سلام
این تئوری رو چه کسی ارائه داده . میشه لینک بدید به منبع؟
سلام
این تئوری رو چه کسی ارائه داده . میشه لینک بدید به منبع؟
میشه یکی بگه نوز نمیتونه ازش فرار کنه یعنی چی؟ یعنی جاذبه فوتون رو به سمت خودش میکشونه ؟ خوب حدودا بایدچ جاذبه چقدر باشه که نوز نتونه فرار کنه ؟
نور به بازه ای از امواج الکترومغناطیسی گفته میشه که چشم ما قادر به مشاهده ـشه؛ این امواج، رفتار کوانتومی داشته و در هر لحظه در هر دو حال موجی و ذره ای (به نام فوتون) وجود دارند.
میدان های گرانشی بزرگ که صفحه ی فضا-زمان رو به میزان قابل توجهی خم میکنن، توسط سیارات و ستارگان و دیگر اجسام پرجرم به وجود میان (بیشتر: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )
در اطراف اجسام بسیار پرجرم مثل ستاره ها، خم شدن صفحه ی فضا-زمان مشهود تر بوده و یکی از پدیده هایی که میتونیم مشاهده کنیم، خم شدن نور در این میدان های گرانشی هست.
اجماع اکثریت بر اینه که فوتون ها، جرم ندارن؛ ولی دلیل اینکه نور نمیتونه مثلاً از میدان جاذبه ی نزدیک یک سیاهچاله فرار کنه، در صورتی که جرم نداره، رو باید در همون لینک بالا و نسبیت عام بجویید...
همونطور که گفتم، اجسام پرجرم، صفحه فضا-زمان رو خم میکنن.
وقتی میزان تجمع ماده و جرم متعاقبش، در هر مترمکعب به میزان خاصی برسه، شاهد یک سیاهچاله خواهیم بود:
The known laws of physics allow for a matter density up to the so-called Planck value of 10^97 kilograms per cubic meter--the density at which the strength of gravity becomes so strong that quantum-mechanical fluctuations should break down the fabric of spacetime. Such a density would have been enough to create black holes a mere 10^–35 meter across (a dimension known as the Planck length) with a mass of 10^–8 kilogram (the Planck mass).
z
به دلیل جرم بالای فشرده شده در یک اندازه کوچک (مثلاً فکر کنید ستاره ای چندین برابر خورشید رو در یک مترمکعب فشرده کنید!)، در صفحه ی فضا-زمان، در اون نقطه، شاهد حفره ای بی پایان ناشی از این میزان جرم فشرده شده خواهید بود که بهش میگیم یه سیاهچاله.
نور در صفحه ی فضا-زمان حرکت میکنه و جرم نداره پس جرم سیاهچاله بهش ربطی نداره؛ ولی به دلیل این حفره ی بی پایان در اون نقطه از صفحه ی فضا-زمان، نوری که به این ناحیه وارد میشه، زمان براش متوقف شده و هر لحظه ـش تا ابد به طول می انجامه...
حتی خود سیاهچاله ممکنه بسیار هم درخشان باشه (مسلماً هست و در اون جاذبه، هر آنچه بلعیده میشه در یک فرآیند بسیار فجیع، به اجزای سازنده ـش تجزیه میشه و تا ابد براش طول میکشه!) ، ولی به دلیل جاذبه بسیار بالاش، هر موج نوری که بخواد ازش تابیده بشه، قبل از جدا شدن، به داخل حفره ی همون نقطه کشیده میشه.
چیزی هم که از خودش تابش امواج الکترومغناطیس (از جمله نور) نداشته باشه رو ما نمیتونیم ببینیم.
تنها راه های مشاهده ی سیاهچاله ها، یکی اثر عدسی گرانشی هست که وقتی از جلوی یه منطقه نورانی عبور میکنن، نورهای پشتی در دور سیاهچاله، به این شکل مشاهده میشن:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یکی هم مشاهده ی میزان بالایی از تابش اشعه اکس در اون اطراف هست که نشانگر اینه که جرمی (مثلاً یک ستاره یا مقادیر زیادی گاز) در حال بلعیده شدنه و در یکی از مراحل نابودی و تجزیه شدن موادش، قبل از "افق رویداد" (event horizon) این میزان بالای اشعه اکس تابیده شده از موادش و ما داریم دریافتش میکنیم...
