دل دیوونه عاشق , دیگه طاقتی نداره
نگو تا آخره قصه , قسمته من انتظاره
بی تو و بدون یادت , لحظه ها پر از سکوته
بیا بشکن این سکوتو , که این عاشق رو به روته
دل دیوونه عاشق , دیگه طاقتی نداره
نگو تا آخره قصه , قسمته من انتظاره
بی تو و بدون یادت , لحظه ها پر از سکوته
بیا بشکن این سکوتو , که این عاشق رو به روته
هواخواه توام جانا و می دانم که می دانی
که هم نادیده می بینی و هم ننوشته می خوانی
یه روزمیای میگم نمی خوام ونمیشه
خیال نکن همیشه دلم برات می میره
یه روزی برمیگردی که دیگه خیلی دیره
یه روزمیای سراغم که خیلی وقت رفتم
هزارهزار بهونه ازاون نگاهت گرفتم
این روزهارو یادت باشه یه وقت نگی نگفتی
اون روزها دورنیست که به یاد من نیفتی
یه وقتی برمیگردی که فردایی نداره
هرچی سرم اوردی دنیا سرت میارم
یه روز یه باغبونی , یه رد آسمونی
نهالی کاشت میونه بغچه مهربونی
میگفت سفر که رفتم , یه روز و روزگاری
این بوته یاسه من , میمونه یادگاری
من آن نیم که حلال از حرام نشناسم
شراب باتو حلال است و آب بی تو حرام
میخوام با تو باشم , تا همیشه
بدونه تو بودن , مگه میشه
دوری نکن از من , دیگه بسه
چرا دلت واسه من , تنگ نمیشه
هوا هواي بهار است و باده باده ناب
به خنده خنده بنوشيم جرعه جرعه شراب
در اين پياله چه ريختي پيداست
كه خوش به جان هم افتده اند آتش و آب
به دلم موند یه بار , یه روز , یه جایی , بگی میخوامت
بگی فقط واسه من عزیزی و بس , چشام به نامت
تا کی ز چراغ مسجد و دود کنشت
تا کی ز زيان دوزخ و سود بهشت ؟
تو روزنهء نوری درخانهء ظلمت پوش
ديباچهء آوازی برمتن شبِ خاموش
چيزی به من از باران چيزی به من از پرواز
چيزی به من از گريه چيزی به من از آواز
می بخشی و می خوابی بر بستری ازاعجاز
می مانم و می رويم درسنگرِ يک آغوش
بر متن شب خاموش.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)