بله رابطه داشتم در مورد اون پسر هم زیاد ادم خاصی نبود شاید مثل اونو میشه هزار بار در روز دید اما نمیدونم چرا شدیدا بهش علاقه پیدا کردم حالا الان که کمتره اما تو خواب خیلی شدید بود چون با اینکه نمیشناختمش ازش جدا هم نمیشدم
بله رابطه داشتم در مورد اون پسر هم زیاد ادم خاصی نبود شاید مثل اونو میشه هزار بار در روز دید اما نمیدونم چرا شدیدا بهش علاقه پیدا کردم حالا الان که کمتره اما تو خواب خیلی شدید بود چون با اینکه نمیشناختمش ازش جدا هم نمیشدم
سلام دوستان
مدتی نبود تایپیک خیلی پیشرفت کرده امیدوارم همگی موفق باشید
نمی تونم تمام پست ها رو بخونم یکی به من بگه موضوع الان سر چیه ؟ و در چه مواردی صحبت کردین ؟ از دوستان قدیمی نایت مار و مرسدس و علی رضا و غیره چه خبر؟
سعادت مند باشید
نمی تونم 217 صفحه رو بخونم.
خواهش می کنم بگین این چیه که من کلی ترسیدم:
خوابیدم ولی یه خواب معمولی نبود.من بالا بودم و از بالا جسمم رو می دیدم روی تخت.نمی تونستم بیدار شم و یکی انگار بهم می گفت ترسیدی ؟؟
حسی نداشتم ولی می دونستم ساعت چنده و دور و برم چه اتفاقی داره می افته ... ولی نمی تونستم بلند شم و خودمو می دیدم ... تا اینکه وقتی تونستم حس کنم سریع بلند شدم نشستم از ترس.
وقتی که حسم برگشت بدنم درد می کرد و قلبم ناجور می زد.
این جریان چی بوده؟
دوستان موقع خواب روح چی میشه؟!
کسی می تونه در این باره توضیح بده!
در مورد افراد تعصبی دیدن چنین خواب هایی بسیار نادر است ولی در مورد شما چندان هم عجیب نیست چون تصویر لازم برای دیدن خواب رو در ذهن خودتون داشتید اگاه شدن وسط خواب برای خیلی ها پیش اومده مدتی قبل خودم یکی از خاطراتم رو براتون گذاشتم ولی معلوم نیست که دقیقا روح ما کجا سیر میکنه در وبلاگ انسان اشرف مخلوقات اشاره شده که با هوشیاری در خواب می توان به خواب دیگران رفت و احتمالا این مورد هم از چنین موضوعی نشات می گیره به احتمال زیاد اون فردی که شما توی خواب دیدید الان دقیقا همین احساس رو نسبت به شما داره روح شما و روح اون فرد در یک زمان و در یک بعد مشخص به هم رسیدن و خاطرات مشترکی رو در ذهن شما و اون فرد ثبت کردنبله رابطه داشتم در مورد اون پسر هم زیاد ادم خاصی نبود شاید مثل اونو میشه هزار بار در روز دید اما نمیدونم چرا شدیدا بهش علاقه پیدا کردم حالا الان که کمتره اما تو خواب خیلی شدید بود چون با اینکه نمیشناختمش ازش جدا هم نمیشدم![]()
سلامدوستان موقع خواب روح چی میشه؟!
کسی می تونه در این باره توضیح بده!
بهترین راه جستجو در سایت گوگل است پاسخ بسیاری از سوالات را می توانید با جست و جو در اینترنت پیدا کنید مطمئنا به بعد دیگری منتقل می شود ولی اینکه به کدام بعد من چیزی نمی دانم!
