تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: کدامیک از دلایل زیر را عامل اصلی کاهش ازدواج میدانید ؟

راي دهنده
726. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • مسائل مالی و آینده ی مبهم

    579 79.75%
  • مهریه

    112 15.43%
  • عدم اعتماد به جنس مخالف

    195 26.86%
  • از بین رفتن اعتقادات

    86 11.85%
  • سایر دلایل

    151 20.80%
Multiple Choice Poll.
صفحه 214 از 328 اولاول ... 114164204210211212213214215216217218224264314 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,131 به 2,140 از 3272

نام تاپيک: چرا ازدواج میکنم / نمیکنم ؟

  1. #2131
    کاربر فعال انجمن شعر و داستان نویسی Mr_100_dolari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2012
    محل سكونت
    ----Balance(3%)Spot----
    پست ها
    1,410

    پيش فرض

    موارد چهار گانه ای که من در بالا مطرح کردم مواردی هستند که حد نهایتی ندارند
    یعنی پول دار بودن , شکل ظاهری و ایمان و معنویت حد نهایتی ندارن یعنی اگه شما عاشق کسی هستید که یک ملیارد تومن پول داره مطئن باشید فرد دیگری هم هست که از ایشون بیشتر پول .

    یا برای ایمان و تیپ و هیکل و ظاهر و زیبائی هم میشه همین مسئله را تعمیم داد .


    در مورد عشق بین دختر و پسر همون طوری که یکی از دوستان هم در تاپیک بغلی گفتند از نظر من هم چیزی به اسم عشق وجود نداره و صرفا این نوع برداشت بر اساس کتاب ها و داستان های تخیلی (لیلی و مجنون و ... ) سریال های هندی فانتزی و تخیلی و سایر توهماتی هست که از بچگی در مغز افراد جامعه ما کردن که عشق وجود داره و بدون اینکه بدونن در مورد چی دارن صحبت میکنند یه این نتیجه رسیدن که چیز خوبی هم هست و هر کس نتونه تجربه کنه ضرر کرده و ... مثلا طرف با دیدن فیلم پورن لذت جنسی رو با عشق اشتباه میگیره و فکر میکنه که هر چی زودتر ازدواج کنه میتونه لذت جنسی رو در کنار عشقش تجربه کنه در حالیکه اصلا عشقی در کار نبوده و به همون سرعت هم از همسرش دلزده میشه و ... که در خیلی از موارد هم چون مذهب دخالت کرده کلا افراد نمیدونن دنبال چی هستند و فکر میکنند با ازدواج کردن به عشق میرسند ...

    اما دوستن داشتن و تعهدی که میتونه توی یک رابطه حتی بدون وجود کاغذ و ... وجود داشته باشه و به مرور زمان هم محکمتر بشه و افراد با شناخت هر چی بیشتر از یکدیگر و رسیدن یه یک نقطه تفاهم

    حداکثری در مورد دیدگاه ها و جهان بینی هم که منجر به ادامه یک رابطه به سمت پیشرفت بشه هیچ ارتباطی با مواردی که شما گفتی نداره و دلیلی برای محدود شدن و یا لذت نبردن از یک رابطه دو طرفه نخواهد شد ...


    اگر فردی برای انسان سودی نداشته باشه انسان هیچوقت عاشقش نمیشه .

    ببینم آیا شما پسری را سراغ دارید که عاشق یک پیر زن افغانی شده باشد ؟


    بله در جامعه ما این طرز تفکر دو دو تا چهار تا و اینکه این فردی که دوستمه و باهاش در ارتباطم میخواد توی محیط کار باشه دوستتون باشه فامیل و افراد خانواده و ... چه منفعتی برای من داره به شدت وجود داره

    که این طرز تفکر از راس جامعه و حاکمان اون میاد که دائما در حال دسته بندی کردن افراد و کشورها و دیدگاه ها و بر چسب زدن بر دیگران هستند که این برای ما خوبه و اون برای ما بده و همه بدن و فقط ما

    خوبیم ... و چون بقیه و حرفاشون بده نباید به سایر دیدگاه ها و اندیشه های مخالف گوش کرد .. و دائما با دسته بندی کردن بد و خوب و منفعت و ضرر برای مردم جامعه ، به وجود اومدن این نوع اندیشه و طرز

    تفکر برای افراد و منفعت طلبی در مورد هر چیزی حتی رابطه ها امری عادیست ...


    Last edited by Mr_100_dolari; 31-05-2015 at 14:28.