به دلیل انرژی بسیار بالای این تشعشعات، ابرهای گازی در فضاهای میان-ستاره ای، نمیتونه جلوشو بگیره و به همین ترتیب ما میتونیم این تشعشعات رو مشاهده کنیم (همین روش برای بررسی سیاهچاله فوق پرجرم مرکز کهکشان ها [از جمله مال خودمون] استفاده میشه معمولاً)
در کل پاسخ سؤال شما اینه که نور ربطی به جاذبه نداره چون جرم ندارم ولی ربط به جرم جسم (و جاذبه متعاقبش) داره چون میزان تمرکز جرم در هر نقطه از فضا-زمان هرچقدر بیشتر بشه، حفره ی ایجاد شده عمیق تر و میزان انحراف نور در این حفره بیشتر میشه تا وقتی که جرم به حدی برسه که شاهد ایجاد یک سوراخ در صفحه ی فضا-زمان در اون نقطه باشیم که بهش میگیم سیاهچاله...
Last edited by Zeitgeist; 08-12-2012 at 22:46.
همونطور که بابک جان پرسید منم خیلی دوست دارم بدونم منبع این تئوری چیه؟تئوری جدید :
در یک فرایند ماده به ضد ماده تبدیل میشه و این ضد ماده است که تمام مواد را از بین می بره و حتی نور را به ضد نور تبدیل می کند، تبدیل ماده به ضد ماده و یا ضد ماده به ماده طی یک فرایند فیزیکی می باشد که هنوز چگونگی این برای علم ناشناخته باقی مانده است،در واقع هیچ جاذبه ای در یک سیاهچاله به مفهوم شناخت ما از جاذبه وجود نداره، و تولد یا مرگ اجرام آسمانی در همین تبدیل ماده به ضد ماده و بالعکس می باشد
ولی در رابطه با ضد نور:
ضد ماده یعنی همون ماده با بار الکتریکی متضاد... مثلا در پروتون و نوترون ما میتونیم آنتی کوارک هایی داشته باشیم و بنابراین به آنتی پروتون یا آنتی نوترون برسیم... ولی فوتون از اونجا که "حامل نیرو" هست و فاقد بار الکتریکی نمیتونه ضدی داشته باشه... بنابراین فکر میکنم کلمه ی "ضد نور" (به جز کاربردش تو عکاسی!) کلمه ی بی معنیه...
آیا فرضیه انیشتین صحیح است؟
A------------------B-----------------------C-----------------------D---------------------E
ما در نقطه C هستیم و فاصله هر کدام از اینها 100 سال نوری از همدیگر
فرض یک : اگر با سرعت نور به سمت D حرکت کنیمو برگردیم به C نگاه کنیم تغیر زمان را مشاهده نمی کنیم چون تغیرات بعد از حرکت ما به ما نمی رسند،مثل اینکه با تصویر پاوس شده ای روبرو هستیم،حرکت رو به جلو یا عقب نخواهیم داشت
قبل از حرکت وقتی به نقطه B نگاه می کردیم تصویر فرستاده شده در گذشته را می دیدیم، 100 سال پیش که هر لحظه تصویر آپدیت می شد
اگر در همین حالت فرض یک به نقطه B نگاه کنیم، تصویر B پاوس خواهد داشت و حرکت نخواهد کردقبل از حرکت وقتی به نقطه D نگاه می کردیم تصویر فرستاده شده در گذشته را می دیدیم، 100 سال پیش که هر لحظه تصویر آپدیت می شد
اگر در همین حالت فرض یک به نقطه D نگاه کنیم، تصویر D با سرعت بیشتر آپدیت خواهد شد
نتیجه : اگر ما با سرعت نور حرکت کنیم
زمان نقطه C متوقف از دیدگاه مازمان نقطه B متوقف از دیدگاه مازمان نقطه D یا سرعت دو برابر از دیدگاه ما
A------------------B-----------------------C-----------------------D---------------------E
فرض دوم: اگر با سرعت 10 برابر سرعت نور به سمت D حرکت کنیم
و برگردیم به C نگاه کنیم، گذشته 10 سال پیش C را می بینیمو برگردیم به B نگاه کنیم، گذشته 110 سال پیش B را می بینیمو برگردیم به D نگاه کنیم، گذشته 90 سال پیش D را می بینیم
فرض دوم افزایشی : اگر با سرعت افزایشی چند برابر سرعت نور به سمت D حرکت کنیم محدودیت نهایی سرعت 10 برابر
و برگردیم به C نگاه کنیم، سفر به گذشته C را داریم که هی به گذشته تر میرویمو برگردیم به B نگاه کنیم، سفر به گذشته B را داریم که هی به گذشته تر میرویمو برگردیم به D نگاه کنیم، سفر به گذشته D را داریم که هی به زمان حال D می رسیم
نتیجه : اگر ما با سرعت 10 برابر نور حرکت کنیم
زمان نقطه C پلی بک به عقبزمان نقطه B پلی بک به عقبزمان نقطه D پلی بک به عقب
نتیجه 2 : اگر ما با سرعت افزایشی چند برابر نور حرکت کنیم
زمان نقطه C پلی بک به عقب و هی عقبترزمان نقطه B پلی بک به عقب و هی عقبتر
زمان نقطه D پلی بک به عقب و هی رسیدن به زمان حال D
A------------------B-----------------------C-----------------------D---------------------E
فرض سه : اگر با سرعت 90 برابر سرعت نور به سمت D حرکت کنیم
و برگردیم به C نگاه کنیم، گذشته 90 سال پیش C را می بینیمو برگردیم به B نگاه کنیم، گذشته 190 سال پیش B را می بینیمو برگردیم به D نگاه کنیم، گذشته 10 سال پیش D را می بینیم
A------------------B-----------------------C-----------------------D---------------------E
فرض چهار : اگر با سرعت 100 برابر سرعت نور به سمت D حرکت کنیم
و برگردیم به C نگاه کنیم، گذشته 100 سال پیش C را می بینیم که هی عقبتر می رودو برگردیم به B نگاه کنیم، گذشته 200 سال پیش B را می بینیم که هی عقبتر می رودو برگردیم به D نگاه کنیم زمان حال D را می بینیم
A------------------B-----------------------C-----------------------D---------------------E
فرض پنجم افزایشی : اگر با سرعت افزایشی چند برابر سرعت نور به سمت D حرکت کنیم و سرعت افزایشی ما محدودیت نداشته باشد
و برگردیم به C نگاه کنیم، سفر به گذشته C را داریم که هی به گذشته تر میرویم
و برگردیم به B نگاه کنیم، سفر به گذشته B را داریم که هی به گذشته تر میرویمو برگردیم به D نگاه کنیم، از زمان حال D گذشته و دوباره به گذشته D میرویم
تیجه :
زمان نقطه C پلی بک به عقبزمان نقطه B پلی بک به عقبزمان نقطه D رسیدن به زمان حال D و پلی بک به عقب
A------------------B-----------------------C-----------------------D---------------------E
نتیجه کل :
ما در نقطه C هستیمبا افزایش سرعت بیش از نور فقط گذشته نقاط را خواهیم دیدبا افزایش سرعت بیش از نور فقط به زمان حال نقاط می رسیممشاهده زمان حال سایر نقاط برایمان غیر ممکن است،چون زمان حال هر یک از نقاط برابر با گذشته نقاط دیگر استاگر در یک مقطع در زمان حال C هستیم در همان لحظه زمان حال D در جایگاه خود جاری استما 100 برابر سرعت نور حرکت می کنیم، 2 سال بعد 200 سال گذشته C را می بینیم و اگر برگردیم و 2 سال هم برگشت ما طول بکشد به زمان حال C می رسیم که فقط 4 سال سپری شده است هم برای ما و هم برای ساکن نقطه Cما 100 برابر سرعت نور از C حرکت می کنیم و بعد از دو سال وقتی به C نگاه می کنیم اتفاقات 200 سال پیش را می بینیمو وقتی با همین سرعت به سمت C برگردیم مشاهده اتفاقات 200 سال برایمان در 2 سال میسر می شود،ولی این به معنای 200 سال جوانتر بودن ما نیست،بلکه برای هر دو ساکن نقطه C و ما که به سفر رفتیم همان 4 سال سپری شده است
نظر شما چیست؟آیا من در این فرضیات اشتباه کرده ام؟
اگر اشتباه است پس حقیقت چگونه است؟
اگر فرضیات درست نیست با اصلاح موارد غلط می توانیم به نتیجه دیگری برسیم؟ممنون می شم راهنمایی کنید.
Last edited by mokarx; 09-12-2012 at 11:09.
اين كه گفته ميشه نور داراي هيچ جرمي نيست بر اساس نظريه نسبيت عام انيشتين غلطه
نور وقتي به سياهچاله نزديك ميشه داراي جرم هست چون داراي سرعت و انرژي هست
حالت ساكن نداره كه با استدال به جرم نداشتن فوتون، بي جرمي نور رو نتيجه بگيريم
فوتون ها، انرژی و جابجایی دارن، ولی جرم ندارن.
اگر فوتون ها دارای جرم میبودن، برای اینکه با سرعت فعلیشون حرکت کنن، به انرژی بینهایتی نیاز میداشتن طبق همون قانون...
فوتون ها، در صفحه ی چهار بعدی فضا-زمان، در یک خط راست حرکت میکنن (همینطور سیارات و غیره)،
ولی همونطور که گفتم، علت خمیده شدن مسیر فوتون ها، در اطراف اجسام پرجرم در فضا (از قبیل ستاره ها و نهایتاً سیاهچاله ها)، نه به دلیل جاذبه ی جسم پر جرم (و نتیجتاً جرم داشتن فوتون ها) ، بلکه به دلیل این هستش که اون جسم پر جرم، در ناحیه ای که قرار داره، صفحه ی فضا-زمان رو خمیده کرده (در مورد سیاهچاله ها این خمیدگی به یه حفره بی پایان تبدیل میشه).
فوتون ها (نور و دیگر امواج الکترومغناطیسی)، همچنان خط مستقیم رو طی میکنن، ولی به دلیل خمیدگی فضا در اطراف مثلاً خورشید هستش که به نظرتون میاد انگار فوتون ها جرم دارن که از جاذبه اثر گرفتن! در حالی که به قولی مثل یه هواپیما هستن که داره در خط راستی حرکتی میکنه، ولی سایه ـش روی زمین و تپه ها، یه خط راست رو طی نمیکنه...!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Last edited by Zeitgeist; 09-12-2012 at 19:20.
سلام
یک نظریه جدید علمی زمانی ارائه میشه و زمانی ارزش داره و زمانی اهمیت پیدا میکنه که بتونه بهتر و کارامد تر از نظریات قبلی رخداد های جهان رو توضیح بده. مجهولات رو کمتر کنه و توضیحی ساده تر ارائه بده.
الان این نظریه کدامیک از این شرایط رو داره . چی به ما اضافه میکنه از درک سیاه چاله . جز اینکه نسبت به تعریف رایج پیچیده تر و مجهولات سنگینی همراه خودش داره.
در یک فرایند ماده به ضد ماده تبدیل میشه : در چه فرایندی و چگونه و بر طبق کدوم پیش بینی فیزیک ؟ ایده جدیده ؟ ارائه اش بدید. نظریه دادیم که برای تبیین فقط کلمات اولیه اش نظریه دیگری لازم داره.
ماده و ضد ماده در مواجهه با هم هم دیگر رو کاملا از بین میبرن و مطابق نسبیت به طور کامل به انرژی تبدیل میشن ( کامل ترین تبدیل ماده به انرژی در طبیعت) مطابق جنین رخداد ی در کوتاه مدت ماده ای باقی نخواهد موند. سیاه چاله ای باقی نخواهد موند. اما همونطور که میدونید ما میلیارد ها میلیارد سیاه چاله در کیهان داریم و انچه به نظر میرسه این اجرام نه فقط قصدی برای از بین رفتن ندارن بلکه در حال اضافه کردن جرمشون هستن.
نظریه بهتری وجود داره برای توصیف سیاه چاله ها . همون که در ابتدای نوشته تون نقل کردید.
دقیقا منم همینو فکر میکنم!! من منظور انشتین رو فهمیدم اما اصلا نفهمیدم اینکه میگه جوانتر میشید ینی چی
ضد ماده ایده جالبیه. در یک مستند اتفاقی میدیدم اون فیزیکیدان معروف شرقی که حتما میشناسید (کتابهاش به فارسی چاپ شده عکسشم روی جلد میندازن معمولا : دی) اسمش یادم نیست... در باره انرژی منفی صحبت میکرد و میگفت اگر برای مثال پشت سفینه، انباشت انرژی و در جلوی اون انرژی منفی داشته باشید سفینه به جلو رانده میشه!! و اون وقت میشه در فواصل بسیار زیادی در فضا سفر کرد! حالا این چه ربطی داشت؟! خب مگه مگه در فیزیک کوانتوم نمیگن همه چیز از انرژی ساخته شده و مواد هم در اصل انرژی اند. وقتی انرژی منفی میتونیم داشته باشیم ماده منفی یا ضد ماده هم میتونیم داشته باشیم که بنظر من همون سیاه چاله ها هستند. نظر شما چیه؟ (ببخشید متنم رو هواست و منبع مشخص ذکر نکردم)در یک فرایند ماده به ضد ماده تبدیل میشه
نظریه انفجار بزرگ :
به نظر خنده دار میاد
کل جهان در یک نقطه بوده و بعد منفجر می شه و بعد .....
یعنی چه در یک نقطه این همه جرم انباشته شده؟
از کجا؟
در کدام فضا؟
قبلش چی بوده؟
چطور منفجر شده؟
چرا منفجر شده؟
و هزاران سوال دیگه
و نتیجه می شود جواب های ناسازگارتر از اصل فرضیه
یکی میگه بیق بنگ
بقیه هم میافتند دنبالش و هی تکرار می کنند
بیق بیق بیق بنگ – بیق بنگ بنگ بنگ – بیق بنگ
نظریه سیاهچاله :
جاذبه بقدری افزایش پیدا می کنه که ....
چرا این فکر تولید می شه
چون در نزدیکی فلان کهکشان یک جایی تاریک در عکس است که داره قسمتی از کهکشان مذکور را می بلعد
پس این حفره سیاه دارای جاذبه است
چرا در حالت عادی دیده نمی شود؟
چون نور قادر به گریز از جاذبه آن نیست
میبینید که
همه چیز از جاذبه شروع شد و به جاذبه ختم می شود
خوب شد یه سیبی افتاد و این جاذبه کشف شد و الا الان ربطش می دادیم به دهان شیطان یا دروازه سوم جهنم یا ...
و باز هزاران سوال؟
قبول کنیم اکثر فرضیه ها یه جاییش می لنگه
فرضیات امروزی فقط قادر به توجیه یافته های امروزی است
خوب اکثر دانشمندان این فرضیات را قبول دارند ما که عددی نیستیم این فرضیه را زیر سوال ببریم
این هم توجیه!
نظریه جدید :
کل جهان تکرار همین تبدیل ماده به ضد ماده و بالعکس می باشد
سیاهچاله نمونه بارز تبدیل ماده به آنچه ما ضد ماده مینامیم است
بر اساس محاسبه پژوهشگران یک ستاره نسبتا عادی وقتی متلاشی می شود قادر است صد هزار بیلیون بیلیون بیلیون بیلیون پوزیترون (عدد یک با چهل و یک صفر) در ثانیه تولید کند.
ضد ماده مخالف یک الکترون که پوزیترون نامیده می شود دارای بار مثبت است.
زمانی که یک ذره با ضد ذره خود برخورد می کند یکدیگر را نابود می کنند و طی این فرایند یک انفجار انرژی مانند پرتوهای گاما آزاد میشود
رصدخانه فضایی انتگرال آژانس فضایی اروپا به تازگی انفجار پرتو های گاما را از یک سیاه چاله آشکار نمود.
Last edited by mokarx; 10-12-2012 at 12:08.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)