نه
من چند وقتیه که برون فکنی رو رها کردم چون فکر می کنم اول باید به چاکرا هام بپردازم . سعی می کنم هر شب بهشون انرژی بدم .
نه
من چند وقتیه که برون فکنی رو رها کردم چون فکر می کنم اول باید به چاکرا هام بپردازم . سعی می کنم هر شب بهشون انرژی بدم .
سلام
در مورد تجربه ی شما
توهم برون فکنی بار ها برای همه رخ داده . من هم شب اولی که چند روز پیش دوباره می خواستم شروع به تمرین کنم یکی از تجربیات قدیمی رو در خواب دیدم که حالت مکش مثل یه جارو برقی رو در شکم خودم حس می کردم ولی از غیر طبیعی بودنش وقتی بیدار شدم فهمیدم خروج نبوده
ببين دوست عزيز حرف شما درست ولي مگه من به اراده خودم به اين جهان اومدم؟؟؟؟آيا كسي كه با نظم اين جهان مشكل داره چه راه حلي واسش هست؟ميدونم كه نبايد اين سوال ها از شما بپرسم چون شما كه پيامبر نيستين ولي به نظر شما چرا آدما بايد يه مدتو اجباري تو اين دنيا زندگي كنن؟فقط به اين دليل كه يه قدرت مطلق و قوي اونا را آفريده؟
شما از کجا می دونی به اراده ی خودت نیومدی ؟ مگه خود خدا نگفته تو مختاری ؟ تو که به حافظه ی کیهانی خودت دسترسی نداری؟ افتخار انسان بودن اونقدر بالاست که کمتر کسی از قبول کردن این وظیفه و مقام طفره می رفت چون خدا اونو مسجود فرشتگانش قرار می داد و به عنوان جانشینش در زمین خلقش می کردم باور نداری برو به کلام خدا در قرآن تامل کن .
حتما این سوالات رو بپرسین حتما که پیامبر نباید باشه انسان دارای قوه ی عقله
دوست عزيز مگه شما قبل از تولدت يادت مياد؟؟؟كه من يادم بياد!!!!!من فقط به اين باور دارم كه اتم هاي بدن من قبل از به دنيا اومدنم تو گياهان يا بدن حيوانات ديگه بودن كه وارد بدن پدرم شدن و نطفه منو تشكيل دادن.آيا اين قضيه رو قبول داري؟
در جواب این دوست عزیزمون ، عواقب اون کار رو از زبان یک روح بخوانید :
در مورد خود کشی و اینکه این عمل چه عواقبی دارد و ارواح چنان افراد در این جا به چگونه موقعیتی گرفتار می آیند ، لازم است بگویم که شرایط و موقعیت افرادی که به طرق گوناگون و دلایل مختلف دست به خودکشی می زنند ، کم و بیش یکسان است ، زیرا نفس عمل یکی است و این عمل فرایندی دارد که رهایی روح از آن اجتناب ناپذیر است . وقتی روح در چنان شرایط جسم را ترک می کند ، قادر به درک موقعیت روحی خود نبوده و تصور می کند در حال بیهوشی است و به زودی قادر به درک موقعیت خود و قطع وابستگی روح از جسم نمی شوند و طبیعی است که برای جسم خود همواره نگران خواهند بود و این نگرانی از زمانی شدت می گیرد که بازماندگان ، اقدام به خاکسپاری جسد کندد . در چنین مواقع معمولا ارواح خودکشی کرده ، بسیار می کوشند تا کسانشان را متوجه سازند که جسم آنها نباید دفن شود ، زیرا آنها هنوز نمرده اند .
البته بسیاری از ارواح زمینی بی اطلاع به وجود بقاء روح نیز هنگام دفن جسدشان ، کم و بیش با همین احساس مواجه هستند ، اما به زودی ارواح حامی ، آنها را از چنان توهم خارج می سازند . ولی در مورد افرادی که دست به خودکشی بزنند، چنین امکانی وجود ندارد . زیرا آنها خلاف سرنوشت و مشیت الهی و قبل از انقضای مهلت عمر زمینی ، خود را از ادامه حیات مادی محروم می سازند و از آنجا که نفس عمل مطابق با قتل نفس است ، لذا لازم است چنان افراد دچار تالم و عذاب سخت گردند که البته شرایط و موقعیت این ارواح بنا به علل و انگیزه ای که محرک انجام این عمل بوده ، بازتابی کم و بیش متفاوت برای آنها خواهد داشت . در هر حال همگی این ارواح تا هنگام مرگ طبیعی و مادی خود ، بیشتر احساس وابستگی به جسم خواهند کرد و بندرت برخی از آنها این احساس وابستگی به جسم را ندارند .