  2. 2 کاربر از Mr_100_dolari بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2132
    حـــــرفـه ای mjorh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    !Arkham City
    پست ها
    5,005

    پيش فرض

    وجود داره ...حتی در حد اون چه که تو ادبیات میخونیم .... نمیدونم شاید همه تجربش نمیکنن ... ولی وجود داره

    اما دوستن داشتن و تعهدی که میتونه توی یک رابطه حتی بدون وجود کاغذ و ... وجود داشته باشه و به مرور زمان هم محکمتر بشه و افراد با شناخت هر چی بیشتر از یکدیگر و رسیدن یه یک نقطه تفاهم
    تو همون تاپیک بغلی هم گفتم، دوست داشتن همون عشقه .... ما Like داریم و Love ، متاسفانه زبان فارسی اینجا هم یه خورده منگ میزنه.

    این که خیلی ها اسم هوس بازیشون اسم هیجاناتشون اسم بچه بازیاشون رو میزارن عشق {ک تهشم ب سال نکشیده جدا میشن!} ، نباید باعث بشه چشم به روی همچین اتفاق مقدسی و منزهی بزاریم...
    Last edited by mjorh; 31-05-2015 at 14:39.

  4. 4 کاربر از mjorh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #2133
    کاربر فعال انجمن شعر و داستان نویسی Mr_100_dolari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2012
    محل سكونت
    ----Balance(3%)Spot----
    پست ها
    1,410

    پيش فرض

    وجود داره ...حتی در حد اون چه که تو ادبیات میخونیم .... نمیدونم شاید همه تجربش نمیکنن ... ولی وجود داره



    تو همون تاپیک بغلی هم گفتم، دوست داشتن همون عشقه .... ما Like داریم و Love ، متاسفانه زبان فارسی اینجا هم یه خورده منگ میزنه.

    این که خیلی ها اسم هوس بازیشون اسم هیجاناتشون اسم بچه بازیاشون رو میزارن عشق، نباید باعث بشه چشم به روی همچین اتفاق مقدسی و منزهی بزاریم...

    بحثم فقط روی کلمات نیست دوست داشتن ، عشق و یا هر کلمه دیگه ایی به مفهوم وجود یک حس به قول شما مقدس و ما فوق تصور بشری که اکثرا هم به قول خودتون در کتاب های ادبی و تاریخی بهش اشاره

    شده شاید بیشتر نوع بزرگ نمایی و مبالغه باشه و افراد رو دچار این طرز تفکر غلط کنه که ما هم میتونیم بهش برسیم و با سردرگمی درجنبه های مختلف زندگیشون دنبال عشقی هستند که نه تنها درش حس

    مقدسی وجود نداره بلکه همش شامل تجربیات تلخ و شکست و ناکامی هست ...


    اینجاست که باید بین عشق مقدس و افسانه ای و دیدگاه درست داشتن به رابطه و چیزی که ازش میخوایم تفاوت قائل شد ...
    Last edited by Mr_100_dolari; 31-05-2015 at 14:44.

  6. این کاربر از Mr_100_dolari بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #2134
    حـــــرفـه ای mjorh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    !Arkham City
    پست ها
    5,005

    پيش فرض

    بحثم فقط روی کلمات نیست دوست داشتن ، عشق و یا هر کلمه دیگه ایی به مفهوم وجود یک حس به قول شما مقدس و ما فوق تصور بشری که اکثرا هم به قول خودتون در کتاب های ادبی و تاریخی بهش اشاره

    شده شاید بیشتر نوع بزرگ نمایی و مبالغه باشه و افراد رو دچار این طرز تفکر غلط کنه که ما هم میتونیم بهش برسیم و با سردرگمی درجنبه های مختلف زندگیشون دنبال عشقی هستند که نه تنها درش حس

    مقدسی وجود نداره بلکه همش شامل تجربیات تلخ و شکست و ناکامی هست ...


    اینجاست که باید بین عشق مقدس و افسانه ای و دیدگاه درست داشتن به رابطه و چیزی که ازش میخوایم تفاوت قائل شد ...
    مقدس بودن لزوما به معنای "راحتی و بی دردسری" نیست، شما یه استدلال آوردی تو دو سه خط اول بعد اومدی تو نتیجه گیری اون قسمت هایلایت شده رو مطرح کردی، درواقع میخوای بگی که مقدسی وجود نداره چون همش بدبختی و قلاکت هست و .... خب این طرز فکر ب نظرم ایراد ریشه ای داره ، بستگی داره تعریفت از مقدس از منزه چی باشه ، به نظر تعریف خوبی از مقدس و منزه بودن نداری، وقتی میگیم منزه و مقدس هست صرفا داریم به جنبه پاک و یا به اصطلاح به خلوص نیت به فداکاری اشاره میکنیم، به Self-less بودن، Selfless بودن نسبی چون همه آدما بی بروبرگرد در وهله اول به فکر خودشونن ، به همین خاطر روی "نسبی" تاکید میکنم.

