تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2150 از 2734 اولاول ... 115016502050210021402146214721482149215021512152215321542160220022502650 ... آخرآخر
نمايش نتايج 21,491 به 21,500 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #21491
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    ناله‌ی نای دلم گوش سیه چشمان نوازد
    کاین پریشان مو غزالان را بسی کردم شبانی

    گوش بر زنگ صدای کودکانم تا چه باشد
    کاروان گم کرده را بانگ درای کاروانی

  2. #21492
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    يک ابديت تولد و تاويل
    واژه هاي وحشي را
    تزريق مي کند به مويرگهايم
    خط هاي موازي کوچه آب مي شود
    در تو
    و غاز وحشي آتش ديده اي
    از دامن شب غلت مي زند در من
    ...
    اما چشمي که لرزه هاي گل ـ ابريشم
    تشويش بي قرار جهنم را مي نوشد
    اندام هيچ آهوي افتاده اي را در گمان
    تناسل و آب غوطه نخواهد داد...
    ....

  3. #21493
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    در پیچ و خم و تابم از آن زلف خدا را
    ای زلف که داد اینهمه پیچ و خم و تابت

    عکسی به خلایق فکن ای نقش حقایق
    تا چند بخوانیم به اوراق کتابت

  4. #21494
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    سلام
    ...

    تبسمی بر لب
    و نیمه دلی آفتابی
    اما
    در دوردست های روح
    بارانی
    بی امان می بارد
    و هراسی
    به اندازه ی ابدیت
    فاصله ی این دوگانگی را
    رنگ خاکستر می زند
    ...

  5. #21495
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    دل مويه هاي شاعري ات را به من بده
    آن يك دو بيت آخري ات رابه من بده
    محض رضاي اين دل ايلاتي غريب
    آن حالت عشايري ات را به من بده
    اين گريه هاي باطني من براي توست
    آن خنده هاي ظاهري ات را به من بده
    دلگيري از مرام و مسلماني ام ، اگر
    پندارهاي كافري ات را به من بده

  6. #21496
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    هركسي ز اندازهء روشن دلي
    غيب را بيند به قدر صيقلي

    هر كه صيقل بيش كرد او بيش ديد
    بيشتر آمد بر او صورت پديد

  7. #21497
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    دختران بندر ، تا آبي چشمهاي شما بارها رفته ام ؛
    با لنجهاي بي لنگر ، بارها رقصيده ام ،
    با پاهاي سوخته ، در زير پلكهاي شما …
    بارها خوابيده ام .
    و صبحگاهان با همه شما ؛
    از خواب برخاسته ام .
    دختران بندر،
    تا گرداب چشمهاي شما ،
    بارها رفته ام .

  8. #21498
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    شب، شبی بود غم‌انگیز که آزارم داد
    خلوتی بود غم‌آمیز که آزارم داد

    کاسه‌ای دست تو و باقی این ظرف تهی
    دلم از صبر تو لبریز که آزارم داد

    فصلها یک غم مبهم شد ومن؛
    خسته از حسرت پاییز که آزارم داد

    « آخرین عابر این کوچه منم »
    سایه‌ی پشت سرم نیز که آزارم داد

    دردهای دلِ تنهای من از شعر بپرس
    ـ از غزل حس گلاویز که آزارم داد ـ

    ماه هم دید که خاتون غزلهای شبم
    نیمه شب بر در دهلیز که آزارم داد

    لحظه‌ی شرجی دیدار تو آمیخته بود ؛
    با سکوت شب شالیز که آزارم داد

    « بعد از آن آه خودت می دانی »
    این همه غصه‌ی یکریز که آزارم داد
    ?
    خاطراتم به فراموشی مطلق پیوست
    غیر یک حرف و یک چیز که آزارم داد ؛

    چایی سرد شده یک غم مبهم و دگر
    ـ آه از آن حرف سرِمیز که آزارم داد !
    ...

  9. #21499
    اگه نباشه جاش خالی می مونه M A R S H A L L's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    [Sin City]
    پست ها
    506

    پيش فرض


    در گذشت پر شتاب لجظه هاي سرد
    چشمهاي وحشي تو در سكوت خويش
    گرد من ديوار مي سازد
    مي گريزم از تو در بيراهه هاي راه


    ...

  10. #21500
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    میان ساحل و دریا سراب را دیدم
    سراب ـ این شبه آفتاب ـ را دیدم !

    وباز با همه‌ی وسعت دلی دریا
    در التهابِ عطش شوق آب را دیدم

    نشد که هیچ بیابم دلیل تشنه‌گی‌ام
    اسیر حس عطش، التهاب را دیدم

    کبوترانه در این آبی هزار کلاغ
    بدون پر زدن از خود عقاب را دیدم

    چه قدر فاصله با خود ،چه قدر دور از خود
    شگفت ؛ در دلِ شب، خوابِ خواب را دیدم

    همیشه فرصت یک تک سوال باقی بود
    هنوز گفته ـ نگفته جواب را دیدم !

    دلم گرفته از این مردم همیشه دروغ
    به چهره چهره‌ی ایشان نقاب را دیدم
    ?
    تمام حادثه از آنِ‌شان همین کافیست
    که از نگاه غزل ، شعر ناب را دیدم
    ...

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •