شما لطفا لذت رو تعریف کنید همونطور که آرش گفت. من فکر نمی کنم اصلا شما درباره همون چیزی حرف می زنید که بقیه حرف می زنند.
شما لطفا لذت رو تعریف کنید همونطور که آرش گفت. من فکر نمی کنم اصلا شما درباره همون چیزی حرف می زنید که بقیه حرف می زنند.
احساس یا حالتی ذهنی که فرد طی ان نوعی شادی، تفنن، خوشی، خلسه، و رضامندی را تجربه میکند
بله. شما گفتید فرد. واضحه وقتی لذت رو یک تجربه انسانی تعریف می کنید (احساس یا حالت ذهنی فرد)، دیگه این تعریف واضحه برای هیچ موجودی به جز انسان صدق نمی کنه.
من هم تعریف می کنم:
راه رفتن: حرکت دو پای فرد به منظور جلو یا عقب رفتن.
بر اساس این تعریف هم هیچ حیوانی راه نمی ره. البته حدس می زنم شاید منظور شما از "فرد" در اصل "موجود" بوده و صرفا لغت خوبی انتخاب نکردید برای بیان منظورتون.
---
احتمالا منظور شما اینه که از کجا بدونیم یک حیوان واقعا تجربیاتی که بشه به نوعی اسمش رو لذت (و بقیه صفات مرتبط) رو تجربه می کنه و میگید شاید رفتارش صرفا برخورد غریزی باشه (و به نظر می رسه کلا حرف حساب شما همینه)، شما به من بگید شما از کجا می فهمید انسان چنین احساسات و حالت های ذهنی رو تجربه می کنه ؟
پس با ابن استدلال شما هر کس نظر من رو در مورد لذت بردن حیوانات داشته باشه عصب شناسی رو قبول نداره، درسته؟
خوب بود اول این متن رو میخوندید و بعد این حرف رو میزدید!
There has been debate as to whether pleasure is experienced by other animals rather than being an exclusive property of humankind. Jeremy Bentham (usually regarded as the founder of Utilitarianism)[12] and Beth Dixon[13] both argue that animals do experience pleasure — the latter, however, in a carefully worded manner. People who believe in human exceptionalism might argue that it is a form of anthropomorphism to ascribe any human experience to animals, including pleasure. Others view animal behaviour simply as responses to stimuli; this is the way behaviourists look at the evidence, Pavlov's dogs (or rather his explanation of their behaviour) being the best-known example. However, it may be argued that we simply cannot know whether animals experience pleasure, and most scientists, indeed, prefer to remain neutral while using anthropomorphisms as and when they need them. It appears, though, that those who recognise emotions in other animals are in the ascent: many ethologists, for example Marc Bekoff, are prepared to draw the conclusion that animals do experience emotions, though these are not necessarily the same as human emotions
خلاصش اینه که هنوز در این مورد اجماعی نیست، بنابراین باید بر اساس فتوای شما تمام بی اعتقادان به این موضوع (که اتفاقا اکثر دانشمندا هستن!) رو کسایی بدونیم که عصب شناسی رو علم نمیدونن!!!!!
باز داری انسان رو معیار قرار میدی!! چه دلیل علمی برای این کارت داری؟ کتابی، مقاله ای چیزی دیدی که معیار قرار دادن انسان برای توجیه پدیده های دیگر رو به عنوان یکی از اصول متد علمی معرفی کرده باشه؟ اگر بله منبع بده، اگر نه چطور نتیجه که از این کار میگیریم رو علمی میدونید؟وقتی میگیم ناخوشایند یعنی چی ؟ یعنی دوست داریم دوباره تکرارش کنیم ؟ اگر غذایی میخوریم که معده درد برامون میاره، بازم میخوریم؟؟ یا نمیخوریم ؟
دوباره تحریف حرف من! چرا اینکار رو میکنید؟ شاید بخاطر اینه که چون جوابی برای سوال من ندارید اونرو طوری مطرح میکنید که بتونید بش جواب بدید! کجای اون مطلب من گفتم:بعید نیست ؟؟ لطفا نتایج تحقیق و پژوهشی رو اینجا ذکر کنید که حیوان یا انسانی در هنگام تجربه ی درد یا رنج ، سیستم پاداش مغزش فعال شده باشه !!
"حیوان یا انسانی در هنگام تجربه ی درد یا رنج ، سیستم پاداش مغزش فعال شده باشه"
دوباره بخونید، گفتم دوپامین ترشح بشه نه سیستم پاداش مغز فعال بشه!! هدفم هم از اون مثال هم اشاره به این بود که فرضا دوپامین سیستم پاداش رو فعال نکنه، بر عکس سیستم درد رو فعال کنه، اونوقت تکلیف چیه؟
اون شکلک آخری هم فکر کنم بخاطر این بود که اصلا متوجه نشدی چی گفتم!
اگر بتونی به این مثال فرضی من جواب علمی بدی، من همین جا اعتراف میکنم تمام عقایدم یه مشت خرافاته!
فرض کنید کسی معتقد باشه رفتار حیوان فقط یکسری پاسخ های هست که حیون بصورت غریزی به محرک میده (بدون تجربه کردن هیچ احساسی، مثه رباط)، مثلا اگر محرک لذت بخش باشه حیون با ترشح دوپامین پاسخی مثل پاسخ ما میده، اما این دوپامین هیچ گونه لذتی برای حیون نداره، بعد دلیل بیاره که تجربه لذت در ما (علاوه بر ترشح دوپامین) ناشی از اختلاف ساختار مغز ما با میمون هست، یعنی وقتی ما هم میمون بودیم فقط ترشح دوپامین بوده، اما با تکامل مغز ما، لذت هم اضافه شده. شما چطور میتونید به این فرد نشون بدید که از نظر علمی حرفش اشتباهه؟
Last edited by N I G H T P E A C E; 19-09-2014 at 03:53.
برداشت آخری شما درسته.
آفرین! سوال بسیار خوبی پرسیدید، ما فقط نسبت به احساس خودمون مطمئن هستیم، و احساس لذت دیگران رو صرفا بر پایه تمثیل و معیار قرار دادن خودمون نتیجه میگیریم، چون میبینیم همون رفتارهای رو بروز میدن که ما هنگام خوشحالی بروز میدیم.شما به من بگید شما از کجا می فهمید انسان چنین احساسات و حالت های ذهنی رو تجربه می کنه ؟
پس معیار شما "مشابه ما بودن رفتارشون" هست، یعنی شما عملا دوباره برگشتید به حرفی که در پست قبلی زدم، لذت رو یک قابلیت انسانی تعریف کردید که اساس بررسی اش رو هم قدرت قضاوت انسان در پیدا کردن شباهت ها با انسان می دونید، واضحه با این شرایط شما هیچ وقت نمی تونید این مفاهیم رو برای موجودی به جز انسان بررسی کنید.
این معیار من نیست! معیار کسایی هست که معتقد هستن لذت رو حیوانات هم تجربه میکنن، و من از اول بحث تا الان دارم سعی میکنم بگم لذت به عنوان تجربه نوعی خوشی رو جز از این روش نمیشه اثبات کرد، یعنی از راه علمی نمی تونیم اثبات کنیم، و مجبوریم متوسل به همین "مشابه ما بودن رفتارشون" بشیم. شما راهی جز این سراغ دارید؟ که علمی باشه و وجود اون تجربه رو در حیوانات هم اثبات کنه؟
اساسا مگر تعریف شما از لذت چیزی جز این بود که من گفتم؟ اگر بله بفرمایید تعریفتون چیه؟ که هم معنی لذت میده و هم میشه از طریق علمی اثباتش کرد
Last edited by N I G H T P E A C E; 19-09-2014 at 05:16.
دوست من شما از یک نوع جمله بندی استفاده می کنید که اصلا علمی نیست، شما یک چیز رو بیارید که علم "وجودش رو اثبات کرده باشه" که این دومیش باشه. اصلا کار علم اثبات چیزی نیست بلکه کار علم تهیه مدل هایی است که بتونن در پیشبینی مشاهدات ما مفید باشند، همون چیزهایی که شما می گفتید "علمی نیستند" یعنی بررسی هورمونی و عصب شناسی پدیده ها و همبستگی ها در رفتار اون موجودات که خیلی خوب قادر به پیشبینی رفتار آینده اون هاست و اساس مطالعات خیلی خوب در طیف بسیار گسترده ای از سیستم های بیولوژیکی (که یکیشون انسان است) کاملا مشابه هست و صدق می کنه، یا اون قسمت های مغز که کارکرد پردازش لذت رو دارند وقتی می بینیم در طیف وسیعی از حیوانات (که یکیشون انسان است) به شکلی وجود دارند و حتی سوابق خیلی قوی فرگشتی و ژنتیکی براشون هست. این ها بررسی علمی این مسئله است، چیزی که شما بهش میگید "علمی نیست" و معتقد هستید تنها روش ما در این وسط توسل به قضاوت شخصی انسان ها برای پیدا کردن "تشابه رفتاری" است. بر اساس این تصور، هیچ چیز بطور علمی قابل بررسی نیست.
تعاریف متفاوت از لذت وجود داره، بطور مثال اصل لذت در روانشناسی فروید (که در اون فریمورک کاملا برای حیوانات صدق می کنه)، تعریف رفتاری لذت (چیزی که شبیه به تعریف شماست ولی نه دقیق) در اصل لذت همون چیزیه که موجود به سمتش میره (و زجر چیزیه که موجود ازش دوری می کنه) یا مدل سازی لذت بر اساس Rewards system (سیستم جایزه دادن)، Delayed discounting (به تعویق انداختن جایزه) و سایر تحقیق هایی که میشه. شما کلا مسئله رو علمی نمی بینید، در علم رفتارها مدل سازی میشن تا بشه مشاهدات رو پیشبینی کرد (توضیحات بالا + توضیحات محمد حسین)، نه اینکه دیدگاه ها تعریف میشن به طوری که نشه موضوع رو اصلا بررسی کرد (شیوه شما)... در علم روی مشاهدات اسم می گذارند، نه اینکه اول چیزی رو تعریف می کنند و بعد برن پیداش کنن و اسم این کار رو بگذارند "اثبات علمی" ، یک عبارت که کاملا بی معنی است. هر وقت جایی یک نفر گفت "فلان چیز بطور علمی اثبات نشده" و روش پافشاری کرد، بدونید اون شخص نه می دونه "اثبات" چیست و نه درک صحیحی از "علم" داره.
کم اطلاعی شما در مورد عصب شناسی ، داره کار دستتون میده در بحث !! بازم میگم این چیزا رو من اولین باره دارم میشنوم !!دوباره بخونید، گفتم دوپامین ترشح بشه نه سیستم پاداش مغز فعال بشه!! هدفم هم از اون مثال هم اشاره به این بود که فرضا دوپامین سیستم پاداش رو فعال نکنه، بر عکس سیستم درد رو فعال کنه، اونوقت تکلیف چیه؟
محض اطلاع : ارتباط بین سیستم پاداش مغز NA و ترشح کننده ی دوپامین VTA , دو طرفه هست . ابتدا از NA به VTA پیامی فرستاده میشه ، بعد دوپامین ترشح میشه . دوما سیستم دوپامین تنها و تنها با سیستم پاداش در ارتباط نیست. ارتباط های دیگه ای هم داره ، کلا عموم هورمون های بدن همینطور هستن که یک وظیفه رو ندارن ...
ضمنا ما اگر موردی داشتیم که دوپامین بخشی از مغز رو فعال کنه که در ارتباط با رنج هست ، که تکلیف مشخص بود ! بازم میگم همچین مورد های فرضی نداریم که باعث شده نتیجه گیری های الان رو داشته باشیم .
نخیر !! چرا درسته ؟ با کدوم قاعده منطقی به همچین نتیجه گیری رسیدید ؟؟ ممکنه کسی این مسئله رو قبول نداشته باشه ، و نظریه ی متفاوتی در همون چارچوب داشته باشه که هستن . در عصب شناسی هم نظریات متضاد زیاد هست و الزاما نقدشون به هم اینطور نیست که روش کار رو زیر سوال ببرن .پس با ابن استدلال شما هر کس نظر من رو در مورد لذت بردن حیوانات داشته باشه عصب شناسی رو قبول نداره، درسته؟
اگر کسی روش یک علم رو قبول نداشته باشه ، خب کلش میره سوال . مثلا خیلی ها روش اماری علوم انسانی رو قبول ندارن ، قبول هم نکردن که علم بحساب بیاد .
شما هم میگی ما نمیتونیم احساسات رو درک کنیم ، قابل مشاهده نیستن. بسیار خب ، عصب شناسا هم دقیقا برعکس شما فکر میکنن ، در تمام مطالعاتشون هم از همین شیوه استفاده میکنن که شما بهش ایراد میگی تمثیل !! بازم میگم ، این شیوه فقط برای مقایسه ی احساسات حیوان با انسان نیست که شما بگی من فقط با اینجای عصب شناسی مشکل دارم !! این شیوه در تمام پژوهش هایی که نیاز باشه استفاده میشه . OK ؟؟؟ همین یه جمله آخر رو من در چندین پست فکر کنم تکرار کردم. باز در پست باید تکرار کنم !!
بازم با کدوم قاعده از روش شناسی علمی ، شما نتیجه گرفتید که راجع به موضوعی اجماع نباشه ، پس علمی نیست ؟؟؟خلاصش اینه که هنوز در این مورد اجماعی نیست، بنابراین باید بر اساس فتوای شما تمام بی اعتقادان به این موضوع (که اتفاقا اکثر دانشمندا هستن!) رو کسایی بدونیم که عصب شناسی رو علم نمیدونن!!!!!
دوست عزیز ... شما یه تفکیک ذهنی بین انسان و حیوان انجام میدی ، که خودش یه مشکله تو بحث !! عصب شناسا از اینجور پیش داوری ها دوری میکنن . بجاش نگاه میکنن به ساختار مغز ، ره واکنش ها و رفتار ها و از شباهت این واکنش ها و رفتارها بین انسان ها و حیوانات به مرور به این نتیجه رسیدن که شباهت بین اونها زیاده . بازم میگم شما باید بدونید که چطور اومدن این نتیجه گیری ها رو کردن که من به شما توضیح دادم ولی متاسفانه داستان همون پست 179 هست که کاملا اجتناب شما از برگشتن به سیر روند همون پست معنی دار شده !!باز داری انسان رو معیار قرار میدی!! چه دلیل علمی برای این کارت داری؟ کتابی، مقاله ای چیزی دیدی کهمعیار قرار دادن انسان برای توجیه پدیده های دیگر رو به عنوان یکی از اصول متد علمی معرفی کرده باشه؟ اگر بله منبع بده، اگر نه چطور نتیجه که از این کار میگیریم رو علمی میدونید؟
معیار قرار دادن انسان برای توجیه پدیده های دیگه اصول و متد علمی بشه ؟! اصول و متد میدونید چیه ؟!
اشتباه تایپی بود . فعال نشده باشه منظورم بود .دوباره تحریف حرف من! چرا اینکار رو میکنید؟ شاید بخاطر اینه که چون جوابی برای سوال من ندارید اونرو طوری مطرح میکنید که بتونید بش جواب بدید! کجای اون مطلب من گفتم:سیستم پاداش مغزش فعال شده باشه"
"حیوان یا انسانی در هنگام تجربه ی درد یا رنج ،
اینو بخونید براتون مفیده :
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ذکر میکنه که:
Animals vs humans
Based on data from Kent Berridge, the liking and disliking reaction involving taste shows similarities among human newborns, orangutans, and rats. Most neuroscience studies have shown that dopamine alterations change the level of likeliness toward a reward, which is called the hedonic impact. This is changed by how hard the reward is worked for. Experimenter Berridge modified testing a bit when working with reactions by recording the facial expressions of liking and disliking. Berridge discovered that by blocking dopamine systems there did not seem to be a change of the positive reaction to something sweet; in other words, the hedonic impact remained the same even with this change. It is believed that dopamine is the brain's main pleasure neurotransmitter
بازم میگم ، کم اطلاعی !اگر بتونی به این مثال فرضی منجواب علمی بدی، من همین جا اعتراف میکنم تمام عقایدم یه مشت خرافاته!
فرض کنید کسی معتقد باشه رفتار حیوان فقط یکسری پاسخ های هست که حیون بصورت غریزی به محرک میده (بدون تجربه کردن هیچ احساسی، مثه رباط)، مثلا اگر محرک لذت بخش باشه حیون با ترشح دوپامین پاسخی مثل پاسخ ما میده، اما این دوپامین هیچ گونه لذتی برای حیون نداره، بعد دلیل بیاره که تجربه لذت در ما (علاوه بر ترشح دوپامین) ناشی از اختلاف ساختار مغز ما با میمون هست، یعنی وقتی ما هم میمون بودیم فقط ترشح دوپامین بوده، اما با تکامل مغز ما، لذت هم اضافه شده. شما چطور میتونید به این فرد نشون بدید که از نظر علمی حرفش اشتباهه؟
اولا اگر فردی معتقده که بعد از جدا شدن انسان از نیکانش در فرایند فرگشت اتفاقی در مغز افتاده که باعث شده انسان از یک رباط بدون احساس تبدیل بشه به یک موجودی که احساس رو تجربه میکنه ، باید برای این ادعاش شواهد رو ارائه بده . مثلا مشخص کنه دقیقا بعد از جدا شدن ما از شامپانزه ها چه بخشی از مغز تغییر کرده که احساس رو درک کنه (بالاخره این احساس باید در یک جایی از مغز نشات بگیره. کجاست اونجا ؟) . تا اونجا که من میدونم همچین چیزی رو نداشتیم ، بلکه برعکس در neuroscience دقیقا برعکسش بدست اومده تا اینجا .
ما میدونیم که گیاهان مثل انسان این درک احساس رو ندارن . چرا ؟ چون مغزی ندارن که بخوان این احساس رو داشته باشن . در واقع این نوع از احساس و رفتار وابسته به ساختار مغز موجود هست . خب وقتی ما هم مثل حیوانات سیستم پاداش داریم ، مث اونها سیستم دوپامین داریم و مثل اونها limbic system داریم ، بعد ساختار این بخش ها از مغزمون هم شباهت داره . دیگه شما نیاز به چه شواهدی داری که بفهمی مثل اونها احساس هم داریم .
شما پذیرفتی که هر احساس یا رفتاری ناشی از فعالیت بخش خاصی از مغزه . ما رفتیم برای انسان اون بخش از مغز رو پیدا کردیم . بعد میبینیم عینا حیوانات هم همون بخش رو دارن ! در این شرایط چطور منکر میشید که حیوانات احساس ندارن ؟! چون ما انسانیم اونا حیوان ؟!! این جمله شامل هیچگونه استدلالی نیست!
Last edited by Mohammad Hosseyn; 19-09-2014 at 10:30.
فرمودید:
در ویکی پدیا قسمت مربوط به کشف الکترون آورده:
This evidence strengthened the view that electrons existed as components of atoms[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در مورد سیاه چاله در ویکی پدیا امده:
از این رو اختر فیزیکدانان برای جستجوی سیاهچالهها باید به مشاهدات غیر مستقیم روی آورند. وجود یک سیاهچاله را گاهی میتوان از برهمکنشهای گرانشی آن با محیط اطرافش استنباط نمود.
برخی مدلهای ابرتقارنی نیز وجود ستارگان کیو را پیش بینی میکنند.
یکی از ویژگیهای پیش بینی شده در مورد یک تئوری گرانش کوانتومی این است که نقطه تکینگی نخواهد داشت (و در نتیجه سیاهچالهای وجود نخواهد داشت).
وجود سیاهچالهها در نظریه نسبیت عام آلبرت اینشتین پیش بینی میشود. این نظریه پیش بینی میکند که یک جرم به اندازه کافی فشرده میتواند سبب تغییر شکل و خمیدگی فضا-زمان وتشکیل سیاهچاله شود.
این باور جمعی در میان دانشمندان رو به گسترش است که در مرکز بیشتر کهکشانها یک سیاهچاله کلانجرم وجود دارد. برای نمونه، دستاوردهای ارزشمندی بازگوی این واقعیت است که در مرکز کهکشان راه شیری ما نیز یک سیاهچاله کلان جرم با جرمی بیش از چهار میلیون برابر جرم خورشید وجود دارد.[۷]
....
کافیه! نمیدونم شما چرا و بر چه اساس اصرار دارید گفته های من رو غیر علمی جلوه بدید! احتمالا منظور شما اینه که من باید به جای عبارت اثبات وجود از عبارت کشف روابط استفاده کنم، که البته همین کار رو هم میکنم، مثلا تو پست 182 اوردم:
این که شما میگید: شما یک چیز رو بیارید که علم "وجودش رو اثبات کرده باشه" که این دومیش باشه. رو من اولین باره از شما میشنوم!دقت کنین که کار علم کشف روابط و بیان انها به صورت ریاضی و اماری هست، نه تفسیر روابط، در این مورد این ما هستیم که داریم بر پایه تمثیل این کشفیات علم رو تفسیر میکنیم.
کار علم تهیه مدل هایی است که بتونن در پیشبینی مشاهدات ما مفید باشند، همون چیزهایی که شما می گفتید "علمی نیستند" یعنی بررسی هورمونی و عصب شناسی پدیده ها و همبستگی ها در رفتار اون موجودات که خیلی خوب قادر به پیشبینی رفتار آینده اون هاست
مای گاد! مای گاد!!! تمام حرف من اینه که نسبت دادن احساس لذت به حیوانات علمی نیست! بنظر شما این حرف من مساوی هست با انکار "بررسی هورمونی و عصب شناسی پدیده ها و همبستگی ها در رفتار اون موجودات که خیلی خوب قادر به پیشبینی رفتار آینده اون هاست" یعنی اگر قبول کنیم حیوانات احساس لذت نمیکنن دیگه کل این همبستگی ها و پیش بینی ها دود میشن میرن تو هوا؟!!!
چند پست پیش نقل قولی اوردم که نشون میده در این مورد اجماعی نیست، با این استدلال شما اون دانشمندان و زیست شناسانی هم که چنین اعتقادی ندارن ضذ علم هستن!!!!!!!!!!
شما یا منظور من رو نمی فهمید یا به دلایلی ترجیح میدید نفهمید!!!!!
به هیچ وجه اینطور نیست! یعنی اگر من از شما بخوام بمن نشون بدید آب در صد درجه میجوشه باید متوسل به قضاوت شخصی انسان ها برای پیدا کردن "تشابه رفتاری" بشید!، چه ربطی داره! اساسا ارزش علم همینه که قضاوت شخصی انسان ها هیچ تاثری درش نداره، یعنی آبجکتیو هست و هیچ ربطی به قضاوت شخصی من نداره.این ها بررسی علمی این مسئله است، چیزی که شما بهش میگید "علمی نیست" و معتقد هستید تنها روش ما در این وسط توسل به قضاوت شخصی انسان ها برای پیدا کردن "تشابه رفتاری" است. بر اساس این تصور، هیچ چیز بطور علمی قابل بررسی نیست.
تمام حرف من اینه که تجربه لذت درونی و شخصی هست، یعنی غیر قابل مشاهده هست، و به همین دلیل نمیشه مستقیما خودش رو تحت متد علمی دراورد، حالا شما چرا نمیتونید این رو درک کنید من نمیدونم!