    بعد گفتی مقدس رو با "افسانه ای" یکجا آوردی با مفهوم "مترادف" بودن، در حالی که این دو اصلا و به هیچ وجه مترادف نیستن، هیچ چیز افسانه ای این وسط وجود نداره، عشق افسانه نیست.
    نکته دیگر، عشق رو متضاد "دیدگاه درست" دونستی ، در حالی که این دو ارتباط مستقیمی با هم دیگه ندارند ... شاید منظورت "Judgment Clouded" باشه ، عشق بله باعث کلاود شدن جاجمنت میشه ولی ما داریم راجب انسان های بالغ صحبت میکنیم و یکی از ویژگی های انسان بالغ باید مدیریت همچین وضعیت هایی باشه ... میتونی منتهی به ازدواج بشه یا نشه ، باز هم "عشق" سر جاش هست و از بین نمیره.

    در ضمن وقتی شکست میخوریم ، نباید صورت مسئله رو پاک کنیم ، نباید بگیم چون نشد پس حقیقت نداشت. یه همچین برداشتی هم از صحبت هات کردم.

    در کل این مقوله خیلی پیچیدست ، به همین راحتی نمیشه فکت صادر کرد، به همین راحتی نمیشه انکار کرد، نمیشه مطلق گفت وجود نداره و....

      محتوای مخفی: Fact  
    معمولا دو حالت داره ... آدما یا تجربه میکنن و شکست میخورن و بعد کلا وجود فضیه رو انکار میکنن ....یا این که تجربه نکردن کلا و وجود قضیه رو انکار میکنن به خصوص با دلایل منطقی... در حالی که از دید منطق نمیشه با این مقوله برخورد کرد ...
    Last edited by mjorh; 31-05-2015 at 15:18.

  8. 2 کاربر از mjorh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #2135
    کاربر فعال انجمن شعر و داستان نویسی Mr_100_dolari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2012
    محل سكونت
    ----Balance(3%)Spot----
    پست ها
    1,410

    پيش فرض

    مقدس بودن لزوما به معنای "راحتی و بی دردسری" نیست، شما یه استدلال آوردی تو دو سه خط اول بعد اومدی تو نتیجه گیری اون قسمت هایلایت شده رو مطرح کردی، درواقع میخوای بگی که مقدسی وجود نداره چون همش بدبختی و قلاکت هست و ....

    من فقط در مورد (مقدس) بودن نگفتم شما وجود عشقی رو که من قبولش ندارم و نمیدونم تعریفش از کجا اومده رو مقدس دونستی (و خودت هم قبول داری که ریشه در ادبیات و رمان های گذشته داره)

    چنین عشقی عاملی میشه که افراد به اسم عشقی که نمیدونن چی هست که حالا بخوان دنبال مقدس بودن و یا نبودنش باشن گرفتار مشکل بشن ...


    الان بر اساس این تعربفی که شما میکنی پس یعنی میشه عشق و مقدس بودنش رو در هر حالتی حتی دردسر ، شکنجه ، عذاب روحی و فلاکت و ... دنبال کرد ؟ چون مقدس هست !!

    خب این طرز فکر ب نظرم ایراد ریشه ای داره ، بستگی داره تعریفت از مقدس از منزه چی باشه ، به نظر تعریف خوبی از مقدس و منزه بودن نداری، وقتی میگیم منزه و مقدس هست صرفا داریم به جنبه پاک و یا به اصطلاح به خلوص نیت به فداکاری اشاره میکنیم، به Self-less بودن، Selfless بودن نسبی چون همه آدما بی بروبرگرد در وهله اول به فکر خودشونن ، به همین خاطر روی "نسبی" تاکید میکنم.


    بنابراین فردی که در فلاکت و بدختی به دنبال قداست عشق هست مکشلی براش وجود نداره چون داره self less و فداکاری انجام میده !!

    با این حساب و بر اساس تعریف شما از مقدس و منزه بودن پس داستان هایی مثل عشق لیلی و مجنون باید پر باشد از قداست و منزه بودن چون هر کدومشون حاضر بودن در راه عشقشون برای دیگری فدا بشن و حتی مثل شما self less نسبی هم به قضیه نداشتن ...

    و شما عقیده داری که یک عشق مقدس و منزه نیاز به قداکاری طرفین نسبت به یکدیگر دارد ؟

    بعد گفتی مقدس رو با "افسانه ای" یکجا آوردی با مفهوم "مترادف" بودن، در حالی که این دو اصلا و به هیچ وجه مترادف نیستن، هیچ چیز افسانه ای این وسط وجود نداره، عشق افسانه نیست.

    برای اینکه در خیلی از این موارد مقدس بودن عشق از نمونه داستان هایی که در بالا گفتم میاد و اینکه اگر افسانه نیست و واقعا وجود داشته که دیگه هیچی دیگه حق با شماست ...

