصاد اين حوزه در راستاى پيشرفت كشور بايد به طور جدى مورد توجه دست اندركاران قرار گيرد.

  6. #216
    حـــــرفـه ای Actros's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    Kermanshah
    پست ها
    10,356

    پيش فرض گزارشي از كنگره شمس و مولانا/ ناظري: بزرگترين روز زندگي من خواندن در بارگاه شمس بود

    يكشنبه 13 آبان 1386

    شهرام ناظري كه براي گرفتن ويزاي كنسرت خود در آمريكا به دبي سفر كرده بود، به خاظر ارادت به شمس تبريزي خود را به شهرستان خوي رساند و خواندن در كنار بارگاه شمس را بزرگ‌ترين روز زندگي خود توصيف كرد.



    پس از يك هفته، كنگره بين المللي شمس تبريزي مراد مولانا، در كنار بارگاهش واقع در شهرستان خوي با حضور مسئولان كشوري و محلي، هنرمندان، سينماگران، پژوهشگران، فرهنگيان و مردم پرشور مردم خوي به كار خود پايان داد.
    پس از آنكه يونسكو سال 2007 را به مناسبت هشتصدمين سالگرد تولد مولانا، به نام اين شاعر و عارف نامگذاري كرد، و پس از تبليغات و تداركات وسيعي كه تركيه در جهت معرفي اين شاعر به جهانيان انجام داد، در ايران نيز دو كنگره برگزار شد.



    كنگره هاي مولانا و شمس
    -----------------------------
    كنگره نخست، جشنواره شمس تبريزي مراد مولانا بود كه از روز شنبه 5 آبان در شهرستان خوي آغاز شد. اين جشنواره به همت وزارت كشور و معاونت اجتماعي آن برگزار مي شد كه حجت الله ايوبي دبير آن بود.




    كنگره ديگر كه به همت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي برگزار مي شد، كنگره مولانا بود كه روزهاي 6 و 7 آبان در تهران، 8 و 9 آبان در تبريز و 10 آبان در خوي برگزار شد. به نظر مي رسد اين دو كنگره در روزهاي پاياني در هم ادغام شدند و از اين رو ناهماهنگي هاي ديده مي شد.




    كنگره مولانا به رياست عالي و افتخاري غلامعلي حداد عادل و با سخنراني محمود احمدي نژاد رئيس جمهور در سالن اجلاس سران گشايش يافت. احمدي نژاد در مراسم بزرگداشت مولانا گفت: مولوي متعلق به يك زمان يا مكان يا قوم خاص نيست. مولوي متعلق به همه بشريت است. او از اسارت قوم بريده و به كمال انسانيت رسيده است.




    صفار هرندي وزير ارشاد با بيان اينكه مولانا و انديشه‌هاي او در ذهن مردم ايران جاويد شده است، گفت: كودكان دبستاني ما هم حداقل از بخشي از مثنوي مولانا در حافظه خود انباشته‌اند. داستان موسي و شبان يادگار همه بچه مدرسه‌اي‌هاي ايران زمين است.




    در كنگره مولانا در تهران پژوهشگران و مولوي پژوهان سرشناسي همچون توفيق سبحاني، بهاء الدين خرمشاهي، غلارضا اعواني، مصطفي ملكيان، تقي پورنامداريان، قطب الدين صادقي، هادي خانيكي و ديگران مقالاتي را قرائت كردند.




    از سوي ديگر در كنگره شمس نيز در طي يك هفته چهره‌هايي چون حجت‌الله ايوبي، احمد جلالي، غلامحسين مختاباد، پرويز پرستويي، رؤيا تيموريان، مسعود رايگان، مازيار ميري، مهتاب كرامتي، علي نصيريان، داود رشيدي، فاطمه گودرزي، سيروس الوند، هانيه توسلي، حسن پورشيرازي، حميد جبلي، علي دهكردي، رضا ميركريمي، حبيب رضايي، فرشته طائر‌پور، منوچهر محمدي، منوچهر شاهسواري، محمدحسين لطيفي و شهرام ناظري،‌ غلامعلي حداد عادل، محمد علي موحد و اسفنديار رحيم مشايي حضور داشتند.



    سخنراني سينماگران
    -----------------------
    «علي نصيريان» در اين برنامه در سخناني گفت: ما اغلب به منابع و ثروت‌هاي مادي‌مان توجه داريم و كمتر توجهي به ثروت‌هاي ادبي و فرهنگي كرده‌ايم و حتي كمتر از آن اطلاع داريم.




    وي افزود: اين همه شاعر و اديب و عارف و هزار سال شعر فارسي كه سرشار از غزل و قصيده و مثنوي و قطعه است در فرهنگ ما وجود دارد و سرآمد آنها شمس تبريزي است؛ كسي است كه يكي از نوابغ جهان را به حركت درآورد: بنماي رخ كه باغ و گلستانم آرزوست ـ




    بگشاي لب كه قند فراوانم آرزوست.




    «داود رشيدي» يكي ديگر از بازيگران ايران عنوان كرد: اين تبليغاتي كه كشور دوست ما انجام مي‌دهد و مي‌خواهد همه افتخارات مولانا را براي خود كند آب در هاون كوبيدن است چرا كه مولانا ايراني است و به زبان فارسي شعر گفته و ما بايد همواره در راه شناساندن او كوشش كنيم.




    «سيروس الوند»، كارگردان سينما نيز با خواندن شعري از مولانا خطاب به داوود رشيدي اظهار كرد: آقاي رشيدي نگران نباش، چرا كه «شمس» نفت و آب و خاك نيست كه بتوان آن را از مملكت برد يا آن را معامله كرد.




    «علي دهكردي» از ديگر بازيگران كشور نيز در مراسم اختتاميه كنگره «شمس تبريزي» با بيان اينكه «مولانا»، «شمس» را گوهر گمشده و از دست رفته خود مي‌دانست، عنوان كرد: امروز كشور ما خورشيد تابان ادبيات و عرفان خود را بازيافته است. امروز شمس آسمان ادب و عرفان ما طلوع كرده است و اين روز را بايد به عنوان روز تاريخي شعر و ادب و عرفان اسلامي وصف كرد.
    «رضا ميركريمي»، كارگردان فيلم «خيلي دور، خيلي نزديك» و رئيس خانه سينما خطاب به مردم شهرستان خوي كه در اين مراسم حضور گسترده‌اي داشتند به زبان تركي گفت: دو ماه قبل از اينكه «ايوبي»، دبير اين كنگره به ما بگويد مي‌خواهد چنين كنگره‌اي برگزار كند خانه سينما با كمال ميل براي شركت در اين مراسم اعلام آمادگي كرد و ما به بهانه «شمس» آمديم تا شما را زيارت كنيم.




    «پرويز پرستويي»، بازيگر نام‌آشناي سينماي كشور نيز بيانيه خانه سينما به مناسبت اختتاميه اين كنگره را قرائت كرد و گفت: باور كنيد يك شاهنامه، يك مثنوي، يك گلستان و يك ديوان حافظ براي ماندگاري و زايش فرهنگي يك تمدن كافي نيست و ما وارثان همه آنها هستيم؛ وارث آثاري دوران ساز كه غفلت از آن به هر دليلي نشانه‌اي از وادهي است.



    سخنراني مسئولان
    ---------------------
    «ابراهيم محمدلو»، فرماندار خوي در اين مراسم گفت: اميدواريم طرح جامع شهرستان خوي بر محوريت بازسازي بارگاه «شمس تبريزي» به ثمر نشيند.




    «احمد جلالي»، رئيس كتابخانه مجلس شوراي اسلامي نيز گفت: بر سر مزار كسي كه مولانا را تربيت كرد هيچ چيزي نمي‌توان گفت و آنچنان كه مولانا گفت: من غلام قمرم غير قمر هيچ مگو ـ پيش من جز سخن شهد و شكر هيچ مگو.




    در اين مراسم غلامعلي حداد عادل رئيس و «حجازي‌فر»، نماينده مردم خوي در مجلس شوراي اسلامي و «ايوبي»، دبير كنگره بين‌المللي «شمس تبريزي» نيز سخناني عنوان كردند.



    كنسرت ناظري
    ----------------
    شهرام ناظري كه قرار است به اجراي كنسرتي در آمريكا بپردازد، جهت اخذ ويزا در دبي بسر مي برد كه پس از اطلاع از كنگره شمس بالافاصله و با ارادت به حضرت شمس و مولانا خود را به شهرستان خوي رساند و خواندن در كنار بارگاه شمس را بزرگ ترين روز زندگي خود ناميد.




    شهرام ناظري در قالب گروه مولوي در اين كنسرت به اجراي سروده‌هايي از مولانا پرداخت و مورد تشويق مردم پرشور شهرستان خوي قرار گرفت.




