تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 216 از 469 اولاول ... 116166206212213214215216217218219220226266316 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,151 به 2,160 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #2151
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    داشتی vcd رایت میکردی ؟ احتمالا تو مرحله کانورت بوده و وقتی رسید به رایت error داد.

  2. #2152
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    یه سوتی ضایع
    یبار اصلا گیر داده بودم به این داداشم و زن داداشم که ای بابا بچه بیارین هر چی میگفتن من میگفتم وااااای بچه دوست دارم هی بچه بچه زن داداشم نه بر داشت نه گذاشت جلوی همه گفت خوب اگه انقد بچه دوست داری خودت بیار منم که احساس کردم کم آوردم اومدم یه جوابی بدم خیلی با صدای بلند و با جرات گفتم تنهایی که نمیتونم بچه بیارم دیگه هیچی نفهمیدم جز خند ه ی بقیه و نگاه چپ چپ مامانم

  3. #2153
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    داشتی vcd رایت میکردی ؟ احتمالا تو مرحله کانورت بوده و وقتی رسید به رایت error داد.

    آره ولی نمیخوام مال من همینجوریه دوست دارم دوست دارم دوست دارم

  4. #2154
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    منم دوست دارم دوست دارم دوست دارم سوتی هاتو میگم خیلی باحالن. مخصوصا آخری...

    سال سوم دبیرستان بودیم یه دبیر شیمی داشتیم که خیلی هیکلی بود. یه روز آخرای ساعت شیمی بود و معلم هم داشت واسه ما درباره کنکور و دانشگاه سخنرانی میکرد. صندلیشو گذاشته بود رو سکوی جلوی تخته سیاه و پاهاشو انداخته بود رو هم و خیلی جدی داشت حرف میزد. ما هم گوش میدادیم. یهو اومد یه کمی جابه جا شه صندلی یه کم تکون خورد و یکی از پایه ها از رو سکو اینورتر اومد. چشمتون روز بد نبینه تا معلم اومد دوباره بشینه صندلی افتاد و پشت سرش معلم با کله رفت تو در کلاس و یه صدایی داد ما رو میگی فقط منتظر یه چیز مزخرف بودیم کلی بخندیم حالا این اتفاق منحصر به فرد افتاده بود همه زدیم زیر خنده دبیر شیمی هم بلند شد یه کم شلوارشو تکوند سریع از کلاس رفت بیرون ما هم پشت سرش رفتیم تو حیاط و به تمام بچه های مدرسه گفتیم چی شد و دبیر شیمی سوژه شده بود دیگه تو کلاس رو صندلی نمی نشست و از اول تا آخر می ایستاد...

  5. #2155
    R e b i r t h Kurosh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    همون جا ! :دی
    پست ها
    10,857

    پيش فرض

    یه سوتی ضایع
    یبار اصلا گیر داده بودم به این داداشم و زن داداشم که ای بابا بچه بیارین هر چی میگفتن من میگفتم وااااای بچه دوست دارم هی بچه بچه زن داداشم نه بر داشت نه گذاشت جلوی همه گفت خوب اگه انقد بچه دوست داری خودت بیار منم که احساس کردم کم آوردم اومدم یه جوابی بدم خیلی با صدای بلند و با جرات گفتم تنهایی که نمیتونم بچه بیارم دیگه هیچی نفهمیدم جز خند ه ی بقیه و نگاه چپ چپ مامانم
    خیلی خوب بود...مرسی... کلی خندیدیم...

  6. #2156
    داره خودمونی میشه ALI_PITT's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    far far away
    پست ها
    42

    پيش فرض

    اين سوتي هاي دوستام ها!!!!
    خودم سوتي ندادم!
    گوشي ايرانسل
    قرن 2007
    کره جهان
    محمد شاه مجلس را به سوپ بست توپ را گفت سوپ

  7. #2157
    اگه نباشه جاش خالی می مونه moein_drj's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    Where The Streets Have No Name
    پست ها
    338

    پيش فرض

    یه سوتی ضایع
    یبار اصلا گیر داده بودم به این داداشم و زن داداشم که ای بابا بچه بیارین هر چی میگفتن من میگفتم وااااای بچه دوست دارم هی بچه بچه زن داداشم نه بر داشت نه گذاشت جلوی همه گفت خوب اگه انقد بچه دوست داری خودت بیار منم که احساس کردم کم آوردم اومدم یه جوابی بدم خیلی با صدای بلند و با جرات گفتم تنهایی که نمیتونم بچه بیارم دیگه هیچی نفهمیدم جز خند ه ی بقیه و نگاه چپ چپ مامانم
    دست مرسی. بسی خنددیم.