ارواحی که احساس وابستگی به جسم در آنها شدید باشد ، با شروع فساد و انهدام جسد ، به عذاب سختی گرفتار خواهند آمد و این عذاب احتمالا بدان دلیل مقرر گردیده که روح از سستی و بطالتی که محرک خودکشی وی بوده رها گردد و طبیعی است که این رنج و عذاب به نفع و به خاطر رفع معایب و نواقص از شخصیت روحی است . اگرچه گذر از این مراحل ، شکنجه ای سخت برای روح در پی داشته باشد . روحی که اگر بر مشیت خداوندی سر تسلیم فرود می آورد و دست به چنان عمل قبیح نمی زد ، اکنون چنین عذابی برای وی مقدر نمی شد و او نیز مانند دیگر ارواح انسانی که تحمل مصائب و ناملایمات می کنند ، با ترک جسم ، راضی و خشنود در پی سرنوشت روحی خود می رفت . اما اکنون به خاطر قبح عمل خود ، چنین عذابی را مستحق گردیده است .
ادامه دارد . . .
در هر حال زمان توقف این تالم و عذاب ، مصادف خواهد بود با زمان مرگ مقرر برای مرگ زمینی چنان ارواح . وقتی این زمان فرا برسد ، روح فورا متوجه کذب احساس وابستگی خود به جسم می شود و در ضمن متوجه قبح عمل خود و حقیقت آنچه بر سر او آمده می گردد . در این مرحله نیز عکس العمل چنین ارواح ، برحسب شخصیت روحی آنان متفاوت خواهد بود و برخی از آنها تا مدتی پس از درک حقیقت آنچه بر آنها گذشته ، متاثر و شرمنده خواهند بود . بالاخره پس از طی همه این مراحل است که این ارواح با راهنمایی و مساعدت ارواح حامی یا ارواح کمک کننده ، به موقعیت کامل روحی خود آگاه می گردند و سرنوشت بعدی خود را که بر آنها مقرر می گردد ، آغاز می کنند .
لازم است بدانید که در جهان شما هیچ مشکلی نیست که لاینحل بماند یا هیچ مصائبی نیست که قابل تحمل نباشد . زیرا (( زمان )) مشکل شما را حل خواهد کرد . مشکلات در روی زمین هر قدر هم افزون باشند یا غیر قابل تحمل تصور شوند ، نباید موجب قتل نفس گردد ، و کسی خلاف سرنوشت مقرر خود عمل نماید . چرا که گذر از همین مشکلات و تحمل همین مصائب است که بلوغ شخصیتی و روحی را باعث می شود و روح شما را در مراحل بعدی حیات یاری خواهد داد .
مشکل بسیاری از افرادی که دست به خودکشی می زنند این است که به وجود و بقاء روح آگاه نیستند و به زندگانی پس از مرگ ایمان ندارند . لذا چنان افراد تصور می کنند هرگاه زیر فشار مشکلات و مصائب زندگی ، خود را تسلیم کنند و دست به خودکشی بزنند ، همه چیز برای آنان خاتمه خواهد یافت و احیانا از رنج و عذابی که گرفتار هستند ، آزاد خواهند شد . اما اگر این افراد به وجود روح آگاه گردند و بدانند که پس از مرگ جسم ، روح به حیات خود ادامه می دهد ، در این صورت ضمن این که خودکشی را عمل بیهوده و دور از منطق تشخیص می دهند ، در ضمن می توانند با درک شخصیت روحی خود و اتکاء بر این شخصیت ، مشکلات و مصائب زندگانی را که احیانا به آن گرفتار آیند ، راحت تر تحمل نمایند.
در واقع بسیاری از مشکلات روحی و روانی که برخی از شما به آن گرفتار می آیید ، به دلیل ناهماهنگی جسم و روح است که شما را دستخوش برخی مشکلات روحی و روانی می کند . پس هرگاه به وجود روح آگاه باشید و در جهت علائق و تمایلات روح خود گام بردارید ، آرامش خاطر لازم را در همه امور به دست خواهید آورد .
آرزو می کنم همه شما از موقعیتی که در زندگانی زمینی دارید بهره بگیرید ، و ضمن گذران زندگی و بهره گیری از مواهب مادی ، در جهت اهداف روحی خود متمایل شوید و با سهل انگاری یا بطالت ذهنی و فکری ، این دوره از زندگانی را که می تواند بخشی از پیشرفت روحی شما را موجب شود ، بی ثمر طی نکنید .
سلام به دوست عزیز دارک استیریت شما می گید کسی توی این زمینه برونفکنی تا حالا تجربه ای داشته یا انجامش داده . این چه سوالیه خداییش مگه تاپیک را دنبال نمی کنی خودم کلی از این موارد را تاحالا خوندم . دو سه تا تجربه هم نوشتم چطور ندیدید. خب می خواستم تجربه دیشبم را بگم ساعت را روی 3 و3/30 صبح تنظیم کردم که بیدارم کنه شب هم دیر خوابیدم خلاصه ساعت 3 زنگ زد از شدت خواب نتونستم بیدار بشم دوباره 30 دقیقه بعد زنگ زد بیدار شدم یکم مشغول شدم اما خیلی خوابم میومد ترجیح دادم بخوابم اما سعی کردم همونطور که به پهلو خوابیده بودم سعی کنم روی چشم سوم هم تمرکز کنم خلاصه داشتم دچار بی خوابی می شدم و مدتی توی همین حالت بودم که دیدم مورچه ها همینطور دارند اینطرف اونطرف می رند دیدم زیاد شدند اما برام غیر عادی نبود فکر کردم دارم توی بیداری اونا را می بینم و اخرش دچار بی خوابی شدم خلاصه من که تقریبا دیگه به حالت دمرو افتاده بودم سعی کردم مسیرشون را دنبال کنم تا به خونشون برسم خلاصه با زور یکم از بالا تنم را بلند کردم خونشون را دیدم و دوباره بی خیال شدم یکدفعه تا خواستم سرم را بذارم روی بالش همون حس قدیدمی موقع برونفکنی بهم دست داد چطوری بگم تقریبا مثل اینه که بخوای یه بادکنک را هل بدید زیر اب تا متوجه این حالت شدم همون صداهای وزوز شروع شدند اما دیگه اضطرابم نسبت به گذشته ها کم شده . گرچه خیلی کم از این تجربه ها دارم اما نمی دونم چطوریه که عادی شده خلاصه می خواستم خودم این امر را سرعت ببخشم دیدم بدتر می شه و نمی تونم خارج بشم و سعی کردم بذارم خودش اتفاق بیوفته اما کار خودما کردم و کار را خراب کردم فقط تا حدودی سر و دستهام را تونستم خارج کنم و یدفعه به خالت عادی برگشتم و فهمیدم که اون مورچه هایی هم که دیده بود یجور خیال بوده و فقط کمکی بوده که به حالت اگاهی برسم به هر حال اینا می خواستم بگم وقتی دچار این حالت خروج روح می شید سعی نکنید با اراده خودتون به اون سرعت ببخشید چون مثل مواقعی که هیجان زده می شید همه چیز خراب می شه . سعی کنید خیلی راحت تماشا کنید و خودتون را به جریان برونفکنی بسپرید.
سلام به دوست عزیز وینتر گرلز درباه حمام با اب نمک یه روشش اینه که بعد از اینکه دوش گرفتی و بدنت خیس شد نمک خشک رابرداری بمالی به کل بدنت از سر تا انگشت پا چون خیس شدی همه بهت می چسبند.بعد از 5 تا 10 دقیقه همونطور که چشمات بسته است کل بدنت را بشوری اما نباید چشمات را باز کنی چون اب نمک شامل انژیهای منفی زیادی هست که اگه وارد چشمت بشه بعد از یه مدت باعث اسیب رسوندن به اعصاب چشم می شه . اثراتش کشیدن انرژیهای منفی هست.
یه چیز دیگه بگم به دارک استریت جان و اونم اینکه این تجربه ای که می گید شب پیش داشتید به نظر من برونفکنی بوده البته بدشانسی نتونستید به طور کامل خارج بشید البته اگه کامل خارج می شدید فکر کنم بخاطر اون موقع از شب و اینکه یدفعه به اون حالت رسیده بودید خیلی دچار ترس می شدید البته موقعی که برونفکنی می کنید بهتره دفعه های اول به بدنتون نگاه نکنید چون ایجاد ترس ترحم و خیلی احساسهای دیگه را توی ما بوجود می یاره که همین الان که دارم تایپ می کنم بخاطر شدید بودن این احساسات که یکیش ترحم نسبت به خودمون هست نزدیکه گریم بگیره البته شاید بقیه به این حس نرسند. یه توصیه هم به کسایی که می خواند خودکشی کنند بکنم اونم اینه که قبلش سعی کنند برونفکنی کنند و در اون حالت به بدنشون نگاه کنند . اونوقت اگه دلشون اومد دیگه به این عمل مزخرف دست بزنند. واقعا خداوند بیکار بوده که ما را بزور بیاره توی این دنیا نه جدا این طرز تفکر درست هست ایا بهتر نیست بجای این پوچ گرایی یکم درباه هدف خلقت فکر کنیم.؟؟؟؟؟؟
دارک استرییت عزیز من خودم بیشتر این تجاربم را توی همین حالت بدست اوردم. یه جورایی تا حالا نتوستم با رسیدن به خلسه کامل خودما را بیرون بکشم و همیشه از خستگی زیاد خواب الودگی زیاد و بیداری در وسط شب یا بیداری در رویا به این تجربه لذت بخش رسیدم.
بابای
بچه ها من هنوز با تعریف شما از برون فکنی مخالفم.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)