تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 212 از 233 اولاول ... 112162202208209210211212213214215216222 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,111 به 2,120 از 2330

نام تاپيک: بخشي زيبا از كتابي كه خوانده ام

  1. #2111
    داره خودمونی میشه Miss Shirin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    52

    پيش فرض

    خوشبختي ساختن عروسك كوچكي است از يك تكه خمير نرم رنگين شكل پذير...
    به همين سادگي به خدا به همين سادگي...

    اما يادت باشد كه جنس آن خمير بايد از عشق وايمان باشد
    نه هيچ چيز ديگر

    نام كتاب:40نامه كوتاه به همسرم
    مولف:نادرابراهيمي

  2. 3 کاربر از Miss Shirin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2112
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض

    در طول سال‌ها، زندگی یکنواختی را دنبال می‌کنی.
    دچار روزمرگی می‌شوی.
    فقط به حال و مسائل روزمره توجه می‌کنی و دنیای بزرگ‌تر پیرامونت را که فراتر از تصورات است فراموش می‌کنی.
    قبل از اینکه آن را بشناسی، یک، پنج و ده سال گذشته است.
    همواره منتظر چیزی هستی.
    ...



    از میان صنوبرهای سیاه / جوزف بویدن / محمد جوادی
    ص 134 / فصل 15 (هیچ فایده‌ای ندارد)

  4. 9 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #2113
    حـــــرفـه ای Йeda's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    221B
    پست ها
    1,692

    پيش فرض جِـین اِیــر / شارلوت برونته / رضا رضایی / انتشارات نشر نی

    آدم اگر با شکیبایی درد و رنجی را تحمل کند که فقط خودش می کشد خیلی بهتر است از اینکه مرتکب عمل عجولانه ای بشود که عواقب بدش به همه ی اطرافیان برمی گردد.

    صـ81ـفحه


    وقتی بخت از آدم روی برگرداند، دوستان هم آدم را فراموش می کنند.

    صـ432ـفحه

  6. 7 کاربر از Йeda بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #2114
    داره خودمونی میشه b@ran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    پست ها
    129

    پيش فرض

    قصه هایم را توی گنجه می­گذارم و درِ آن را قفل می­کنم. کلیدش را توی گلدانِ روی میز می­اندازم و رو به فردا می­ ایستم، رو به وعده­ های ممکن و آرزوهای میسر. می خواهم به امروز فکر کنم، به حضورِ آشنای اجسام دور و بر، به این روز آفتابی و درخت جوانی که پای پنجره است، به دست­هایم که آرام و صبور کتابی را ورق می­ زنند و بدنِ خاموشم که با اتفاق­های اطراف در صلح است. فکرهای مغشوشم، دوباره، در جای خود مستقر شده ­اند و ذهنِ آشفته­ ام، از نو، منطق ساده­ ی رابطه­ های روزانه را کشف کرده است. ترس­های مجهول دست از سرم برداشته ­اند و تنم لبریز از اعتمادی شیرین است. خسته ­ام و خستگیِ خوبِ آدمی را دارم که از کویری خاموش، پر از فراز و نشیب، گذر کرده و به سایه­ ی امنِ درختی کهن و جویباری بازیگوش رسیده است. می­ دانم که این سرخوشیِ دلپذیر اتفاقی موقتی­ست. مگر می­ شود یک عمر راست راست راه رفت و معلق نشد؟ مگر می­شود یک عمر به زندگی کلک زد و قِسِر در رفت؟ فعلاً سبکبار و هشیارم و به این «فعلاً»، این زمانِ نامعینِ نامحدود، دو دستی چسبیده­ ام. فهمیده ­ام که می­ توان مُرد و از نو متولد شد، می­ توان اردنگی خورد و ته چاه افتاد و به دستی، ریسمانی، امیدکی آویزان شد و بیرون آمد.



    دو دنیا/ گلی ترقی




  8. 3 کاربر از b@ran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #2115
    داره خودمونی میشه b@ran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    پست ها
    129

    پيش فرض

    خوش باش که از نسلی هستی که حوادث بسیار میبیند و کارهای بسیار می کند و مثل سنگریزه های میان راه نیست که عادی باشد بلکه تکه سنگ بزرگی است که نشانه خم راه است و تو غنیمت بزرگی برده ای که از این نسل هستی اگر چه نسل آسوده ای نیست و کارش دشوار است...



    اگر دنیا دنیای خوشی خاطر است که از چه چیز بیش از خراب کردن بدی لذت می بری و از چه چیز بیش از خوبی لذت می بری و چه چیز از ساختن خوب و خوبی خوش تر است و چه چیز از خوشی مردم گیر خوب تر است و همین است که خواستنش و پیدا کردنش لذت دارد و حالا ترا اینجا انداخته اند چون که خوبی می خواستی.


    آذر،ماه آخر پاییز
    ابراهیم گلستان


  10. 2 کاربر از b@ran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #2116
    کاربر فعال انجمن تلویزیون و رادیو *IN*'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    New North Korea                     In The Name of Father
    پست ها
    4,250

    پيش فرض

    عمه‌ام فریاد زد: «سانتیاگو کوچولوی من، چه خبر شده؟»
    سانتیاگو ناصر او را شناخت و گفت: «وِنه، مرا کشتند.»

    گزارش یک مرگ/ گابریل گارسیا مارکز

  12. این کاربر از *IN* بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #2117
    کاربر فعال کلوپ گوشی ها .:PAR3A:.'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    پست ها
    4,625

    پيش فرض

    حالا میخواهم سرتاسر زندگی خودم را مانند خوشه ی انگور در دستم بفشارم و عصاره ی آن را٬ نه٬ شراب آن را٬ قطره قطره در گلوی خشک سایه ام مثل آب تربت بچکانم. فقط میخواهم پیش از آن که بروم٬ دردهایی که مرا خرده خرده مانند خوره یا سلعه گوشه ی این اتاق خورده است٬ روی کاغذ بیاورم٬ چون به این وسیله بهتر میتوانم افکار خودم را مرتب کنم.

    بوف کور
    صادق هدایت

  14. این کاربر از .:PAR3A:. بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #2118
    حـــــرفـه ای malkemid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2005
    پست ها
    4,602

    پيش فرض

    تِرِسا می خندید و من باز درباره اونها حرف می زدم، اون وقت دیگه حرف هام ته کشیده بود و رسیده بودیم. موضوعی که منو نگران می کرد این بود که یه وقت حوصله ش از حرف های تکراری من سر بره، بعد یادم اومد که خودش هم حرفهای تکراری می زنه و من. حوصله م سر نمیره.

    سالهای سگی -- ماریو بارگاس یوسا

  16. 3 کاربر از malkemid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #2119
    در آغاز فعالیت murso's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2014
    پست ها
    18

    پيش فرض

    این پرتگاهی که من فکر میکنم تو به طرفش می ری، پرتگاه مخصوصیه، پرتگاهی وحشتناک. کسی که به این ورطه می افته توانائی اونو نداره که افتادن خود رو به اعماق اون حس کنه و یا صدای اونو بشنوه. او همچنان به اعماق اون فرو می ره. این حادثه تماما سرانجام کسانیه که زمانی در زندگی خود جویای چیزی بودن که محیطشون نمی تونسته اونو عرضه کنه. یا اینکه فکر می کردند که فقط محیط خود اونهاست که نمی تونه اونو فراهم کنه. از این جهت از جست و جو دست کشیدن. حتی پیش از آنکه به جست و جو بپردازن، از اون دست کشیدن.

    (ناتور دشت - جی.دی سلینجر)

  18. 4 کاربر از murso بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #2120
    حـــــرفـه ای Йeda's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    221B
    پست ها
    1,692

    پيش فرض قمار باز / فئودور داستایفسکی / جلال آل احمد / انشارات مجید


    از نو دلم می خواهد که بنویسم. گاهی شب ها بسیار اندوهناک و خالی است. چیز عجیب این است که برای تلف کردنِ وقت، از هر راه که شده، در یک اتاق مفلوک حتی به خواندنِ رمانهای پول دوکوک 1 می پردازم که گرچه مرا به ستوه می آورد؛ ولی با این وجود باز می خوانم و این مرا به تعجب وا می دارد. شاید می خواهم به وسیله ی خواندن و یا به وسیله ی سرگرمیِ جدی تری جذبه ی این گذشته ی بسیار نزدیک را در هم بشکنم.


    1. Paul de Coch، داستان نویس فرانسوی (1871-1794) که در داستانهای
    خـود صحـنه های جالبـی از زنـدگی بـورژواهای کوچـک را وصـف می کنـد.



  20. 2 کاربر از Йeda بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •