مشو از باغ شبابت به شکفتن مغرور
کز پیش آفت پیری بود و پژمردن
فکر آن باش که تو جانی وتن مرکب تو
جان دریغست فدا کردن و تن پروردن
مشو از باغ شبابت به شکفتن مغرور
کز پیش آفت پیری بود و پژمردن
فکر آن باش که تو جانی وتن مرکب تو
جان دریغست فدا کردن و تن پروردن
نوشيده اند امشب برادرهايتان مردم!
اين زهرراازکاسه ي سرهايتان مردم!
اين غيرت پوسيده اتش مي زندشب را
دررقص نافرجام خنجرهايتان مردم!
درخانه کز کرديدومشغول دعامانديد
نفرين به راه و رسم و باورهايتان مردم!
ماهتاب ست و سکوت و ابدیت یا نیز
سر سپاریم به مرغ حق و هوئی بزنیم
خرقه از پیر فلک دارم و کشکول از ماه
تا به دریوزه شبی پرسه به کوئی بزنیم
مرديدخيلي وقت پيش اما هنوز انگار
درگورمي رقصندپيکرهايتان مردم!
***
اين زندگي بي فايده ست اي کاش بنشينند
درسوگتان يک روز مادرهايتان مردم!
ما که در خانهی ایمان خدا ننشستیم
کفر ابلیس به کرسی بنشانیم که چه
مرگ یکبار مثل دیدم و شیون یک بار
این قدر پای تعلل بکشانیم که چه
همین جور هاست که گُر می گیرم
گوش ها می شوم
حالم ها از سر جایش می رود زیر شن های عمیق
انگار هزار ولت زیر گوش هام وصل می شود
زیر قلب هام
مغز هام
و من هام
که گیر لا به لای خواب
خیال می کنم
بیدارم.
چند روز پیش یکی از روان پزشکان بزرگ به این حال گفت:
خریت
اما به شکل موجودات مستثنای وقیح دو سر.
کاری ندارم به این کارها
همین جورهاست که گر می گیرم گوشه ای
و دلیل شرعی ندارد که مثلا آقای« هتفیلد»
توی گوشم« اینترسندمن» نکوبد
دارد؟
دریا به دشواری گل آلود میشود
جویبار ها
به هر بهانه ای..
دریا بودمی،
جویباری، اکنون، بیش نیستم.
مبادا که..
هرچه کردم نشوم از تو جدا بدتر شد
نرود از دل ما مهر و وفا، بدتر شد
مثلا خواستم این بار موقّر باشم
و به جای «تو» بگویم که: «شما» بدتر شد
این متانت به دل سنگ تو تاثیر نکرد
بلکه برعکس، همه رابطه ها بدتر شد
آسمان وقت قرار من و تو ابری بود
تازه با رفتن تو وضع هوا بدتر شد
روی فغرش دل من جوهری از عشق تو ریخت
آمدم پاک کنم عشق تو را بدتر شد
در دیر و حرم زخمهی سنتور عبادت
حاجی به حجازت زد و راهب به رهابت
ای آه پر افشان به سوی عرش الهی
خواهم که به گردی نرسد تیر شهابت
تو را براي ابد ترك ميكنم مريم
چه حُسن مطلع تلخي براي غم، مريم!
براي من كه تو را از تو بيشتر ميخواست
چه سرنوشت بدي را زدي رقم، مريم!
پكي عميق به سيگار مي زنم، هرچند
تو نيستي كه ببيني چه ميكشم! مريم!
همه مرا به خودم واگذاشتند... همه...
همه...
همه...
همه...
حتّي تو هم...
تو هم...
مريم!
اگر به وزن شعر اسیب جدی(!) وارد نشه ، دوستان میتونن اسمو مطابق میل خویش عوض نمایند![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)