داری هوس که غیر برای تو جان دهد؟
آه این چه آرزوست، مگر مرده ایم ما؟!
:di
داری هوس که غیر برای تو جان دهد؟
آه این چه آرزوست، مگر مرده ایم ما؟!
:di
این شب مهتابی ام را با تو قسمت می کنم
تا سحر بی خوابی ام را با تو قسمت می کنم
تا تب و تاب مرا وقت سرودن حس کنی
یک غزل بی تابی ام را با تو قسمت می کنم
از دو نیمه، نیمه ی دلمردگی سهم خودم
نیمه ی شادابی ام را با تو قسمت می کنم
تو اگر یک جرعه توفانم دهی، من موج موج
مستی گردابی ام را با تو روشن می کنم
بعد عمری حاصلم این است و من امشب همین
خلوت سهرابی ام را با تو قسمت می کنم
صبح فردا هم- اگر پیشم بمانی امشبی
آسمان آبیم را با تو قسمت می کنم
ن هنوزم یه صبور بی صدام
من هنوزم یه غریب بی پنام
من هنوزم پر خواهش دلم
من هنوزم یه کویر کهنه پام
برام از غصه نگو ، قصه نگو
برام از عاشق دلخسته نگو
برام از درد نگو ، سرد نگو
برام از عاشق بی درد بگو
حرفی از باد بزن ، داد بزن
حرفی از اسیر دلشاد بزن
از غم راه نگو ، آه نگو
از شب دلگیر بی ماه نگو
من هنوزم یه صبور بی صدام
من هنوزم یه غریب بی سرام
من هنوزم پر خواهش دلم
من هنوزم یه کویر پام
مىبرم منزل به منزل چوب دار خويش را
تا كجا پايان دهم آغاز كار خويش را
در طريق عاشقى مردن نخستين منزل است
مىبرد بر دوش خود منصور دار خويش را
بر نمى دارد نگاه ازمن جنون سينه سوز
مى شناسد چشم صيادم شكار خويش را
رونق روشن دلان با منت خورشيد نيست
مى كند روشن چراغم، شام تار خويش را
در دل طوفانىام از موج خونين باك نيست
مى فشارد در بغل دريا كنار خويش را
موج پر جوشم من از دريا نمىگيرم كنار
مىنهم بر دوش طوفان كوله بار خويش را
بس كه مى پيچد به خود امواج اين گرداب سخت
ساحل از كف مى دهد اينجا قرار خويش را
الا ای نوگل رعنا که رشک شاخ شمشادی
نگارین نخل موزونی همایون سرو آزادی
به صید خاطرم هر لحظه صیادی کمین گیرد
کمان ابرو ترا صیدم که در صیادی استادی
يك نفر آمد ، صدايم ، كرد و رفت
در قفس بودم ، رهايم ، كرد و رفت
يك نفر آمد كه با چشمان خود
سوز و فرياد عذايم كرد و رفت
بي دليل از قلب من رنجيده بود
او مرا از خود، جدايم كرد و رفت
يك نفر آمد كه با سجاده اش
تا سحر تنها ، دعايم، كرد و رفت
تاب زلفی بده امشب که سراپا مستم
از در عشق در آ چشم به راهت هستم
مگر نه اينكه تو خورشيد آسمان مني
چگونه شبم بي تو شد سحر؟ زبانم لال
هنوز مانده بفهمم تو شاعرم كردي
نگفتم از تو، از اين بيشتر؟ زبانم لال
بگو كه دل بكنم از تمام آدم ها
نگو فقط ز تو، تو يك نفر، زبانم لال
زده ست چوب حراج اين غزل به احساسم
تو را اگر كه نبينم؟ اگر...؟ زبانم لال
شعر بالایی بی نهایت زیباست
شعر بالایی بی نهایت زیباست
هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)