    سلام عزيزان٬من عضو جديد اين فروم هستم٬بچه ها دمتون گرم ٬عجب تايپكي ساختين
    منم يه چند تا سوتي دادم كه يكي يكي براتون مي گم.
    يه شب دوستم قرار بود بياد دنبالم بريم بيرون٬منم كلي منتظرش بودم كه اين بچه زودي بياد٬از تو پنجره خونمون كه طبقه دوم هست و به سمت پاركينگ ديد داره داشتم نگاه مي كردم ببينم رسيده يا نه؟ ... خلاصه همين كه كه ماشين شبيه ماشين دوستم ديدم اومد تو پاركينگ واستاد ٬منم كفشمو پوشيدم رفتم پايين٬ دوستم هم زنگ زد ٬منم فكر كردم مي خواد خبرم كنه كه رسيده واسه همين reject كردم .يعني كه ميدونم اينحايي دارم ميام پايين(كاري كه هميشه مي كنيم)
    بعد بدو بدو رفتم سوار اون ماشينه شدم و ديدم هيچ صدا حركتي نمياد٬اخه منم داشتم با كيفم ور مي رفتم . همينكه سرمو بلند كردم ديدم يه پسر كلاه به سر چشماش شده داره زل زل نگام مي كنه٬يه جورايي هم بچه به حالت سكته در اومده بود٬منو بگو داشتم اب مي شدم مي رفتم تو چاه فاضلاب٬ فقط تو نستم بگم sorry sorry
    در و باز كردم و بدو بدو رفتم تو ساختمون٬كه ديدم دم در دختر همسايمون يه من ارايش كرده و كلي به خودش رسيده ٬با نازو عشوه مياد بيرون٬و همين كه ديد من از اون ماشي پياده شدم ٬اونم چشاش شبيه چشاي پسره شد٬ و اونم نكرد به روم نياره٬با كمال پر رويي پرسيد تو ماشين نامزدم چي كار مي كردي؟ چر كار داشتي باهاش؟؟!!!!!! :-O :O :-S
    منو بگو بيچاره٬بيرون رفتن بهم نيومده٬يه روز كه مي خوام برم بايد اينجوري ابروم پيش دختر همسايه بره!!!!!1 اي خاك بر سرم كه سوار ماشين پسر غريبه شدم٬ ابرو نمي ذارن كه واسه ادم.
    ولي خداييش خيلي حس بدي بود٬شايد اگه يه پسر اين كارو انجام بده معمولي تر بشه ولي واسه يه دختر خيلي افتضاحه :( :'(
    خواهری خوش اومدی. جالب بود....
    ------------

    بچه ها ادامه بدین.
    Last edited by moein_drj; 26-01-2008 at 23:42.

  8. #2158
    اگه نباشه جاش خالی می مونه armin-radin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    پست ها
    391

    پيش فرض

    2
    من متوجه نشدم کجاش خنده داشت که شما تا آخر سوژه اش کردین
    طرف گفته: ای کون ها !!!! به جای آیکون ها!!! تلفظ دقیق: /i:ku:n haa/

    حالا این خنده نداشت؟
    شما که خودت یه پا سوتی هستی!!!!
    بابا منظورش این بود که عوض کردن آیکن ها کار خیلی خاصیه؟؟؟؟؟؟
    مثل اینه که بگی من بلدم نشسته غذا بخورم.
    .
    میبینم که برنامه 90 راه انداختین و کارشناسی میکنین
    این سوتیه چیز داشت منم وارد حاشیه نشدم طوریکه میشه ازش 2 جور برداشت کرد نوشتم در اصلم همینطوره و ما به هردو خندیدیم اما اون کلمرو با تاکید گفت و یکم زبونش گرفت و دقیقا اینطوری گفت (i:coon-aa) حالا خنده داشت یا نه؟
    من دیگه زیاد حاشیه هاشو تعریف نکردم.
    ---------
    یه سوتی ضایع
    یبار اصلا گیر داده بودم به این داداشم و زن داداشم که ای بابا بچه بیارین هر چی میگفتن من میگفتم وااااای بچه دوست دارم هی بچه بچه زن داداشم نه بر داشت نه گذاشت جلوی همه گفت خوب اگه انقد بچه دوست داری خودت بیار منم که احساس کردم کم آوردم اومدم یه جوابی بدم خیلی با صدای بلند و با جرات گفتم تنهایی که نمیتونم بچه بیارم دیگه هیچی نفهمیدم جز خند ه ی بقیه و نگاه چپ چپ مامانم
    wnr girl مرسی خیلی جالب بود
    Last edited by armin-radin; 27-01-2008 at 04:27.

