مکتب عشق بماناد و سیه حجرهی غم
که در او بود اگر کسب کمالی کردیم
چشم بودیم چو مه شب همه شب تا چون صبح
سینه آئینهی خورشید جمالی کردیم
مکتب عشق بماناد و سیه حجرهی غم
که در او بود اگر کسب کمالی کردیم
چشم بودیم چو مه شب همه شب تا چون صبح
سینه آئینهی خورشید جمالی کردیم
دلا منال ز بیداد و جور یار که یار
تو را نصیب همین کرد و این از آن دادست
برو فسانه مخوان و فسون مدم حافظ
کز این فسانه و افسون مرا بسی یادست
تا که نامی شدم از نام نبردم سودی
گر نمردم من و این گوشهی ناکامی ها
نشود رام سر زلف دلآرامم دل
ای دل از کف ندهی دامن آرامی ها
تو از هر در که باز آیــی بدین خوبی و زیبایـــی
دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی
===========
کاربر بالایی زودتر پست دادند
Last edited by K A R I M I; 07-04-2008 at 17:12.
اگر دشنام فرمايي وگر نفرين دعا گويم
جواب تلخ مي زيبد لب لعل شكر خا را
نصيحت گو شكن جانا كه از جان دوستتر دارند
جوانان سعادتمند پند پير دانا را
حديث از مطرب و مي گو و راز دهر كمتر جو
كه كس نگشود و نگشايد به حكمت اين معما را
غزل گفتي و در سفتي بيا و خوش بخوان حافظ
كه بر نظم تو افشاند فلك عقد ثريا را
يار من باش كه زيب فلك و زينت دهر
از مه روي و تو و اشك چو پروين من است
تا مرا عشق تو تعليم سخن گفتن كرد
خلق را ورد زبان مدحت و تحسين من است
تو خفته ای و نشد عشق را کرانه پدیديار من باش كه زيب فلك و زينت دهر
از مه روي و تو و اشك چو پروين من است
تا مرا عشق تو تعليم سخن گفتن كرد
خلق را ورد زبان مدحت و تحسين من است
تبارک الله از این ره که نیست پایانش
Last edited by sourena_8888; 07-04-2008 at 17:22.
ای عشق مشو در خط خلق ندانندت
تو حرف معمایی خواندن نتوانندت
بیگانه گرت خواند چون خویشتنت داند
خوش باش و کرامت دان کز خویش برانندت
Last edited by دل تنگم; 07-04-2008 at 17:25.
یاد باد آن که نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود
یکی چوباده پرستان صراحی اندر دست
یکی چو ساقی مستان به کف گرفته ایاغ
==================
Last edited by sourena_8888; 07-04-2008 at 17:36.
هم اکنون 4 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 4 مهمان)