    نکته دیگر، عشق رو متضاد "دیدگاه درست" دونستی ، در حالی که این دو ارتباط مستقیمی با هم دیگه ندارند ... شاید منظورت "Judgment Clouded" باشه ، عشق بله باعث کلاود شدن جاجمنت میشه ولی ما داریم راجب انسان های بالغ صحبت میکنیم و یکی از ویژگی های انسان بالغ باید مدیریت همچین وضعیت هایی باشه ... میتونی منتهی به ازدواج بشه یا نشه ، باز هم "عشق" سر جاش هست و از بین نمیره.

    بر اساس این گفته شما پس افراد تا زمانی که به بلوغ نرسیدن نباید به دنبال عشق حتی از نوع مقدسش برن چون ممکنه قداست و منزه بودن عشق رو هم زیر سوال ببرن و بر اساس این تعریف سن بلوغ افراد برای به دنبال عشق رفتن چه سنی میتونه باشه که فرد دچار Judgment Clouded نشن و یا چه تضمینی وجود داره که فرد بالغ بتونه حتی بر اساس مدیریت شخصی در پی عشق مقدس خودش دچار Judgment Clouded نشه ؟

    در ضمن وقتی شکست میخوریم ، نباید صورت مسئله رو پاک کنیم ، نباید بگیم چون نشد پس حقیقت نداشت. یه همچین برداشتی هم از صحبت هات کردم.

    نه به هیچ عنوان شکست مساوی با نبودن حقیقت نیست ولی حقیقت هم میتونه از اون چیزی که واقعا وجود داره تا اون چیز که ما در رویا فکر میکردیم و دنبالش بودیم میلیون ها کیلومتر فاصله داشته باشه ....


    در کل این مقوله خیلی پیچیدست ، به همین راحتی نمیشه فکت صادر کرد، به همین راحتی نمیشه انکار کرد، نمیشه مطلق گفت وجود نداره و....

    بله به خاطر اینکه باور انسان ها در چینین مواردی متفاوت هست و تا وقتی بیشتر این نوع باورها ریشه در ادبیاتی همچون لیلی و مجنون و یا شیرین فرهاد و حتی کلاه قرمزی و سروناز داشته باشه رد کردن این قضیه کار دشواری هست ....

    Last edited by Mr_100_dolari; 31-05-2015 at 16:34.

  10. #2136
    حـــــرفـه ای mjorh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    !Arkham City
    پست ها
    5,005

    پيش فرض

    مقدس بودن لزوما به معنای "راحتی و بی دردسری" نیست، شما یه استدلال آوردی تو دو سه خط اول بعد اومدی تو نتیجه گیری اون قسمت هایلایت شده رو مطرح کردی، درواقع میخوای بگی که مقدسی وجود نداره چون همش بدبختی و قلاکت هست و ....

    من فقط در مورد (مقدس) بودن نگفتم شما وجود عشقی رو که من قبولش ندارم و نمیدونم تعریفش از کجا اومده رو مقدس دونستی (و خودت هم قبول داری که ریشه در ادبیات و رمان های گذشته داره)

    چنین عشقی عاملی میشه که افراد به اسم عشقی که نمیدونن چی هست که حالا بخوان دنبال مقدس بودن و یا نبودنش باشن گرفتار مشکل بشن ...


    الان بر اساس این تعربفی که شما میکنی پس یعنی میشه عشق و مقدس بودنش رو در هر حالتی حتی دردسر ، شکنجه ، عذاب روحی و فلاکت و ... دنبال کرد ؟ چون مقدس هست !!

    خب این طرز فکر ب نظرم ایراد ریشه ای داره ، بستگی داره تعریفت از مقدس از منزه چی باشه ، به نظر تعریف خوبی از مقدس و منزه بودن نداری، وقتی میگیم منزه و مقدس هست صرفا داریم به جنبه پاک و یا به اصطلاح به خلوص نیت به فداکاری اشاره میکنیم، به Self-less بودن، Selfless بودن نسبی چون همه آدما بی بروبرگرد در وهله اول به فکر خودشونن ، به همین خاطر روی "نسبی" تاکید میکنم.


    بنابراین فردی که در فلاکت و بدختی به دنبال قداست عشق هست مکشلی براش وجود نداره چون داره self less و فداکاری انجام میده !!

    با این حساب و بر اساس تعریف شما از مقدس و منزه بودن پس داستان هایی مثل عشق لیلی و مجنون باید پر باشد از قداست و منزه بودن چون هر کدومشون حاضر بودن در راه عشقشون برای دیگری فدا بشن و حتی مثل شما self less نسبی هم به قضیه نداشتن ...

    و شما عقیده داری که یک عشق مقدس و منزه نیاز به قداکاری طرفین نسبت به یکدیگر دارد ؟

    بعد گفتی مقدس رو با "افسانه ای" یکجا آوردی با مفهوم "مترادف" بودن، در حالی که این دو اصلا و به هیچ وجه مترادف نیستن، هیچ چیز افسانه ای این وسط وجود نداره، عشق افسانه نیست.