  9. #2159
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    هرجا كه شد! ترجيحا كنج ديفال!!!
    پست ها
    160

    پيش فرض

    دم همه ي سوتي نويسا گرم!
    ________________________

    امروز سر جلسه امتحان بوديم ... بعد اين اوليارو ميشونن كنار ما كه چي كسي تقلب نكنه ... اين پسره هم كه بغله ما بود چند روز بود هي اذيت ميكرد! (سر جلسه هيچي نميبرم جز يه خودكار) اينم هي گير داده بود كه اين خودكاررو از من بگيره سر به نيستش كنه! زورش هم نميرسد هي زور ميزد نميتونست! اينم عادت داره يه جامدادي با كلي خرت و پرت مياره! شال گردن و دستكشاش رو هم ميچپونه تو كلاش اويزون ميكنه به جا ميز(كلا شباهت زيادي به مستر بين داره) ... بعد هي اين پا ميشد ميرفت بيرون دوباره بر ميگشت ... هي تلاش ميكرد اينو از من بگيره! آخرش قاطي كرده بود اون كلاهرو با اون همه محتوايت كوبيد تو سره من! منم يهو ديديم همه برگشتم به طرف من يه صدايي هم قبلش اومد! بد ديدم پسره داره به من نيگا ميكنه! بعد عمق فاجعرو دست يافتم بهش(جا مدادي بد بختشو از پنجره شوتيدم به بيرون! ) ... بعد يهو ديدم رفت بيرون در عرض دو ثانيه با جامداديش برگشت گفتم چي شد يهو ... گفت فلاني پايين بوده برام اورده! هيچجي ما هم كلي ازش عذر خواهي كرديم كه دست خودم نبود جون تو!(واقعا هم نميدم چرا من اينكارو كردم!) ...

    اگه شبيه سوتي نبود ديگه خودتون يه كاريش كنين!

    ________
    يكي ديگه همين امروز ...
    من عادت دارم اصلا يه جاي درس حسابي برا درس خوندن نميشينم ... يا رو مبل يا روزمين يا رو ميز غذا خوري!
    امرو رو ميز غذا خوري بودم! بد مامانم نشسته بودش ... منم عادت دارم پشت ميز ميشينم شونصد متر ميرم پايين پاهام هم چهل متر وا ميشه!(از عرض و طول!!!) ...هيچي در اوج درس خوندن خسته شده بودم گقتم پاشم برم يه چرخي بزنم ... يه دم پاييم كه زيره ميز بود و پوشيدم ... اونيكيو هرچي زور زدم نتونستم بپوشم ... يهو ديديم مامانم اينجوري ميكنه دمپاييه منو ميخواي چيكا(پاش رو دمپايي من بود!) هي تلاش ميكرد اينو بپوشه منم داشتم از خنده ميمردم ... بعد نيگا كرد ديد كه بعله ...! (خودش هم زد زير خنده!)

  10. #2160
    اگه نباشه جاش خالی می مونه armin-radin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    پست ها
    391

    پيش فرض

    من اگه جاي تو بودم از بس كه اظطراب داشتم از همون طبقه ي 3 خودمو پرت ميكردم پايين
    اره استرس خیلی داشتم ولی میخواستم برم برج میلاد از اونجا بپرم چون هم (به قول اون زنه تو صرفه جویی مصرف سوخت) کلاس داره هم ادم دیگه مطمئن میشه که ازراییل اومده سراغش.
    Last edited by armin-radin; 26-01-2008 at 19:55.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •