رفتي و من نرسيدم به جوابي و سوال-
مي شوي در من و من هم كه هميشه كر و لال-
شده ام وقت سوالات و دل خوش كردم
به همين حافظ كهنه كه تو را فال به فال
مي رساند به من اما تو فقط واژه شدي
و لبت نيست كه پرواز كنم بي پر وبال...
رفتي و من نرسيدم به جوابي و سوال-
مي شوي در من و من هم كه هميشه كر و لال-
شده ام وقت سوالات و دل خوش كردم
به همين حافظ كهنه كه تو را فال به فال
مي رساند به من اما تو فقط واژه شدي
و لبت نيست كه پرواز كنم بي پر وبال...
من و تو سيب دو تا شاخه نبوديم ولي
تو رسيدي و من افسوس همانطور كه كال-
بوده ام روي همان شاخه ي كوچك ماندم
كرم ها پشت سرم نقشه كشيدند و حال
باد مي آيد و بايد بروم...اما نه
قول دادي برسانيم به بالا...به كمال
من تمامت شده ام سخت و حالا راحت
بروم جا بزنم؟ نه محال است محال
آنقدر منتظر آمدنت مي مانم
كه بنامند مرا مرد ترين دختر سال
شكسته حرمت اشكاي ريخته
نمونده تو دلا نگاه ساده
ديگه جنس دلا سنگ سياه
هميشه تو دلا بارون مي باره
ديگه هر جا شده حرف از شكستن
شكستن دل و شكستن هم
ديگه نمي شه ديد وفا تو آينه
ميون دل آدم و ميون نامه
ديگه نيست چشم اشكي پشت در باز
نمونده انتظاري از گل يار
پرنده شده سر گردون و حيرون
نمي دونه دلا شده چه ويرون
نمي توني ديگه تو كوچه ی دل
ببيني عاشقي سرمست از عشق
مرا اینگونه باور کن..
کمی تنها...
کمی بی کس..
کمی از یادها رفته..
خدا هم ترک ما کرده...
خدا دیگر کجا رفته..؟
نمی دانم مرا آیا گناهی هست..؟
که شاید هم به جرم آن غریبی و جدایی هست...
ای کاش علی شویم و عالی باشیم
هم سفره ی کاسه ی سفالی باشیم
چون سکه به دست کودکی برق زنیم
نان آور سفره های خالی باشیم
ما که همسایه ی اشکیم ولی با دل تنگ
گر لبی خنده زند یاد شماییم همه
چون درختی که به دشتی غم باران دارد
روز و شب در عطش لطف خداییم همه
ما که یاران همیم از چه جداییم همه
کی شود بار دگر گرد هم آییم همه
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما شاید این است
که در افسوس گل سرخ شناور باشیم
Last edited by Ghorbat22; 30-10-2008 at 05:09.
در سرزمین من
دو تن
از ترس بیدار شدن خفته
می لرزند
دزد و …حاکم…
دلتنگم و انگار
قیامت نزدیک ترین روز میعاد است
تا تو…
با خیالت می آمیزم
چندی بعد
باردار اندوهم…
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)