    در پايان اين كنگره كليد طلايي كارگاه شمس و نشان ويژه شمس تبريز و لوح تقدير خانه سينما به اين خواننده آواز ايراني تقديم شد.




    شهرام ناظري هنگامي كه كليد طلايي بارگاه شمس به او هديه شد بوسه‌اي بر آن زد و بدين ترتيب ارادت خود به شمس و مولانا را نشان داد.



    برنامه‌هاي جنبي
    -------------------
    ايوبي از خريد باغي در شهرستان خوي خبر داد و گفت:‌ اين باغ كه به نام شمس تبريزي نامگذاري شده در همين هفته افتتاح شد.




    وزير اجرايي بزرگداشت شمس در باره اسناد و مدارك پيرامون منار شمس در خوي عنوان ‌كرد. اين منار در دوره صفويه ساخته شده و اسناد متقني وجود دارد كه مقبره شمس هم در كنار اين منار است.




    وي افزود: سازمان ميراث فرهنگي به همراه فرهنگستان هنر و همچنين خانه سينما طرح‌هاي بسياري را به مناسبت بزرگداشت مقام شمس در نظر گرفته‌اند و اين جشنواره نمادي از اتحاد ملي و انسجام اسلامي در سالي كه با اين نام نامگذاري شده است.




    روز شنبه كه افتتاح اين جشنواره بود نمايشگاه نقاشان كشور از طرف فرهنگستان هنر در خوي برگزار شد.




    در همين روز يكي از نمايش‌هاي حسين مسافر آستانه روي صحنه رفت و حسام‌الدين سراج نيز اجراي كنسرتي از كار جديد خود پرداخت كه شامل سه تصنيف و يك آواز از ديوان شمس مولانا است. همچنين در اين جشنواره غلامحسين مختاباد نيز به اجراي كنسرت پرداخت.




    غلامرضا اعواني رئيس مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه نيز از هماهنگي و دعوت از 83 مهمان خارجي خبر داد و گفت: 120 مقاله در كنگره تهران ارائه شد كه 60 مقاله مخصوص كنفرانس‌ها بود و بين 20 تا 25 مقاله نيز براي جشنواره شمس تبريزي در خوي در نظر گرفته شد.




    همچنين كلنگ بازسازي بارگاه شمس تبريزي در شهرستان خوي به زمين زده شد و قرار است طبق برنامه تا سال آينده اين بارگاه براي زيارت اهالي عرفان و ادب آماده شود

  7. #217
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض دستگاه و آواز

    برای توضیح این مسئله نخست باید بفهیم که اصولا دستگاهها چگونه از هم شناخته می شوند و چه فرقی با هم دارند .
    برای آغاز دستگاه ماهور را در نظر بگیرید ، همانطور که برای نوازندگان تار و سه تار مرسوم است و می دانند پرده های ماهور در گام دو همگی بکار هستند ( یعنی ربع پرده و نیم پرده نیستند یا به عبارت دیگر سری و کرن و بمل و دیز نیستند ).
    ( البته نوازندگان ویلن و کمانچه معمولا ماهور ر یا سل می نوازند که به ترتیب دو دیز و فا دیز می شوند ) حال مهمترین مسئله ای که مایه تفاوت دستگاهی از دیگری می شود خارج شدن پرده ها از حالت بکار می باشد مثلا اگر در دستگاه " ماهور دو" یا به عبارت بهتر " گام دو" نت می کرن شود حالت ایجاد شده را آواز افشاری می نامند ولی اگر نت لا کرن و سی بمل شود حالت جدید را دستگاه شور می نامند یا اگر لا کرن و می بمل شود این حالت را آواز بیات اصفهان می نامند و ... .
    توجه داشته باشید که این تغییر پرده ها فقط جنبه نظری ندارد و هنگام شنیدن حتی برای کسانی که آشنا به دستگاهها نیستند ، اینکه حداقل تغییری ایجاد شده واضح است به این صورت که مثلا هنگام شنیدن ماهور احساس شادی بیشتری نسبت به شور در انسان ایجاد می شود یا دستگاه چهارگاه احساس شکوه و عظمت بیشتری نسبت به مثلا دشتی که سوزناک تر است دارد . البته این قواعد هرگز کلی نیست و اصولا موسیقی چیزی نیست که استثنا نداشته باشد .
    مثلا آهنگ معروف " ای ایران " در دستگاه دشتی که عموما غم انگیز است توسط استاد روح الله خالقی تصنیف شده است که کاملا حماسی است و این مسئله به توانایی و ذوق و استعداد آهنگسازان دارد که بتوانند چنین هنر نمایی ها را انجام دهند والا میتوان گفت که ۹۰% تصنیف های دشتی سوزناک هستند مثلا آهنگهای عارف قزوینی مانند " گریه کن " و " گریه را به مستی بهانه کردم " و آهنگهای مرتضی محجوبی مانند " کاروان " و " نوای نی " و آهنگ " آه سحر" از روح الله خالقی .
    حال به بیان فرق دستگاه و آوازها می پردازیم :
    اصولا آوازها زیر مجموعه دستگاه ها هستند یعنی آوازها از نظر پرده هایی که نواخته می شوند مانند آن دستگاهی هستند که جزو آن هستند یعنی مثلا ابوعطا در پرده های شور نواخته می شود فقط با این تفاوت که نت شاهد تغییر کرده است ولی هرگز نمی توان ماهور را در پرده های شور نواخت مگر در مرکب نوازی که یک گوشه دلکش ماهور منطبق برگوشه شهناز شور می شود .
    ▪ تقسیم بندی بدین صورت است :
    ۱) دستگاه ماهور شامل آواز راست پنجگاه می باشد .
    ۲) دستگاه شور شامل آوازهای دشتی ، ابوعطا ، افشاری ، بیات ترک و نوا است .
    ۳) دستگاه همایون شامل دستگاه بیات اصفهان است .
    ۴) دستگاه چهارگاه
    ۵) دستگاه سه گاه
    دسته بندی فوق را استاد علی نقی وزیری بنا نموده اند ولی قدما بر هفت دستگاه و پنج آواز معتقدند بدین صورت که راست پنجگاه و نوا را نیز دستگاه جداگانه به شمار می آورند ولی نوا نیز دقیقا در پرده های شور و راست پنجگاه نیز در پرده های ماهور نواخته می شود که به این علت تقسیم بندی وزیری علمی تر به نظر می رسد .
    البته عده ای نیز بر نظریه دوازده دستگاه معتقند چون واقعا اگر جنبه نظری را کنار بگذاریم دستگاه ها هنگام شنیدن کاملا تفاوت می کنند و دیگر اینکه برخلاف این تقسیم بندی ها بویژه در مورد دستگاه شور آوازهای آن کاملا متفاوت و گاهی شبیه دیگر دستگاه ها هستند مثلا بیات ترک بیشتر از اینکه شبیه شور باشد مانند ماهور است و افشاری شبیه نوا و تا حدی سه گاه می باشد .
    نکته دیگر اینکه اصول مرکب نوازی دقیقا مبتنی بر آگاهی از همین مطالب دارد و کسانی که بر این موارد تسلط داشته باشند براحتی می توانند از هر دستگاهی به دستگاه دیگر تغییر مقام بدهند و از نظر علمی هیچ محدودیتی برای مرکب نوازی وجود ندارد هر چند که تا کنون این کار برای همه دستگاهها مرسوم ( یا به عبارت بهتر اختراع نشده است ) نشده است ولی برای مثال اخیرا مرکب نوازی از همایون به بیات ترک که توسط مرحوم ایرج بسطامی اجرا شده است .







    سایت سیمرغ

  8. #218
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض علینقی وزیری موسیقیدان فرهنگ ساز

    به مناسبت گرامیداشت صدمین زادروز استاد علینقی وزیری (کلنل)

    هفت سال از درگذشت او در ۱۸ شهریور ۱۳۵۸ گذشته بود. کانون ایران در انگلستان از من به عنوان دبیرکل آن زمان «بنیاد وزیری» و عضو هیات امنای «کانون فرهنگ و تمدن ایران» در آلمان خواست در مراسم گرامیداشت صدمین زادروز استاد کلنل علینقی وزیری در مرداد ۱۳۶۵ درباره او صحبت کنم.

    علینقی وزیری به سال ۱۲۶۵ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. پدرش موسی خان میرپنج و مادرش بی بی خانم دختر محمدباقرخان رئیس ایل انزان بود. زنی بود نوجو که خود عضو دربار بود و برادرش دکتر حسینعلی خان طبیب ولیعهد و مقیم تبریز. هنگامی که وضع ناخوش دربار حال دکتر را به هم زد آنجا را ترک گفت، به تهران آمد و طبابت کرد و در خلوت خانواده تار خوش نواخت. دایی مادر کلنل پیرمرد دانشمندی بود که مجلس درس داشت و فلسفه و علوم متعارف آن زمان را درس می داد. ریاضی و علم موسیقی را از روی دره التاج قطب الدین شیرازی تدریس می کرد. مادر کلنل اولین مدرسه دخترانه را گشود. کلنل چهارده ساله بود که پدرش به فرماندهی قشون استرآباد و تنکابن منصوب شد و او را که فرمانده قشون قزاق آزمایش کرده و پذیرفته بود با درجه تابینی با خود به استرآباد برد.در این سفر شیپور و مقدمات نت خوانی را از شیپورچی قزاق یاد گرفت و در مراجعت نزد دایی دکترش حسینعلی خان مقدمات نواختن تار را آموخت. در میان افسران دسته موزیک از سلیمان خان ارمنی موزیک نظام درس گرفت و با مطیع الدوله حجازی دوستش

    - که ویولن را شروع کرده بود - شاگرد کشیشی شدند که معلم مدرسه سن لویی بود و به آنان موسیقی علمی مغرب زمین و ارگ می آموخت. وی در تمرین تار آنقدر افراط می کرد که به قول مادرش شام و ناهار نداشت. خود را در صندوقخانه منزل حبس می کرد و در تاریکی ساز می زد تا انگشتانش به جای پرده ها عادت کنند. در بیست سالگی که هنوز ستوان هم نشده بود تار او قدرتی یافت که رفقا و نزدیکانش او را به سبب شخصیت سازش، کلنل خطاب می کردند و این نام بر او ماند، گرچه آخرین درجه ارتشی او سرتیپی و شغلش فرماندهی قشون سیستان و قائنات بود. بنابراین کلنل از ابتدای جوانی تا پایان جنگ بین الملل اول شغل نظامی داشت و عشق به موسیقی. آیا ادامه این ترکیب میسر بود؟

    سخنی کوتاه، هم درباره اوضاع سیاسی آن زمان و هم درباره هنر موسیقی آن دوره لازم به نظر می رسد.
    آزادی مطبوعات و ترجمه کتاب های اروپاییان و انتشار روزنامه ها و تشکیل اجتماعات و انجمن ها و سخنرانی ها از بدو انقلاب مشروطیت و بعد در طول سال های اول مشروطه به قول خالقی «روح پژمرده مردمی را که سال ها زبانشان بسته و پایشان در زنجیر استبداد مقید بود» بیدار کرد. آرزوهای ملی شکل گرفتند. چون به ترکیب طبقات جامعه در مشروطه دست نخورده بود و حکامی چند نام عوض کرده بودند، محمد علیشاه با مشروطه خواهان درافتاد و مجلس را به توپ بست و دوره استبداد صغیر آغاز شد. کلنل در خانواده مشروطه خواه پرورش یافته و در این هنگام به سن ۲۱ سالگی نمی توانست افسر باشد و آرام بنشیند. از این تاریخ فعالیت مخفیانه او در انجمن سری مشروطه طلبان شروع شد. به ویژه که در عزیمت در رکاب پدر با فوج قزاق به کرج برایش اتفاقی افتاد که او را وادار به مبارزه جدی تر کرد. سروان روسی به او بی احترامی کرد و وقتی جواب شدیدتر شنید دستور داد او را خلع درجه کنند و شلاق بزنند. او خود درجه هایش را و پاگونش را کند و فراری شد و به تهران آمد و رسماً عضو مجاهدین مشروطیت شد و کار او جمع آوری اسلحه بود. (۱۲۸۷-۱۲۸۶) کلنل چون بعد از آن امکان ادامه فعالیت نظامی نمی دید، لباس نظام را برای آخرین بار از تن درآورد و به تهران رفت. گرچه بعد درجه سرتیپی به او دادند و حکم فرماندهی قشون قائنات و سیستان او را تازه کردند ولی او نپذیرفت و تصمیم به حرکت به سمت اروپا گرفت تا تحصیل موسیقی کند. امیر شوکت الملک در نامه یی به او نوشت که تو که اجدادت همه نظامی بوده اند، چگونه نظام را رها می کنی و به موسیقی می پردازی؟ در پاسخ کلنل به او نوشت؛ «شمشیر دل ها را می درد و موسیقی به جان و تن روح می دمد.» و با دوستش صمصام الملک بیات در ماه مارس ۱۹۱۹ عازم پاریس شدند.

    ● مقام موسیقیدان تا درجه مطرب تنزل کرده بود

    در آن زمان تحت تاثیر تحریم های مذهبی و عدم آزادی فعالیت های هنری، ملت ایران از دیرباز میراث باربدها و نکیساها را در چارچوب و قالب تعزیه نگاه داشته بود.موسیقی مغموم و منحصر به سه فرم شده بود؛ پیش درآمد، تصنیف و رنگ. کسانی می توانستند موزیسین باشند که به منظور درآوردن نانی خود را چنان پست کنند که به عنوان مطرب از زمره پست ترین طبقات جامعه شناخته شوند و سازها را زیر عبا گیرند و به مجلس درآیند و کناری بنشینند و صاحب مجلسان را با موسیقی مبتذلی - که سینه به سینه آموخته بودند و در هر محفل آن را تکرار می کردند - خوشوقت سازند و پولی گدایانه دریافت کنند و از در پشت منزل آمد و شدشان باشد.استادانی هم اگر بودند مانند «میرزا عبدالله و درویش خان» در اعتلای ارج هنرگامی ننهادند. شخصیت عرفانی آنان در مجلس درویشان یا در کلاس درس شان و شیوه نسبتاً کلاسیک ساز زدن شان، آنان را میرزا عبدالله و درویش خان کرده بود. در این دوران ساز کلنل نه تنها سبک موسیقی و اجرای تازه یی را ارائه می کرد، بلکه احترام او به موسیقی و هنر و غرور او و ساز نزدن در مجالس بزم، شیوه رفتاری تازه یی در ارتباط با هنر موسیقی به وجود آورده بود. تمرین و باز هم تمرین و ساختن سازهای جدید با امکانات صدایی وسیع تر، از آن جمله چهار نوع تار و معجزه نوازندگی او در تار و ساختن آهنگ های تازه و نت نویسی جدید و ترکیبات تازه در قالب گام ۲۴ ربع پرده یی موسیقی ایران، آوای تازه یی بود از هنر تازه یی.

    کلنل در تیرماه ۱۳۰۲ به ایران برگشت. فارغ التحصیل کنسرواتوار پاریس شده بود و در برلین هم در مدرسه عالی موسیقی دوره هدایت ارکستر دیده و در همان جا هم کتاب «دستور تار» خود را به چاپ رسانده بود.

    ● تاسیس مدرسه عالی موسیقی

    کلنل چندی پس از مراجعت به وطن مدرسه عالی موسیقی را تاسیس کرد. دو سال بعد کلوپ موزیکال دایر شد. یک سال بعد از آن کلاس دختران و کلوپ خانم ها و سینمای زنان افتتاح شد. شاید همین کارها بود یا قضا که وقتی مدرسه ها در لاله زار در ساختمان جدید با سالن کنسرت مستقر شدند، در شبی که برای خانم ها سینما می دادند، آتشی به پا شد و هستی او و برادرش حسنعلی وزیری نقاش چیره دست و معاون کمال الملک - که تمام تابلوهایش زینت سالن ها و راهروها و اتاق های مدرسه شده بودند ـ با خاک یکسان شد. کلنل دوباره از نو شروع کرد. در سال ۱۳۰۷ ریاست هنرستان عالی موسیقی دولتی به او تفویض شد و در سال ۱۳۱۲ با نوشتن رساله یی زیر عنوان «آرمونی موسیقی ربع پرده» صلاحیت تدریس اش در دانشگاه تهران به تصویب رسید و با مقام استادی به تدریس در دانشسرای عالی مشغول شد. کنسرت ها از همان ابتدا مردم را به سوی موزیسین ها و مدرسه آورد. او به هیچ وجه اجازه نداد ارکستر مدرسه به مجالس اغنیا و حکام برود و هرگز خود در مجلسی ساز نزد. دوستداران ساز او و این موسیقی جدید از جمله سردار سپه به کلوپ موزیکال می آمدند و از کنسرت ها استقبال می کردند. دوست نزدیک او ارباب کیخسرو شاهرخ از بزرگان مملکت دعوتی کرده بود که کلنل هم بود. محرمانه ساز او را که از مدرسه آورده بودند بعد از شام جلوی کلنل گذاشتند. او از ساز زدن اجتناب کرد به این عذر که اگر اینجا بزند در منزل تمام دوستان باید ساز بزند. از مجلس بیرون رفت. در آن موقع ارباب کیسخرو علم مخالفت را با او به دوش گرفت و انتقاد در روزنامه ها شروع شد ولی کلنل اعتنایی نکرد و به کار خود ادامه داد و از هدف مقدس خود - که اعتلای هنر موسیقی وطنش بود - دمی بازنایستاد. از او در سال ۱۳۱۲ خواسته شد که در میهمانی دربار به افتخار ولیعهد سوئد در اتاق جنب ناهارخوری به هنگام صرف شام شاهانه با ارکستر مدرسه ساز بزند و وقتی نپذیرفت و پیشنهاد کرد در یکی از سالن های دربار به منظور استماع ارکستر، کنسرتی بدهند و با این پیشنهاد او مخالفت شد چاره یی جز دریافت ابلاغ خانه نشینی نداشت. از این زمان بود که کار دانشگاهی را شروع کرد. درس های تلفیق شعر و موسیقی، تاریخ موسیقی، عروض نو، تاریخ هنر، آیین نمایش و زیباشناسی از درس های ارزنده او هستند و کتاب هایی که بدین منظور تالیف و چاپ کرده است بهترین شاهدند.موسسه باستان شناسی را پایه گذاری کرد و تا آخر کار دانشگاهی ا ش رئیس اش بود. با این کار و تربیت فارغ التحصیلان و عالمانی در این زمینه، کمک مهمی به باستان شناسی و بی نیازی نسبی مملکت از باستان شناسان خارجی کرد. در زمان جنگ بین الملل دوم ضمن حفظ مقام استادی دانشگاه، ریاست اداره موسیقی کشور و هنرستان عالی موسیقی و موسیقی رادیو به او تفویض و در سال ۱۳۲۴ فرمان ریاست اداره کل موسیقی کشور به نام او صادر شد. این بار در سال ۱۳۲۵ ظاهراً مترقیان او را از این سمت برکنار کردند و پرویز محمود را به جای او گذاشتند. او در نامه یی به دکتر قاسم غنی در تاریخ ۲۸ دی ماه ۱۳۲۶ نوشت؛ «می دانید که محمود را توده یی ها آوردند، زیرا توده یی ها موسیقی سمفونیک را که هنوز توده های آلمان و امریکا و فرانسه هم نمی فهمند، دوست داشتند. بعد از توده یی ها، چون پدرش محمود محمود نماینده مبرز ملی است، هیچ وزیر فرهنگی فکر نکرده است که چرا موسیقی ایرانی باید از آنجا طرد شود و برخلاف برنامه فرهنگ، فقط موسیقی فرنگی تعلیم داده شود؟» و بعد از شرح علل عدم تمایل خود به قبول ریاست انجمن موسیقی ملی که در حال انحلال بود و گل گلاب و دکتر ادیب و خالقی اصرار داشتند که کلنل دوباره دستی از آستین درآورد و کاری بکند، نوشته است؛

    «یارب این آتش که بر جان منست
    سرد کن زانسان که کردی بر خلیل
    من نمی یابم مجال ای دوستان
    گرچه او دارد جمالی بس جمیل
    پای ما لنگست و منزل بس دراز
    دست ما کوتاه و خرما بر نخیل»

    ● رشد ملی ایران تقدیم به هموطنان گرامی

    از نظر مبارزه سیاسی باز جنبش ملی کردن نفت به او قدرت داد و در تابستان ۱۳۳۰ شروع به ساختن سمفونی نفت کرد که با تار می زد و من حفظ می کردم و می خواندم و او می نوشت.
    این اثر را آخرین آفریده موسیقی کلنل می توان دانست. خود کلنل در این باره در نامه یی که به اداره کل انتشارات و تبلیغات نوشته است و تاریخ همان سال را دارد، چنین می نویسد؛ «در این دو سالی که مبارزات استقلال طلبانه ایران شروع گشته و مستمسک آن نفت بوده است، فرزندان این آب و خاک با دلاوری ها و جانبازی های خود موفقیت هایی به دست آورده اند که موضوع نفت در درجه دوم و سوم واقع گشته و امید می رود که طی این مبارزه استقلال واقعی، نفت و بسیاری از مشکلات دیگر ما به نفع خود ما حل و فصل گردد. بدیهی است که هرچه صمیمیت و اتحاد ملت بیشتر گردد، زودتر و بهتر به نتیجه قطعی خواهیم رسید. سرافرازی و افتخار در این موارد، نصیب کسانی است که برای تعمیم حق و عدالت استوار و پابرجا تا به آخر از این اصل کلی عدول ننمایند و همواره بتوانند در مقابل وسوسه ها و غرایز حیوانی خود مقاومت نموده، دیو نفس را در زنجیر بدارند. من نیز که ۶۶ سال پرورده دامان این مام گرامی هستم و عمری در راه هنر نهاده و اندوخته های خویش را داده ام، خوشبختم که در این مبارزه آشکار روان من نیز شرکت جسته، لحظه به لحظه و قدم به قدم در هر کجا با مبارزان بوده، به شور آمده، پیش رفته، ضربه ها زده، زخم ها خورده، فریادها کشیده، اشک ها ریخته، غم و ترس و حرمان ها داشته، ولی هیچ گاه مایوس نبوده و پای از جای پس نکشیده ام. این شور ملی مرا تحریک کرد، قدرت از دست رفته من بازآمد. اکنون خاطرات این مبارزه را با قلم اصوات به هم می پیوندم.

    تاریخچه شقاوت ها و فداکاری ها برجسته و صدادار می گردند. دلم می خواهد احساسات ذهنی من عینی گشته و در تمام خانواده هموطنان عزیز توزیع گردد. گرچه به زبان ساده یی نیست و با نظرهای خاص هنری توام است، ولی امید است مقبول طبع صاحب نظران افتد. این قطعات را اگر توفیق افتد و عمر باشد خیال دارم خود اجرا نمایم در تحت عنوان کلی «رشد ملی ایران» و نام های خصوصی، که هر یک تمثالی از واقعات و حادثات ملی است و به وسیله آن اداره تقدیم مبارزان رشید خلق ایران می نمایم.» آخرین مقام دولتی او ریاست شورای عالی موسیقی رادیو در سال ۱۳۴۲ بود و در سال ۱۳۴۴ از خدمات دانشگاهی بازنشسته کردندش. گویا این بیکاری بیش از بیکاری های قبلی به جان او صدمه زد زیرا بلافاصله به بیماری زونا گرفتار شد که تا آخر عمر با درد آن دست به گریبان بود. در بهمن ۱۳۵۰ عنوان استاد ممتازش دادند و این آخری تجلیل از کلنل بود که صورت گرفت و در هتل هیلتون تهران مجلسی به افتخارش برپا کردند. وزیری سرانجام در بامداد روز یکشنبه هجدهم شهریورماه ۱۳۵۸ در ۹۳ سالگی در بیمارستان جم چشم از جهان بست و در مقبره خانوادگی به خاک سپرده شد.

    ● آمیختن آرزوهای ملی در قالب هنر

    اهمیت نقش کلنل در فرهنگ هنر ایران، هم آمیختن آرزوهای ملی در قالب های نو هنری با زبان اصیل موسیقی ملی است. شعر به عنوان بزرگترین هدیه ایرانی به جامعه هنر انسانی تنها با موسیقی کلنل برای اولین بار تلفیق درست یافت. مکتبی نو در موسیقی و آموزش موسیقی ایجاد شد و برای تدریس آن کتاب ها تدوین و برای اجرای آن ارکستر تربیت کرد و قطعاتی ساخت. تکنیک نوازندگی تار کمال یافت. وی اولین کسی است که برای آموزش موسیقی ملی و اجرای آن دستور ویولن و دستور تار به زبان فارسی نوشته است.
    سرودهای مدارس با اشعار فردوسی متداول شد.


    وی موسیقی ایرانی و گام ایرانی را تعدیل مساوی کرد و گام را به ۲۴ ربع پرده مساوی تقسیم کرد و بر اساس آن برای اولین بار چند نوایی یا «پلی فونی» و هماهنگی (هارمونی) در موسیقی ایرانی توسط او راه یافت و اجرا شد. از آن زمان حتی در موسیقی مصر گام ۲۴ ربع پرده مساوی تقسیم شده متداول گشت. خواه فیزیکدانان به سبب اختلاف کوماهای پرده ها این تعدیل مساوی را بپذیرند یا نپذیرند، کاری که باخ در موسیقی غرب کرد و دیگران پذیرفتند، او نیز در موسیقی ایران اجرا کرد و بر آن روال موسیقیدانان ایرانی در اجرای موسیقی ایرانی ولو باز به ابتذال نزدیک شده یا نشده باشد، اجرای ربع پرده یی می کنند.

    گسستگی فواصل نغمات از ابتکارات کلنل است. برای ما که در گذشته محال بود در آهنگ هایمان از فواصل چهارم و پنجم درست تجاوز کنیم، فرم تازه یی خلق شد و یکنواختی موسیقی قبلی ایرانی در کارهای او از بین رفت. تابلو موزیکال ها، اپرت های او برای موسیقی ایرانی نوآوری ویژه یی بود. سعید نفیسی درباره تابلو موزیکال «نیم شب» یا «رویای حافظ» که در سال ۱۳۰۴ اجرا شد، می نویسد؛ «من نمی توانم «نیم شب» را تشریح کنم، زیرا که قلم هرچه قادر باشد در موقع توصیف الحان موسیقی عاجزتر از همیشه خواهد بود. تا کسی آن را نشنیده باشد، هرگز آنچه را من حس کرده ام احساس نخواهد کرد. شعرا برای جلب توجه خوانندگان حساس خود به تمام مناظر دلفریب و الحان روح افزا دست زده اند. صدای فرود آمدن زمزمه باد درختان، جریان آب های الماسی رنگ جویبار، امواج لرزنده دریاهای خروشان، ناله مرغان زندباف، ضربان دل های نومید از عشق و تمام نغمات دل انگیز را گرفته اند ولی هیچ یک از ایشان نتوانسته است سرودی مثل «نیم شب» بسازد. چقدر خوشبخت است این حافظ غزلسرا... این شاعر سرشار از احساسات رقیق که اشعار او را در زیر وبم های «نیم شب» می خوانند.»سعید نفیسی پس از تفسیر موسیقی نیم شب کلنل به ویژه در مبحث تلفیق آن با شعر در تمام کلمات و مصرع ها، در پایان چنین می نویسد؛ «... ولی اگر حافظ شاعر شیرین سخن ما در این زمان می بود معتقد می شد که غیر از خنده و جام می و زلف گره گیر، چیز دیگری هم هست که در شکستن توبه ها کمک می کند و آن آهنگ موسیقی «نیم شب» است. بلکه بالاتر؛ اگر خنده و جام می باشد و زلف گره گیر هم باشد ولی نغمات «نیم شب» نباشد، توبه من نمی شکند. برای شکستن توبه من لازم است که موسیقی «نیم شب» و ارکستر مدرسه عالی موسیقی هم باشد.»

    ● تجسم لطایف روح حافظ از راه حنجره و انگشتان سحرآمیز

    حیدرعلی کمالی شاعر آن زمان می نویسد؛ ... «نیم شب» مرا به لطایف روح خواجه آشنا می کند. اوست و تنها او که می تواند افکار یک شاعر را از راه حنجره و انگشتان سحرانگیز خویش تجسم دهد و هم اوست که می تواند آثار معنوی گفتار گوینده را در شنوندگان ایجاد کند و بالاخره باید گفت همه قطعاتی که وزیری به موزیک گذارده است، از چگونگی قضیه رودکی و امیرنصر سامانی حکایت می کند.برای درک بهتر کارهای موزیک کلنل و شیوه ساخت قطعات او باید به کتاب «سرگذشت موسیقی» خالقی مراجعه کرد. خالقی در بخشی از کتابش می نویسد؛ «... موسیقی وزیری را تاکنون همه کس درنیافته است. کسانی که سی سال پیش این آهنگ را با ارکستر مدرسه موسیقی وزیری شنیده اند چیزی در خاطر دارند ولی نسل جوان از آن بی خبر است زیرا این قطعه و نظایر آن در صفحه ضبط نشده است که استماع آن برای آنها مقدور باشد. نظیر این آهنگ ها را باید ارکستری اجرا نماید که نوازندگانش مایه کافی از علم موسیقی داشته و به موسیقی ایرانی هم کاملاً آشنا باشند. متاسفانه در این سی ساله، هر وقت هنرجویان مدارس موسیقی به آنجا رسیده اند که از عهده تشکیل چنین ارکستری برآیند، برنامه مدارس مزبور تغییر کرده و روش دیگری پیش آمده که زحمت های گذشته بی نتیجه مانده است.»... خالقی بعد به کار تاسیس هنرستان موسیقی ملی و آرزوهایش در شروع این کار اشاره می کند و در پایان می نویسد؛ «... آرزومندم که این بار منظور حاصل شود و میوه های آن، کام اهل ذوق را شیرین کند. اگر این بار توفیق یار آمد که اسباب بسی امیدواری است، ولی اگر نشد جای آن دارد که ناامید شویم. این پرونده را ببندیم و بگوییم که این مملکت جای این کارها نیست. اما خدا چنین روزی پیش نیاورد،»دلم نمی آید پاسخ خالقی این شاگرد صدیق و انسان هنردوست و میهن پرست را از زبان خودش نیاورم. در جایی دیگر در کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» می نویسد؛ «هر کس دوران عمرش بیشتر است، خاطرات گذشته اش هم زیادتر است.

    ملت های کم سابقه و جدید، گذشته یی نداشته اند که خاطره هایش را به یاد آورند. ولی ملت کهنسالی چون ایران که طول زمان تاریخ بزرگی برایش به یادگار گذارده، هر ورقی از آن را بگشاید، مملو از یادبودهای تلخ و شیرین گذشته است. برای جوانان، چون در امید و آرزو زندگی می کنند، یاد گذشته مفهومی ندارد.ولی همین که برف پیری بر سر نشست و امیدها به ناامیدی و آرزوها به نامرادی رسید، خوش ترین لحظات زندگی، یادآوری گذشته هاست.»در پایان سخن، این واقعیتی است که می بینیم در هر حال این هنر ملی کشور ماست که ما را برای او و او را برای ما زنده نگاه داشته است و در عرصه هنری ظاهراً چهار تن جلوه مخصوصی دارند، که می توان به یاد آنان خوش بود و به زندگی آینده هنری کشور امیدوار.اشتباه نشود من از برتری صحبت نمی کنم، بلکه از جلوه خاص سخن می گویم.از این چهار تن یکی فردوسی است، که در زنده نگاه داشتن زبان پارسی و پروراندن برگزیدگانی که ملت و با او میهن و زبان و آیین به نام آنان و یاد آنان احساس غرور و همبستگی کند، یکتاست.یکی هم حافظ است، که در کمال بخشیدن به زبان و شعر و تغزلی آن هم در اوج فهم فلسفی و در مبارزه با آیین حاکم و اشاعه مذهب عرفان ایرانی بی مانند است.یکی کمال الملک غفاری است، نقاش بزرگ و مربی نیکنامی که واقعاً دیدگاه خاطره هر میهن دوست ایرانی است.
    با طرح های محکم خود در نقاشی بر اساس اعتقاد به دو اصل مسلم حقیقت و زیبایی و انتخاب رنگ و نور درست، آثاری کم نظیر برای ملت ایران به جای گذاشت. مدرسه او مکتب سقراطی بود و نه فقط مکتب نقاشی. نقاشی مدرن ایران بدون او شاید وجود نمی یافت.و بالاخره یکی هم کلنل وزیری است که در احیای موسیقی ایرانی و گسترش آن بر پایه موسیقی تعدیل یافته در قالب های نو و ایجاد مکتب صحیح و بزرگداشت هنر و هنرمند ایرانی و خلق سبک ماندنی بی نظیر است.این چهار تن و البته بزرگانی دیگر در رشته های فلسفی و ریاضی و علوم به تنهایی آن قدر آثار جاودان در هنر و علوم به جای گذارده اند که به عنوان تخته نجات، نسل فعلی و نسل های آینده، در گرداب های هائل و بیم موج و شب تاریک تاریخشان به کار آید.

    ● آثار و تالیفات علینقی وزیری

    ۱) آثار بی آواز
    ▪ مارش ظفر،
    ▪ مارش لشگر جنوب،
    ▪ مارش ایران،
    ▪ مارش اصفهان بندباز،
    ▪ دخترک ژولیده،
    ▪ ژیمناستیک موزیکال،
    ▪ حاضرباش،
    ▪ دزدی بوسه،
    ▪ رقص دختر من،
    ▪ والس دو نامزد،
    ▪ سمفونی شوم،
    ▪ سمفونی نفت
    ۲) آثار با آواز
    الف) سرودها
    ▪ سرود ورزشکاران،
    ▪ سرود ای وطن،
    ▪ سرود پاینده ایران،
    ▪ مارش حرکت،
    ▪ سرود مهر ایران
    ▪ سرود خاک ایران،
    ▪ مجموعه سرودهای مدارس روی اشعار فردوسی،
    ▪ مجموعه سرودهای مدارس روی اشعار سعدی

    ۳) ترانه

    ▪ وصال دوست،
    ▪ حسن عهد،
    ▪ اهل دل،
    ▪ کنار گلزار،
    ▪ اسرار عشق،
    ▪ موسم گل،
    ▪ راه وصال،
    ▪ صحبت دل،
    ▪ بهار،
    ▪ سوز من،
    ▪ بسته دام،
    ▪ ره عشق، پاداش،
    ▪ جدایی،
    ▪ دو بلبل

    ۴) ترانه های کودکان

    ▪ گنجشک محبوس،
    ▪ کودک یتیم،
    ▪ مادر،
    ▪ تاتی تاتی

    ۵) آثار غنایی

    ▪ خریدار تو،
    ▪ گوشه نشین،
    ▪ شکایت نی،
    ▪ نیم شب،
    ▪ دلتنگ،
    ▪ دو عاشق،
    ▪ ناامید،
    ▪ روی غزل سعدی،
    ▪ روی شعر مثنوی مولانا،
    ▪ روی غزل حافظ،
    ▪ روی شعر گل گلاب

    ۶) اپرت ها

    ▪ گلرخ،
    ▪ شوهر بدگمان،
    ▪ دایی کچل

    ۷) درام ها

    ▪ دختر ناکام،
    ▪ جدایی،
    ▪ کودک یتیم

    ۸) نمایشنامه ها

    ▪ تشک پر قو،
    ▪ خانم خوابند

    ۹) تالیفات (کتاب ها)
    دستور تار و تعلیمات موسیقی، چاپ برلن ۱۹۲۲ میلادی
    ▪ در عالم صنعت، تهران ۱۳۰۴، سرودهای مدارس «از پندهای فردوسی» ۱۳۱۲، عروض نو، ۱۳۱۳، تهران
    ▪ مقدماتی ۱۳۱۳ تهران،
    ▪ نظری موسیقی ایرانی و آوازشناسی ۱۳۱۳ تهران،
    ▪ نظری مفصل موسیقی غربی و آکوردشناسی، ۱۳۱۳ تهران،
    ▪ آرمنی موسیقی ربع پرده یی «تاریخ تحریر ۱۳۱۴» در دست چاپ، دستور جدید کار ۱۳۱۵، تهران،
    ▪ دستور ویولن برای دوره مقدماتی، جلد اول، ۱۳۱۵ تهران،
    ▪ دستور ویولن شامل آوازهای ایرانی، جلد دوم، ۱۳۱۵ تهران،
    ▪ سرودهای مدارس «از پندهای سعدی» ۱۳۱۶ تهران،
    ▪ سه پیشاهنگ، ۱۳۱۶ تهران،
    ▪ خواندنی های کودکان در سه جلد، ۱۳۲۶ تهران،
    ▪ مرال جنگل، ۱۳۲۸ تهران،
    ▪ زیباشناسی در هنر و طبیعت چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۲۹،
    ▪ زیباشناسی تحلیلی اثر پی یر گاستالا ترجمه وزیری، چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۲۶،
    ▪ تاریخ عمومی هنرهای مصور جلد اول، چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۲۷،
    ▪ تاریخ عمومی هنرهای مصور جلد دوم، چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۴۶.








    خسرو ملاح


    روزنامه اعتماد

  9. #219
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض خداوندگار ابوعطا

    رضا شفیعیان در سال ۱۳۲۰ در شهر تهران به دنیا آمد. از سنین نوجوانی به موسیقی ایرانی علاقه فراوان داشت و با تشویق پدر که خود با موسیقی آشنا بود به فراگیری سنتور پرداخت.ازسال ۱۳۳۵ ابتدا نزد استاد ابوالحسن صبا و سپس به مدت شش سال نزد استاد فرامرز پایور دوره های مختلف سنتور را به پایان رساند.پس از اتمام دوره آزاد هنرستان موسیقی در ارکستر وزارت فرهنگ و هنر و ارکستر رادیو به فعالیت هنری پرداخت.
    وی در مورد وارد شدنش در ارکستر هنرهای زیبا می گوید: «به یاد دارم که ابتدا در یکی از ارکسترهای بزرگ هنرهای زیبا که به رهبری استاد ارجمند مصطفی پورتراب اداره می شد به کار پرداختم که از سنتور کروماتیک هم برای اجرای بعضی ازقطعات استفاده می نمودند و در آن هنگام برنامه هایی به وسیله آن ارکستر به طور زنده از تلویزیون پخش می شد و بعد از مدتی نیزجهت نوازندگی در ارکسترهای رادیو در آزمون اعلام شده شرکت نموده و پذیرفته شدم. کاملا ًبه خاطر دارم که شادروان خالقی در جلسه حضور داشت و با دیدن سنتورمن که ساخت استاد فقید مهدی ناظمی بود به دیگر اعضای شورای موسیقی گفت: شکل و اندازه و ابعاد سنتور روی حساب است، حال باید دید و شنید که نوازنده اش آنچه مورد نظر ماست از نظر علمی می تواند پاسخگو با شد یا خیر. سپس نت چند قطعه از آهنگ های مختلف را در اختیارم گذاشتند که چون سابقه ی کار ارکستری داشتم به راحتی اجرا نمودم».
    با تاسیس دانشکده ی موسیقی در دانشگاه تهران و ادامه تحصیل در این رشته موفق به دریافت لیسانس موسیقی گردید.درطی این دوره از محضر استادانی چون نورعلی برومند، دکتر داریوش صفوت، یوسف فروتن و آقا محمد ایرانی استفاده نمود.
    از سال ۴۲ در ارکسترهای رادیو و از سال ۴۷ در تلویزیون با علی اصغر بهاری ، فریدون حافظی ، بهمن رجبی ، محمد موسوی ، محمد رضا شجریان و ... فعالیت داشته است. پس از آن در سال۱۳۵۳ در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایران وابسته به تلویزیون به فعالیت پرداخت و ازسال ۱۳۵۴ با پایه گذاری گروه درویش کنسرتهای متعددی را در ایران و دیگر کشورها برگزار کرده است .
    نوازندگی شفیعیان بر پایه و اساس همان اصول دقیقی است که استاد فرامرز پایور بنیاد نهاده اما به قول یکی از کارشناسان در حوزه نوازندگی سنتور،شفیعیان تنها کسی است که با استاد پایور کار کرده و جدا از سبک او در نوازندگی بیان شاخصی نیز یافته است!
    استاد شفیعیان تاکنون قطعاتی در فرم های مختلف به ویژه چهار مضراب های جذاب و جالبی برای سنتور ساخته است که پویایی در آنها موج می زند و می توان گفت در زمینه آهنگسازی از استادانی نظیر مرتضی محجوبی و به خصوص پایور تاثیر پذیرفته است به این دلیل سبک نوازندگی ایشان بی شباهت به سبک آقای پایور نمی باشد به طوری که شنونده در همان ابتدا این نزدیکی را در خواهد یافت ولی باید به این نکته توجه کرد که نمی توان گفت شفیعیان تکرار پایور است.
    از جمله آثاراو می توان به کاست تکنوازی سنتور ( در ابوعطا ) با تمبک بهمن رجبی ، سه کاست با آواز پریسا در بیات اصفهان ، ماهور ...و مجموعه هایی با آواز رضوی سروستانی و بهرام سارنگ اشاره کرد .
    برای ایشان از صمیم قلب آرزوی توفیق روزافزون می کنیم.







    سایت سیمرغ

  10. #220
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض نگاهی به موسیقی ایران در سال مولانا.

    گروه های موسیقی ایرانی به صرافت این افتاده اند که در موسیقی می شود برای مولانا کاری انجام داد و به همین دلیل و از آنجا که اصولاً ما به کارهای دسته جمعی علاقه خاصی داریم بیش از ۱۰ گروه موسیقی تصمیم به برگزاری کنسرت برای مولانا گرفته اند.

    اگرچه پیش از این استادان بزرگ موسیقی ایران بارها و بارها در مورد مولانا داد سخن و آواز را سر داده بودند و آلبوم هایی را ویژه اشعار مولانا روانه بازار کرده بودند که اتفاقاً با استقبال خوبی هم مواجه می شد، اما امسال و در آستانه هشتصدمین سال تولد مولانا، هر گروه موسیقی را که فکر کنید، تصمیم گرفته است که برای مولانا برنامه ای را اجرا کند.شاید به این جریان بتوان از دو زاویه نگاه کرد، اولی اینکه نیمه پر لیوان را ببینیم و بگوییم چقدر خوب که اینقدر همه به فکر مولانا هستند و تصمیم دارند موسیقی شان را به روان پاک و دستاوردهای هنری و ادبی مولانا تقدیم کنند و زاویه دوم اینکه چرا اینقدر دم دستی و زودگذر به مولانا نگاه می کنیم و واقعاً چندتا از این کنسرت هایی که امسال و در هفته مولانا برگزار خواهند شد، ماندگار خواهند بود، حالا ماندگار هیچ، حداقل شما بعد از یکسال آنها را به یاد خواهید آورد.

    اهالی موسیقی، به جز چند استاد خاص که همیشه بلیت کنسرت هایشان به بازار سیاه کشیده می شود، دم از بی مخاطبی می زنند و شاید برپایی هفته مولوی و برگزاری این کنسرت ها فرصت خوبی باشد برای جذب مخاطب و چه بهتر اینکه موضوع ساز زدن و آواز خواندن مولانا باشد.
    با این حساب و به خاطر اینکه ما هم قضاوت خاصی نکرده باشیم و زاویه دید مشخصی را به شما تحمیل نکرده باشیم، همه این برنامه های موسیقی را برای شما می چینیم، خواه شما پند گیرید و خواه ملال.خلاصه این گوی و این میدان.

    ● شهرام ناظری و سمفونی رومی

    «سمفونی رومی» به آهنگسازی «حافظ ناظری» و خوانندگی «شهرام ناظری»، ۱۵ اکتبر (۲۳ مهر) در سالن باربیکن، لندن، برگزار شد.«ناظری» در این روز اشعار جلال الدین محمد بلخی را خواند و بعد از اجرای این سمفونی نشان شوالیه (لژیون دونور) فرانسه به دلیل فعالیت ۲۰ سال گذشته وی در شناساندن ایران و فرهنگ شرق به غربیها، اجرای موسیقی و کنسرت های متعدد درباره مولانا و سخنرانی های ناظری درباره هنر ایرانی در دانشگاه های مختلف دنیا به او اعطا شد.

    شهرام ناظری در مورد اجرای اشعار مولانا با آواز ایرانی اعتقاد دارد: اجرای اشعار مولانا لحن و آواز خاصی می خواهد که باید فعالان در این عرصه حس سوررئالیستی اشعار او را درک کنند تا بتوانند جوابگوی امواج خروشان افکار مولانا باشند. اشعار مولانا عظمت دارد و از یک فرهنگ خاص برخوردار است.آنچه در حوزه یک فرهنگ درست، قوی و عظیم قرار می گیرد، می تواند با همه سنخیت، نزدیکی و هماهنگی داشته باشد. در حال حاضر دوره، دوره تقلب و تقلید است.هرکس هر کاری را که بخواهد انجام می دهد البته تا دو سه دهه قبل این طور نبود هنرمندان جایگاه خود را می دانستند و پای خود را به اندازه گلیمشان دراز می کردند ولی اکنون اوزان به هم ریخته و وارد مرحله تقلید شده ایم.باید فعالیتها و کارها به دست افراد صاحب صلاحیت و مطلع سپرده شود تا از این مرحله خارج شویم.

    ناظری گفت: شعر مولانا جایگاه خودش را دارد و نمی توان اشعار مولانا را در موسیقی پاپ گنجاند بلکه باید با ارکستر کلاسیک اشعار مولانا را اجرا کرد. اشعار مولوی جنبه حماسی دارد که باید در موسیقی حرکت پرتلاطم و روح پر حماسه مولانا را در نظر گرفت.عظمت نهایی روح مولانا را هنوز هیچ کس نتوانسته دریابد و این مسأله نیاز به یک برنامه ریزی بزرگ دارد. در حال حاضر افرادی که روی موسیقی با اشعار مولانا فعالیت می کنند فقط می خواهند از قافله جهان امروز عقب نمانند.زیرا در پنج سال گذشته مولانا مورد توجه قرار گرفته است و فروش آثار مولانا بیشترین ارقام را به خود اختصاص داده است به همین دلیل خوانندگان ما نیز وارد این حوزه شده اند و چه بسا برخی از آنها صلاحیت کار را ندارند. در سال های گذشته به دلایلی از اشعار سعدی بیشتر در موسیقی استفاده می شد و به دلایل تاریخی اشعار فردوسی و مولانا که مضمون حماسی دارند از حوزه موسیقی سنتی کنار گذاشته شده بود.از سه دهه قبل کار با شعر مولانا را آغاز کردم.در همان دوره مولانا گریزی، دلیل انتخاب اشعار مولانا وجود فرهنگ حماسی شعر او بود. به دنبال الحان حماسی رفتم تا بدانم چرا این الحان در گذشته بوده ولی اکنون از بین رفته اند.پس از تحقیق دریافتم که شعر مولانا با روحیه و فرهنگ من نزدیک است.

    ● محمدرضا شجریان و کنگره بین المللی شمس تبریزی

    محمدرضا شجریان، استاد موسیقی ایران برای زیارت آرامگاه شمس تبریزی مراد و مرشد جلال الدین مولوی به شهرستان خوی سفر کرد و از اجرای یک برنامه موسیقی در این شهرستان خبرداد.
    شجریان در مورد این سفرش که در جریان برگزاری کنگره بین المللی شمس تبریزی در خوی بود، گفت: شکوه و عظمت یافتن خوی، به لحاظ وجود آرامگاه شمس تبریزی در این شهرستان است.

    ● شمس و پورناظری ها

    گروه شمس که نام مولانا را پیوسته با خود به همراه دارد، جزو نخستین گروه های موسیقی ایرانی بودند که به مناسبت سال مولانا به اجرای قطعات موسیقی پرداختند.گروه موسیقی شمس به سرپرستی کیخسرو پورناظری و خوانندگی فرشاد جمالی در تابستان امسال به مدت چهار شب به اجرای موسیقی در کاخ سعدآباد پرداخت.
    کیخسرو پورناظری، سرپرست گروه موسیقی شمس معتقد است: «موسیقی ما و همچنین اشعار مولانا دریای بی کران و گسترده ای است که می توان سالیان سال آنها را کنار هم نشاند و بدین وسیله موسیقی را به تعالی رساند.دیوان کبیر و مثنوی مولوی حاوی مهمترین اندیشه ها و مکتوبات این شاعر گرانقدر است و اگرسالها گروه های موسیقی در ایران روی آنها کار کنند باز هم جای کار دارد.موسیقی تأثیرگذارترین هنر است و می تواند در ارائه اشعار و ابعاد وجودی مولوی نیز تأثیرگذار باشد.»
    او بیان کرد: «گروه شمس نیز در این زمینه تمام تلاش و سعی خودش را در کنسرت اخیر به مناسبت سال مولانا ارائه داد و در واقع در سال جهانی مولانا دست تنها در حد مقدور و توان انجام وظیفه کرد.»

    ● کسایی و ناهید

    در بزرگداشت مولانا که ششم آبان در تهران برگزار شد، «حسن کسایی» و «حسن ناهید» به نی نوازی پرداختند. این برنامه در جریان برگزاری کنگره بزرگداشت هشتصدمین سال تولد مولانا که از ششم تا دهم آبان ماه امسال در تهران، تبریز و خوی بود برپا شد.

    ● محمدرضا لطفی

    محمدرضا لطفی و محمد قوی حلم به انگلستان رفته و در تالار کویین الیزابت در شهر لندن با اجرایی بداهه، در هشتصدمین سال تولد مولانا جلال الدین محمد رومی، کنسرتی را اجرا کردند.
    لطفی در این کنسرت، برداشت خاص خود از اشعار «مولانا جلال الدین محمد»، شاعر و عارف بزرگ ایرانی را به مناسبت سال مولوی به اجرا در آورد.در این کنسرت که ساعت ۳۰:۷ بعد از ظهر روز ۲۸ اکتبر به وقت لندن اجرا شد، محمدرضا لطفی آواز، نواختن سه تار و تار و محمد قوی حلم نواختن تنبک و دف را بر عهده داشت.این کنسرت که توسط «بنیاد میراث ایران» در لندن و گروه هنری «نوا» هماهنگ شد، از مجموعه برنامه های «جشنواره رومی» بود که توسط این بنیاد به مناسبت یادبود سالگشت تولد مولانا به اجرا گذاشته شد.

    ● سالار عقیلی و جشنواره مورگن لند

    «سالار عقیلی» به همراه گروه راز و نیاز در برنامه ای تحت عنوان شب مولانا در جشنواره مورگن لند، به اجرای قطعاتی از موسیقی سنتی ایران پرداخت.او در روز ۳۱ آگوست (۹ شهریور) به همراه گروه رازونیاز در جشنواره مورگن لند (جشنواره شرقی) اجرای قطعاتی را در دستگاه ماهور، نوا و مرکب خوانی اجرا کرد.

    ● سراج و بیدل

    کنسرت گروه موسیقی بیدل به سرپرستی و خوانندگی «حسام الدین سراج» در کنگره بزرگداشت هشتصدمین سال مولانا برگزار شد. گروه موسیقی بیدل در این کنسرت منتخبی از غزلیات دیوان شمس تبریزی که مشتمل بر۳ تصنیف و یک قطعه ساز و آواز است را اجرا کردند.حسام الدین سراج در مراسم افتتاحیه جشنواره شمس تبریزی در خوی با کاری جدید روی صحنه رفت و برای نخستین بار بود که آواز اصیل ایرانی توسط یک هنرمند در خوی اجرا می شد.گروه حسام الدین سراج پس از اجرای سه تصنیف و یک آواز از دیوان شمس مولانا مورد تشویق تماشاگران و علاقمندانی قرار گرفت که از ساعت ها قبل با ازدحام در سالن مجتمع فرهنگی ارشاد خوی، در انتظار اجرای این کنسرت بودند.
    حسام الدین سراج در آغاز کنسرت گفت:«این کنسرت را به خاطر ادای احترام به آستان شمس تبریزی در مدفن وی و به خاطر مردم خونگرم این شهر در خوی اجرا می کنیم».

    ● دولتمند خال اف

    دولتمند خال اف خواننده و آهنگساز مطرح تاجیکستان در هفته مولوی به همراه گروهش به اجرای برنامه پرداخت.
    دولتمند خال اف از چهارشنبه نهم آبان تا جمعه یازدهم همین ماه به مدت سه شب از ساعت ۲۱ در فرهنگسرای هنر به روی صحنه رفت.گروه هشت نفره دولتمند خال اف با سازهای ویولن، سه تار، تار و دوتار، قیچک، رباب، قانون، دف، دایره و نی در این برنامه قطعاتی را با استفاده از اشعار مولوی اجرا کردند.

    ● ارکستر صدا و سیما

    برای نخستین بار ارکستر ۱۰۰ نفره مرکز موسیقی و سرود صدا و سیما، قطعه «کجایید ای شهیدان خدایی» را در سال مولانا اجرا می کند.
    قرار است که در اجلاس بین المللی رسانه های آسیا و اقیانوسیه، ارکستر سمفونیک مرکز موسیقی و سرود صدا و سیما به رهبری محمد بیگلری پور و به خوانندگی محمد عبدالحسینی، قطعه ماندگار «کجایید ای شهیدان خدایی» از ساخته های هوشنگ کامکار و براساس شعری از مولانا را در حضور نمایندگان رسانه های مختلف آسیا و اقیانوسیه اجرا خواهد کرد. این ارکستر متشکل از گروه کر به رهبری رازمیک اوهانیان و با حضور نوازندگانی همچون علی رحیمیان، هادی آرزم، جابر اطاعتی و....در سالن کتابخانه ملی به اجرا خواهد پرداخت. در ادامه برنامه های این اجلاس بین المللی ارکسترهای دیگری از مرکز موسیقی، اعم از کردی، آذری، بوشهری، خراسانی و گیلکی به اجرای نواهای محلی و مقامی می پردازند.

    ● فیه ما فیه

    گروه «فیه ما فیه» به سرپرستی سعید نایب محمدی اشعار مولانا را به سه زبان انگلیسی، فارسی و عربی در فرهنگسرای هنر اجرا کردند.در این اجرا مجتبی عسگری، استاد غلامعلی پورعطایی دوتارنواز و خواننده برجسته تربت جام و خوانندگانی از کشورهای ارمنستان و سوریه گروه را همراهی کردند.در بخش اول قطعاتی بی کلام با نام های «چهارمضراب»، «لوت» و «کوزه» ساخته سعید نایب محمدی، «آفرو» ساخته همایون نصیری و «یا رایه» ساخته دمن الحراچی از کشور الجزایر اجرا شد و در بخش دوم که به اجرای قطعات با کلام اختصاص داشت، گروه فیه ما فیه با اجرای قطعه «عشق» ساخته هوشیار خیام و با صدای تیگران سوکیازیان از کشور ارمنستان به روی صحنه رفت.این خواننده ارمنی شعرهای مولوی را به زبان انگلیسی می خواند.در قطعه عشق هوشیار خیام پیانو نواخت و آواز انگلیسی، پرکاشن و عود او را همراهی کردند.

    «بلخی» نام قطعه ای بود که سعید نایب محمدی آن را بر اساس مقام های تربت جام ساخته و استاد غلامعلی پورعطایی از تربت جام به عنوان نوازنده و خواننده میهمان با آواز و دوتار این قطعه را اجرا کرد.در اجرای برنامه گروه موسیقی «فیه مافیه» که پیش از این آلبومی را هم به همین نام توسط نشر موسیقی حوزه هنری منتشر کرده بودند، از این قطعه استقبال فراوانی شد.

    ● روحتاف

    گروه موسیقی «روحتاف» از ایران در فرهنگسرای خانواده و مجموعه فرهنگی هنری آسمان (فرهنگستان هنر) به اجرای موسیقی پرداخت.این ویژه برنامه که در روزهای ۸ ، ۹ و ۱۰ آبان ماه برگزار شد، شامل دو بخش علمی(سخنرانی و ارائه مقالات)، مثنوی خوانی و اجرای موسیقی بود که گروه موسیقی روحتاف قطعاتی را به صورت بداهه نوازی اجرا کرد.

    این برنامه در دو بخش براساس موسیقی تنبور و موسیقی ردیف دستگاهی ایران و با استفاده از اشعار مولانا برگزار شد. سازبندی گروه موسیقی «روحتاف» براساس سازبندی موسیقی ادوار قدیم شکل گرفته است؛ نوع سازبندی گروه «روحتاف» را «تنبور» و«چهارتار» -که سازی احیا شده از دوران صفوی و زمان حیات عبدالقادر مراغه ای است- تشکیل می داد.در کنسرت گروه موسیقی روحتاف، نوعی تنبور ابریشمی با کاسه بزرگ، نی، کمانچه، قیچک آلتو، تنبک، دف ، کوزه، نقاره و دهل مورد استفاده قرار گرفت و به گفته آرش شهریاری در ترکیب گروه سازهایی مثل «هانگ» که یک ساز سوئیسی با ریشه ایرانی است نیز استفاده شده است.

    ● اپرت عشق

    بابک محمدی اپرت «طبیب عشق» را با تلفیقی از نمایش و موسیقی، به مناسبت هفته مولوی از ۴ تا ۱۱ آبان ماه جاری به مدت هشت شب به روی صحنه برد.این اپرت برگرفته از داستان «پادشاه و کنیزک» از آثار مولوی بود که علاوه بر گروه نمایش، گروه موسیقی، کر و گروه اجراکنندگان سماع نیز در آن حضور داشتند. بخش موسیقی این نمایش را ابراهیم اثباتی ساخته و رضا معماریان، خواندن اشعار مولوی را به صورت آوازی به عهده داشت.

    محمدی در مورد این اپرت می گوید: قصد داشتم این داستان را به صورت کامل و بدون دخل و تصرف اجرا کنم.ما تقریباً از ۹۹ درصد اشعار مولوی در داستان پادشاه و کنیزک استفاده کرده ایم.قسمتی از این اشعار توسط خواننده خوانده می شد و قسمتی توسط بازیگران به اجرا در می آمد.اجرای این نمایش با اجرای زنده موسیقی با استفاده از سازهای ایرانی، همخوانی گروه کر و اجرای سماع همراه بود. هفت بازیگر اصلی، ۱۰ بازیگر فرعی، ۲۰ همخوان، نوازنده و کر در اپرت «طبیب عشق» حضور داشتند.

    ● داوود آزاد و کنسرتی که لغو شد

    «داوود آزاد» نوازنده تار و سه تار و خواننده موسیقی سنتی ایران، که پیش از این در آلبوم « دیوان شمس و باخ» ارادت خود را به مولانا ثابت کرده بود، تصمیم گرفت تا در هفته مولوی هم برنامه موسیقی را در تهران برگزار کند.
    قرار بود که در این برنامه قطعات «پیمانه»، «آن دلبر من»، «خوان وحدت»، «می بی رنگ»، «شمس و قمر»، «عشق، بیا بیا بیا»، «ساقی مستان»، «شاه بی نشان» و قطعات دیگری از داوود آزاد اجرا شوند اما این اجرا به دلیل سفر «داوود آزاد» در تالار وحدت لغو و به تاریخ دیگری موکول شد.








    سمیه قاضی زاده


    روزنامه ایران

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •