خفن ترین سوتی که من توی عمرم خوندم این بود.
مییییییییییییترکیم. بمبببببببب
ای ول روحیه منو واسه امتحانات چسبوندی به طاق
--
--
خفن ترین سوتی که من توی عمرم خوندم این بود.
مییییییییییییترکیم. بمبببببببب
ای ول روحیه منو واسه امتحانات چسبوندی به طاق
البته اينم بد نيست.ولي صرفت ميكنه تا اونجا بري چرا اين همه پول تاكسي بدي
از طبقه ي 3 مردن راحتر از 300-400 است نه؟ ولي من هيچ لحظه اي را با اون وقتي كه تو راه پرت شدن پايين از برج ميلادم عوض نميكنم![]()
سوتی جالبی بود.
راستی چرا بچه دوست داری؟ بچه به چه دردی میخوره؟![]()
اقا ما يه بار تو زمين فوتبال واسه افه اومدن يه شوت محكم از وسط زمين زديم وشانس ما توپ راحت تو دست دروازبان جا گرفت خدا نصيبتون نكنه مربي هم هر چي بلد بود به ما گفت .تو همون حال وهواي فحش و كتك يهو اقاي دروازبان حريف با پشت پاي خودش توپ را شوتيد تو دروازه ي خودشون . از همون جا مربيمون كفشاشو در اوورد وبا همون نيش كنار رفتش دويد طرف ما تا بغلمون كنه ما هم از همه چي بي خبر پا رو گذاشتيم به فرار كه مثلا كتك نخوريم.
اقايون از سوتي جالب همه متتشكريم.
دست مرسی. تونستم قشنگ اون موقعیتو تصور کنم.
یه سوتی مربوط به چند ساعت پیش:
فیلم پارک وی رو گرفتم و همگی به صورت خانوادگی نشستیم نگاه کنیم.
فیلم از اونجا شروع شد که دختره داره نقش لورا رو برای یک پسره بازی میکنه و صورتش زخمیه.
30 دقیقه نشد که فیلم بهم اومد و تمام شد.
هممون گفتیم ااااااااا چه فیلم توپی بود وحشتناک بود ولی چرا دختره اونطوری بود.
از گفتن این قسمت خجالت میشکم ولی ما Cd دوم رو اول نگاه کرده بودیم.
بعدش که همه رفته بودن پی کاراشون دیدم یه Cd دیگه هم داره و ما اونو ندیدیم.
دوباره نشستیم از اول نگاه کردیم.
سوتیه جلبی بود
![]()
نمي دونم چرا اين جوري شدم؟
من قبلا خيلي خوب بودم![]()
چند روز پيش يکي از بچه ها اومد به من گفت :" فلاني , فلان جزوه رو داري؟"
گفتم "اره ....ولي تو که واسه خودت نمي خواي راستش بگو ببينم واسه کي مي خواي؟"
بعد منو برد به دوتا دختر معرفي کرد گفت : ايشون گل پسرن!! اون جزوه اي که هم مي خواين بايد از ايشون بگيرين.......![]()
دخترا هم کلي منو تحويل گرفتن که آقا .... تو رو خدا! ما اون جزوه رو لازم داريم و لطف مي کني واسه ما مي آريش و منم با کلي غمزه و ادا و اطوار گفتم فردا واسه تون مي آرم!![]()
فرداي قضيه شد و رفتم سر قرار ....مي دونستم يه چيزي کمه ولي نمي دونستم چي کمه !
تا اينکه فهميدم چي کمه!
هيچ رقمه قيافه دخترا يادم نمي اومد!![]()
هيکل واندازه شون چرا ولي قيافه اصلا!
گفتم غمي نيست اونا که ديگه حتما منو ميشناسن! خودشون ميان جلو!
هي با صداي بلند بلند با در و ديوار حرف زدم.......کسي طرف من نيومد!![]()
هرچي بالا پايين پريدم و شکلک در آوردم! کسي طرف من نيومد!
يه ساعت گذشت هيچکي طرف من نيومد
خسته شدم![]()
ديدم خيلي ضايع است .....
خوب منم کار و زندگي دارم نميشه که تا فردا صبح اينجا وايسم.....
شروع کردم به گشتن!
هر کي به نظرم آشنا مي رسيد گفتم:
خانوم ببخشيد من قرار نبود براي شما جزوه بيارم؟![]()
همه هم به من جواب دادن :نه!![]()
.......
نشون به اون نشون که جزوه هنوز تو کيفه .......اون رفيقم رو هم هنوز نديدمش!
نمي دونم شايد هم خواب ديده بودم که يکي از من جزوه مي خواست!
ببينم........
شما ها از من جزوه نخواسته بودين؟
چند وقت پيشم يه شب اوضاعم خيلي بد بود و بد مريض بودم
اصلا نميفهميدن چي به چي هست!
خلاصه يکي از بچه هاياومد ودم در شروع کرد به ماچ و بوسه
که طلبكار جون خداحافظ! ما رو حلال کن!
منم هي ميگفت فدات بشم قربونت برم به سلامت!
بعدش گفت تيغ داري؟ گفتم آره و رفتم براش آوردم و خلاصه رفت
منم اصلا نميفهميدم که چه خبره
تو اون لحظه اسمم رو هم يادم نمي اومد
نيم ساعت بعدش مامانش زنگ زد با گريه و زاري که آره فلاني به قصد خودکشي زده بيرون!
حالا بگذريم سر چي...
مامانش گفت که خدا خدا ميکنه که بياد پيش تو
چون تو تنها کسي هستي که ميتوني مخش رو بزني و حرف ترو ميخونه!
طلبكار ترو خدا نذاري بچم خود شو بکشه باهاش حرف بزن...
من گفتم چشم و تازه فهميدم که چه کار کردم!
بنده خدا 2 ساعت من و ماچ و بوسه ميکرد که من مخش رو بزنم نره خود کش و مثلا بهش اميد بدم!
من تيغ دادم دستش و گفتم به سلامت!
و البته چيزي که واضح ميباشد به جز چند تا زخم روي دست و دزديده شدن موبايلش...اتفاق خاصي براي اين هموطن عزيزمون نيافتاد...
ببینم طلبکار جان این پست 2168 از سوتیهای خودته یا از جایی کپی کردی؟
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)