من فقط يه سوال دارم خدايي كه قصدش مرگ انسان بود چرا اصلا آفريد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دوست عزیز اشتباه نکن!تو از روی تعصب تصمیم گرفتی که اشتباهه!! خود دین اسلام میگه همیشه دنبال علوم باشی..تو به جای رها کردن این موضوعات باید بری دنبال حقیقت تا بفهمی اشتباه اونا چی بوده...آخه اینجور توجیهات تعصبی زیاد دووم نمیاره!!این که چیزی نیست بابا من خودم با یه چند نفری دوست بودم که به روش های ظاهرا علمی نه تنها ماورا بلکه وجود خدا رو هم نقض کردن در هر صورت این روش ها علمی نیست ضعف ما رو نشون میده چون من خودم اون موقع واقعا گیج شده بودم حتی بار ها به گریه افتادم که با کمک یه دوست اینترنتی دوباره روحیه مو بدست آوردم کلا میخوام بگم اون حرفهایی که میزنن تحت هیچ عنوانی علمی نیست این ماییم که علم حقیقی رو نمیشناسیم و بعد با ادعای الکی باعث بشی از همین ضفمون سو استفاده کنن الان خیلی از نوشته هی کتاب اون طرف رو یه آدم آگاه با روش کاملا علمی و واقعی میتونه نقض کنهبچه ها املای درسته نقض رو نمیدونستم نقض/ نغز / نقز/نغض شرمنده
عزیز.. خودت رو سوالی که پرسیدی فکر کن!! این همه جواب وجود داره...انگار شما کلاً با جنبه ی روحی انسان و باقی موندن اون بعد از مرگ مشکل داری!!تو اول به دنبال اثبات وجود روح باش بعدش همه چی برات حل میشه...من فقط يه سوال دارم خدايي كه قصدش مرگ انسان بود چرا اصلا آفريد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بذار خیالت رو راحت کنم...همش رویا بوده!!!.....من خودم زیاد اینجوری میشم البته مال من گاهی یه ذره خیلی بیشتر مورد داره..d-;سلام دوستان
بچه ها دیشب خیلی خوش گذشت فقط نمیدونم چرا اینطوری بود ولی خیلی خوش گذشت
دیشب واسه خر گوشم کلی گریه کرده بودم و اصلا چشمام به زور باز میشد ساعت دوازده شب بود و باید میخوابیدم دیگه طاقت نداشتم اما گفتم بهتره امشب بیدار بمونم شاید یه طوری شه منم نشستم مثلا با مبایل بازی کنم تا خسته و خسته تر شم آخرشم دیگه طاقت نیاوردم جمع کردم یدفعه احساس کردم صحنه های فوق العاده مسخره ای داره از ذهنم عبور میکنه اما من هنوز نخوابیده بودم با خودم گفتم آها الان دارم میرم تو خواب حواسم باشه همینطوری شد احساس کردم دارم با زمین فاصله میگیرم دقیقا همونطور که خوابیده بودم همونطورم داشتم میرفتم بالا که یکدفعه احساس کردم تو یه محیط دیگم با یه عده آدم که اصلا نمیشناسمشون من کاملا همین شکلی بودم لباس بیرونم رو پوشیده بودم همون روسری همون قیافه حتی چادر هم گذاشته بودم بعد با یه آقای نسبتا خوش تیپ و باحال داشتم تو خونشون قهوه میخوردم با خودم گفتم مونا چطور جرات میکنی با یه غریبه که نمیشناسی انقد راحت صحبت میکنی ( من کاملا میدونستم دارم خواب میبینم اما نمیدونم چرا طرف اصرار داشت همه چیز طبیعی باشه و مرتب میگفت ما هم رو میشناسیم هر چند یه حسی بهم میگفت اونم خوابه اما نمیفهمه) خلاصه منم که واقعا از پسره خوشم اومده بود باهاش گرم صحبت بودم با خودم گفتم همچین پسر خوبی رو واقعا هم میشه فقط تو رویا ببینم وگرنه تو واقعیت پیدا نمیشه بعد این خوابها خوب بپر بپر دارن دیگه یکدفعه دیدم باهاش تو ماشینم بهش گفتم مگه ما الان تو خونه نبودیم؟؟؟ دیدی بهت گفتم داریم خواب میبیینیم؟؟؟ اونم گفت نه بابا ما تو خونه موندیم بعد با هم تصمیم گرفتیم بریم بیرون منم چون گیج شدم گفتم دیدی گفتم گاهی یدفعه همه چیز یادم میره ( من دیروز عینکم رو سر امتحان جا گذاشتم قرار بود صبح زود با بابا برم بیارم) بهش گفتم دیگه دم صبحه میای با هم بریم عینکمو بیارم؟؟ گفت نه تو با بابات برو آخه من نمیتونم بیام که و من دوباره بهش گفتم دیدی باز بگو نه دیدی داریم خواب میبینیم؟؟؟ فکر کردم مامان داره صدام میکنه گفتم من باید برم بهم گفت نرو گفتم مجبورم و بعد دوباره خودم رو دیدم که خوابم با چشمای بسته و بعد هم بیدار شدم... (خوابم طولانی تر بود همشم یادمه)
از صبح گیجم یعنی اون آدم واقعیت داشته یا الکیه؟؟؟ بچه ها ببخشین سرتون رو درد آوردم ولی چطور میشه دوباره ببینمش؟؟؟؟ حداقل تو واقعیت آخه میخوام بدونم واقعی بود یا نه پس چرا حتی خیابون مدرسه مون هم واقعی بود؟؟؟؟
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)