تکرار میکنم اینکه ما بگیم رفتار حیوانات نه بدلیل تجربه لذت، که صرفا ناشی از یک رشته محرک-پاسخ هست به هیچ وجه خللی به قابل پیش بینی بودن مشاهدات ما وراد نمیکنه! نمیدونم شما چه تصوری از علم دارید که معتقدید اگر بگیم حیوان لذت نمیبره، کل علم عصب شناسی زیر پاش خالی میشه!!!تعاریف متفاوت از لذت وجود داره، بطور مثال اصل لذت در روانشناسی فروید (که در اون فریمورک کاملا برای حیوانات صدق می کنه)، تعریف رفتاری لذت (چیزی که شبیه به تعریف شماست ولی نه دقیق) در اصل لذت همون چیزیه که موجود به سمتش میره (و زجر چیزیه که موجود ازش دوری می کنه) یا مدل سازی لذت بر اساس Rewards system (سیستم جایزه دادن)، Delayed discounting (به تعویق انداختن جایزه) و سایر تحقیق هایی که میشه. شما کلا مسئله رو علمی نمی بینید، در علم رفتارها مدل سازی میشن تا بشه مشاهدات رو پیشبینی کرد (توضیحات بالا + توضیحات محمد حسین)، نه اینکه دیدگاه ها تعریف میشن به طوری که نشه موضوع رو اصلا بررسی کرد (شیوه شما)... در علم روی مشاهدات اسم می گذارند، ...
حتما از نظراتی فلسفی ناشی از فیزیک کوانتوم اطلاع دارید، مگر بور نمیگفت ما هیچ وقت به واقعیت دسرسی نداریم و فقط میتونیم روابط بین تجربیات و مشاهدات خودمون رو بدست بیاریم، خب این حرف بور یعنی ایشون فیزیک و علم رو قبول نداره! چیزی که من میگم چه تفاوتی با عقیده دانشمندایی مثه بور و هایزنبرگ داره که شما اون رو اینقد عجیب و ضد علم میدونید! آیا حرف من جز اینه که ما از واقعیت موجود در حیوانات اطلاعی نداریم و فقط باید به مشاهداتمون (هورمون/رفتار) بسنده کنیم؟!
فکر کنم با مثال الکترون و سیاه چاله جوابتون رو گرفتید، البته اگر نخواید توجیه کنید!نه اینکه اول چیزی رو تعریف می کنند و بعد برن پیداش کنن و اسم این کار رو بگذارند "اثبات علمی" ، یک عبارت که کاملا بی معنی است. هر وقت جایی یک نفر گفت "فلان چیز بطور علمی اثبات نشده" و روش پافشاری کرد، بدونید اون شخص نه می دونه "اثبات" چیست و نه درک صحیحی از "علم" داره..
در ضمن جوابی به سوالی که پرسیدم ندادید. اگر اون فرد میگفت به اعتقاد من اب در 5 درجه میجوشه شما براحتی میتونید با استفاده از متد علمی بش نشون بدید که اشتباه میکنه، درسته؟
آیا میتونید با متد علمی به کسی که اعتقاد داره میمون احساس لذت نمیکنه، نشون میدید اشتباه میکنه؟ با همون مفهومی که همه از کلمه لذت میفهمن. یعنی:
Pleasure describes the broad class of mental states that humans and other animals experience as positive, enjoyable, or worth seeking. It includes more specific mental states such as happiness, entertainment, enjoyment, ecstasy, and euphoria[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] .
یعنی:
لذت، طیف گستردهای از حالات ذهنی است که انسانها و دیگر حیوانات بعنوان چیزی مثبت، خوشیآور، یا باارزش تجربه میکنند. لذت شامل حالات ذهنی مشخصتری همچون شادی، تفنن، خوشی، خلسه، و رضامندی میباشد.
البته اینجا پیشفرض اینه که حیوانات هم چنین حسی دارن، که فرضا طرف این پیشفرض رو قبول نداره و شما میخواید با متد علمی براش اثبات کنید که اشتباه میکنه
Last edited by N I G H T P E A C E; 19-09-2014 at 11:41.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)