    برای اینکه در خیلی از این موارد مقدس بودن عشق از نمونه داستان هایی که در بالا گفتم میاد و اینکه اگر افسانه نیست و واقعا وجود داشته که دیگه هیچی دیگه حق با شماست ...

    نکته دیگر، عشق رو متضاد "دیدگاه درست" دونستی ، در حالی که این دو ارتباط مستقیمی با هم دیگه ندارند ... شاید منظورت "Judgment Clouded" باشه ، عشق بله باعث کلاود شدن جاجمنت میشه ولی ما داریم راجب انسان های بالغ صحبت میکنیم و یکی از ویژگی های انسان بالغ باید مدیریت همچین وضعیت هایی باشه ... میتونی منتهی به ازدواج بشه یا نشه ، باز هم "عشق" سر جاش هست و از بین نمیره.

    بر اساس این گفته شما پس افراد تا زمانی که به بلوغ نرسیدن نباید به دنبال عشق حتی از نوع مقدسش برن چون ممکنه قداست و منزه بودن عشق رو هم زیر سوال ببرن و بر اساس این تعریف سن بلوغ افراد برای به دنبال عشق رفتن چه سنی میتونه باشه که فرد دچار Judgment Clouded نشن و یا چه تضمینی وجود داره که فرد بالغ بتونه حتی بر اساس مدیریت شخصی در پی عشق مقدس خودش دچار Judgment Clouded نشه ؟

    در ضمن وقتی شکست میخوریم ، نباید صورت مسئله رو پاک کنیم ، نباید بگیم چون نشد پس حقیقت نداشت. یه همچین برداشتی هم از صحبت هات کردم.

    نه به هیچ عنوان شکست مساوی با نبودن حقیقت نیست ولی حقیقت هم میتونه از اون چیزی که واقعا وجود داره تا اون چیز که ما در رویا فکر میکردیم و دنبالش بودیم میلیون ها کیلومتر فاصله داشته باشه ....


    در کل این مقوله خیلی پیچیدست ، به همین راحتی نمیشه فکت صادر کرد، به همین راحتی نمیشه انکار کرد، نمیشه مطلق گفت وجود نداره و....

    بله به خاطر اینکه باور انسان ها در چینین مواردی متفاوت هست و تا وقتی بیشتر این نوع باورها ریشه در ادبیاتی همچون لیلی و مجنون و یا شیرین فرهاد و حتی کلاه قرمزی و سروناز داشته باشه رد کردن این قضیه کار دشواری هست ....

    بحث ما دایره ای میشه ، کسانی که دچار مشکل میشن ، مشکل از خودشونه مشکل از نداشتن توانایی در کنترل هیاجاناتشونو، من تو پست های قبلی هم گفتم ، گفتم خیلی ها هستن که ..... در رابطه با تحت تاثیر قرار گرفتن استدلال آدمی هم، ببینید شما کلا تجربه ، اشتباه کردن و خیلی چیزهای دیگری که هر انسانی میتونی توی زندگیش تجربه کنه رو در نظر نمی گیرید و در نتیجه میرید صورت مسئله رو میبرید زیر سئوال ... همینطور من هیچ وقت نگفتم عشق = ازدواج ! و سعی در برقراری ارتباط بین این دو نداشتم ... اصلا صحبتی از ازدواج نکردم که شما نمیدونم از کجا همچین برداشتی کردین که من دارم میگم طرف باس تو زندگی زناشویی فداکاری کنه!!! (که خلاف اینو بارها تو همین تاپیک گفتم)...تاکید میکنم .... بحث وجود عشق هست ! ....در ضمن ادبیاتی که میفرماییدمختص ما نیست، همه کشورها دارن، اونقدری که به مقوله عشق پرداخته شده به هیچ مقوله دیگری پرداخته نشده ... و این که عامل جدایی رو ادبیاتمون نمیدونم چیزی که در ادبیات گفته شده بدونیم کاملا بی اساسه، جدایی و طلاق ریشه در عوامل اجتماعی ریشه در خیلی مسائل مهم تر و عمیق تر داره ... و هیچ رابطه مستقیمی بین غنی بودن ادبیات یک کشور با نرخ طلاق اون کشور وجود نداره.

    ادامه بحث به نظرم نتیجه ای نداره مادامی که شما به همچین مقوله پیچیده ای صرفا در حد " کلاه قرمزی و سروناز " نگاه کنید و حرف اون هایی که ادعای عاشقی دارن دم از عشق میزنن رو به عنوان مدرکی برای نبود "عشق" در نظر بگیرید و در نتیجه جزء عوامل جدایی و طلاق بدونید غافل از این که ریشه مشکل شخصیت نابالغ افراد هست.

    موفق باشین.
    Last edited by mjorh; 31-05-2015 at 18:25.

  11. 2 کاربر از mjorh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #2137
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    از نظر علمی عشق باعث میشه هورمون های تستوسترون, اکسی توسین و دوپامین و یک سری هورمون های دیگه در بدن بالا برن که نتیجه اون ایجاد هیجانات و احساس سرخوشی و نیاز شدید به بودن در کنار کسیه که این حالت رو براشون ایجاد کرده. در حقیقت عشق با بالابردن سطح دوپامین در مغز همون کاری رو میکنه که یک فرد معتاد بعد از مصرف مواد بهش دست میده. دوپامین هورمونیه که باعث ایجاد احساس لذت و سرخوشی میشه و کمبودش در بیماری های نورولوژیک نظیر پارکینسون دیده میشه.

    درست مثل تعریفی که از خشم یا شادی داریم عشق هم تعریف خاصی داره. خشم هم یک عکس العمل انسانیه که خیلی وقت ها پیامد های درستی نداره ولی به اندازه ی عشق تو سرش نزدن : دی
    من فکر میکنم چون عشق جذابیت های جسمی رو هم شامل میشه و همچنین چون میتونه ناگهانی ایجاد بشه و ناگهان هم فروکش کنه چنین موضع گیری هایی در برابرش وجود داره

    ذر صفحه ی قبل مثال پسر جوان و پیرزن افعانی در مورد عشق زده شد مثل روز مشخصه و حتی منطقیه که نمیشه انتظار داشت که یک نفر که در اوج جوانی قرار داره بخواد نیازهای جسمی و فکری و احساسی خودش رو با یک فرد مسن براورده کنه و این فقط شامل قسمت جسمیش نمیشه.
    درست مثل اینکه در تعریف "فداکاری" بگید چرا نباید از کنار یک بی خانمان رد شد و خونه و زندگیت رو بهش هدیه نداد! خب شما هدیه بده و ثابت کن فداکاری وجود داره اگه هدیه ندادی من باورش نمیکنم پس!!!
    احساس رو که نمیشه با حماقت اشتباه گرفت!

    یک آدم معتاد به استفاده ی مداوم از ماده مورد اعتیادش وابسته میشه و برای بدست آوردنش کارهایی میکنه که در شرایط نرمال انجام نمیده. شما کم و بیش این تعریف رو برای عشق هم در نظر بگیرین
    تغییرات هورمونال بدن همیشه روی تفکر تاثیر میذارن یک آدم هیچوقت در حالت خشم یا ترس یا درد مثل حالت نرمالش تصمیم نمیگیره. عشق هم همینطوریه یک حالت هیجانی انسانیه و باید در ردیف سایر احساسات قرار بگیره و به همون اندازه بهش بها داده بشه یا در برابرش گارد گرفته بشه
    خشم اگه از حد خودش بگذره ایجاد آسیب میکنه, شادی بیش از حد حالتی بنام یوفوریا ایجاد میکنه همون حالتی که با مصرف قرص اکستازی ایجاد میشه. ترس زیاد میشه فوبیا.
    تمام حالت های هیجانی به کنترل احتیاج دارن. عشق هم جزو این حالت هاست. همین!

  13. 8 کاربر از Ar@m بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #2138
    حـــــرفـه ای mjorh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    !Arkham City
    پست ها
    5,005

    پيش فرض

    از نظر علمی عشق باعث میشه هورمون های تستوسترون, اکسی توسین و دوپامین و یک سری هورمون های دیگه در بدن بالا برن که نتیجه اون ایجاد هیجانات و احساس سرخوشی و نیاز شدید به بودن در کنار کسیه که این حالت رو براشون ایجاد کرده. در حقیقت عشق با بالابردن سطح دوپامین در مغز همون کاری رو میکنه که یک فرد معتاد بعد از مصرف مواد بهش دست میده. دوپامین هورمونیه که باعث ایجاد احساس لذت و سرخوشی میشه و کمبودش در بیماری های نورولوژیک نظیر پارکینسون دیده میشه.

    درست مثل تعریفی که از خشم یا شادی داریم عشق هم تعریف خاصی داره. خشم هم یک عکس العمل انسانیه که خیلی وقت ها پیامد های درستی نداره ولی به اندازه ی عشق تو سرش نزدن : دی
    من فکر میکنم چون عشق جذابیت های جسمی رو هم شامل میشه و همچنین چون میتونه ناگهانی ایجاد بشه و ناگهان هم فروکش کنه چنین موضع گیری هایی در برابرش وجود داره

    ذر صفحه ی قبل مثال پسر جوان و پیرزن افعانی در مورد عشق زده شد مثل روز مشخصه و حتی منطقیه که نمیشه انتظار داشت که یک نفر که در اوج جوانی قرار داره بخواد نیازهای جسمی و فکری و احساسی خودش رو با یک فرد مسن براورده کنه و این فقط شامل قسمت جسمیش نمیشه.
    درست مثل اینکه در تعریف "فداکاری" بگید چرا نباید از کنار یک بی خانمان رد شد و خونه و زندگیت رو بهش هدیه نداد! خب شما هدیه بده و ثابت کن فداکاری وجود داره اگه هدیه ندادی من باورش نمیکنم پس!!!
    احساس رو که نمیشه با حماقت اشتباه گرفت!

    یک آدم معتاد به استفاده ی مداوم از ماده مورد اعتیادش وابسته میشه و برای بدست آوردنش کارهایی میکنه که در شرایط نرمال انجام نمیده. شما کم و بیش این تعریف رو برای عشق هم در نظر بگیرین
    تغییرات هورمونال بدن همیشه روی تفکر تاثیر میذارن یک آدم هیچوقت در حالت خشم یا ترس یا درد مثل حالت نرمالش تصمیم نمیگیره. عشق هم همینطوریه یک حالت هیجانی انسانیه و باید در ردیف سایر احساسات قرار بگیره و به همون اندازه بهش بها داده بشه یا در برابرش گارد گرفته بشه
    خشم اگه از حد خودش بگذره ایجاد آسیب میکنه, شادی بیش از حد حالتی بنام یوفوریا ایجاد میکنه همون حالتی که با مصرف قرص اکستازی ایجاد میشه. ترس زیاد میشه فوبیا.
    تمام حالت های هیجانی به کنترل احتیاج دارن. عشق هم جزو این حالت هاست. همین!
    بحث من همینه ، نه افسانه هست نه چیز غیر عادی ، تفاوت در بحث "کنترل" هست ... کسی که نتونه این علاقه و عشق رو "کنترل" کنه با شکست رو به رو میشه ، ربطی به نادرستی یا نبود "عشق" نداره ... مهم مهارت افراد در کنترل هست. احساسات رو اگه کنترل کنیم میتونیم مانع از تاثیر روی منطق و تفکر شیم نه به صورت مطلق ولی تا حد زیادی و نتایج خیلی خوبی هم برامون دربر خواهد داشت ... و انسان به راحتی میتونه تشخیص بده که این عشق و علاقه تا چه حدی عمیق هست تا چه حدی جنبه ارضای غرایز پیدا میکنه (ک دیگه میره تو سمت صرفا هیجان و هوس) و و و .... انسان میتونه همه رو گول بزنه ، ولی خودشو نه.
    Last edited by mjorh; 01-06-2015 at 00:54.

  15. این کاربر از mjorh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  16. #2139
    کاربر فعال انجمن شعر و داستان نویسی Mr_100_dolari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2012
    محل سكونت
    ----Balance(3%)Spot----
    پست ها
    1,410

    پيش فرض

    بحث ما دایره ای میشه ، کسانی که دچار مشکل میشن ، مشکل از خودشونه مشکل از نداشتن توانایی در کنترل هیاجاناتشونو، من تو پست های قبلی هم گفتم ، گفتم خیلی ها هستن که ..... در رابطه با تحت تاثیر قرار گرفتن استدلال آدمی هم، ببینید شما کلا تجربه ، اشتباه کردن و خیلی چیزهای دیگری که هر انسانی میتونی توی زندگیش تجربه کنه رو در نظر نمی گیرید و در نتیجه میرید صورت مسئله رو میبرید زیر سئوال ... همینطور من هیچ وقت نگفتم عشق = ازدواج ! و سعی در برقراری ارتباط بین این دو نداشتم ... اصلا صحبتی از ازدواج نکردم که شما نمیدونم از کجا همچین برداشتی کردین که من دارم میگم طرف باس تو زندگی زناشویی فداکاری کنه!!! (که خلاف اینو بارها تو همین تاپیک گفتم)...تاکید میکنم .... بحث وجود عشق هست ! ....در ضمن ادبیاتی که میفرماییدمختص ما نیست، همه کشورها دارن، اونقدری که به مقوله عشق پرداخته شده به هیچ مقوله دیگری پرداخته نشده ... و این که عامل جدایی رو ادبیاتمون نمیدونم چیزی که در ادبیات گفته شده بدونیم کاملا بی اساسه، جدایی و طلاق ریشه در عوامل اجتماعی ریشه در خیلی مسائل مهم تر و عمیق تر داره ... و هیچ رابطه مستقیمی بین غنی بودن ادبیات یک کشور با نرخ طلاق اون کشور وجود نداره.

    ادامه بحث به نظرم نتیجه ای نداره مادامی که شما به همچین مقوله پیچیده ای صرفا در حد " کلاه قرمزی و سروناز " نگاه کنید و حرف اون هایی که ادعای عاشقی دارن دم از عشق میزنن رو به عنوان مدرکی برای نبود "عشق" در نظر بگیرید و در نتیجه جزء عوامل جدایی و طلاق بدونید غافل از این که ریشه مشکل شخصیت نابالغ افراد هست.

    موفق باشین.

    کسانی که تعریف مشخصی از عشق ندارن ونمیدونن منظور شما نوعی از عشق چی هست که چطور بخوان باهاش برخورد کنند و توی رابطشون با تعریفی که شما از عشق دادین Self-less داشته باشن بد شما میگی مشکل از خودشونه ؟ و حتما در ادامه هم میفرمایید مشکل از ندونستن خودشونه برن تحقیق کنن ببینن عشق و عشق مقدس چی هست تا اگر توی عشقشون به هر نوع گرفتاری و مشکل و درد و فلاکتی دچار شدن بتونن به خاطر قداست عشق و داشتن خلوص نیت Self-less داشته باشن و رابطه رو ادامه بدن ...

    خوب اول این سوال پیش میاد که شما تعریف روشن و واضح بر اساس دیدگاه خودتون از عشق مقدسی که میفرمایید بدین که ما بدونیم در برابر چه تعریفی قرار داریم که چنانچه با مشکلاتی از هر نوع روبرو شدیم بتونیم اون ها رو اشتباه فرض کنیم و بر اساس اون تعریفی که از عشق مقدسمون داریم از مشکلات عبور کنیم ...

    هر چند که قبلا چنین تعریفی رو از قداست عشق فرمودین :

    وقتی میگیم منزه و مقدس هست صرفا داریم به جنبه پاک و یا به اصطلاح به خلوص نیت به فداکاری اشاره میکنیم، به Self-less بودن،

    من در کجای سوالم اسمی از فداکاری در زندگی زناشویی بردم !! سوالم این بود :

    و شما عقیده داری که یک عشق مقدس و منزه نیاز به قداکاری طرفین نسبت به یکدیگر دارد ؟

    بله ممنون که یاداوری کردین بحث بر سر چه موضوعی هست شما در رابطه ای که همراه با عشق باشه حرف از قداست عشق زدین و در ادامه تعریفی از قداست دادین بنده هم میگم شما یه تعریفی مشخص تر از این نوع عشقی که (در ابتدا هم فرمودین وجود چنین عشقی رو حتی در قصه های ادبی تایید میکنید و اون ها رو قصه و افسانه نمیدونید ) بفرمایین ...

    بنده در هیچ جای حرفام صحبتی از عامل طلاق نکردم که بخوام ارتباطش بدم با ادبیات همونطوری که خودتون هم تایید کردین صحبت فقط از عشق و در ادامه عشق مقدس که شما عنوانش کردین بود و هست ...

    اما اگر دقت کرده باشین از ابتدا هم گفتم یکی از مشکلات و گرفتاری هایی که افراد در رابطه هایی (که با عنوان عشقی که نمیدونن اصلا چی هست شروع میکنند) ممکنه بهش دچار بشن ناراحتی روحی / افسردگی و ... هست که در نهایت ممکنه به جدایی هم منجر بشه که که این میتونه یکی از همون عوامل اجتماعی که فرمودین بی ارتباط با جدایی هست در نظر گرفت که قبلا در این مورد گفتین خوب مشکل خودشونه و به خودشون مربوط میشه ... !! و در جای دیگه هم گفتین این چنین مشکلاتی رو باید افراد بالغ بتونن مدیریت کنند !!

    و یکی ازدلایل اعتقاد اشخاص به وجود عشق رو ریشه در ادبیات و رسانه دونستم که ممکنه از کودکی به صورت مستقیم و غیر مستقیم به خورد ذهن افراد داده بشه که خودتون هم تاییدش کردین ... و مقصودم شخص شما نبود که بخوایین ناراحت بشین ... هر کسی آزاده هر دیدگاهی رو میخواد داشته باشه و من صرفا سعی در رد کردن صحبت های شما ندارم که بخواین این طوری موضع گیری کنین و بدونین اگر وجود عشق رو که شما با عنوان (مقدس) ازش دم میزنید برام مهم نبود اصلا بحثی صورت نمیگرفت که بخواد تا به اینجا برسه ...

    مجددا تکرار میکنم من هیچ حرفی از ازدواج و طلاق ، هیجانات و ... نزدم و اتفاقا میخوام بدونم که این عشقی که میتونه جلوی مشکلات یک رابطه رو بگیره و صرفا اون ها رو تجربه و اشتباه قلمداد کنه و به انسان اجازه بده که با بدترین شرایط از هر نظر کنار بیاد چیه ؟

    در هر صورت اگر دوست داشتین جواب بدین ...

  17. #2140
    حـــــرفـه ای mjorh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    !Arkham City
    پست ها
    5,005

    پيش فرض

    ازون بحث هایی هست که میشه فهمید ولی نمیشه فهموند ... من نگفتم جلوی مشکلات رو میگیره یا چیزی ...صرفا سعی در اثبات وجودش داشتم ...به هر حال ادامه بدم آف-تاپیک میشه ، اگه موضوعی بود تو PV هستم در خدمتت.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •