سلام
کسی عملکرد کاراکترها توی این سریال را فهمید؟
توی این قسمت مادر بزرگ و اسماعیل از عملکرد بزرگ که سوئیچ به پسره داد انتقاد کرد.
چرا از انجام کار درست می ترسه؟ نگران از بین رفتن رابطه 2 برادر هست؟ با این کار که باید فاتحه زندگی 2 جوان را خوند چون انسی کوتاه بیا نیست.
مادر بزرگه تنها راه حلش ادامه دادن همین وضع هست تا فرجی بشه. راه کار نداره
بزرگ چرا از انجام کار درست می ترسه؟
اون جایی که مادرش گفت اون خونه نماز داره و از من اجازه نگرفتی. به شخصه اگر من بودم می رفتم یه خونه رهن می کردم می دادم دست دخترم و شوهرش
اکرم: این دختر لال به دنیا اومده
اسماعیل:
این چرا زن خودش رو کنترل نمی کنه؟ مگه نظرش این نبود که نباید طلاق بگیرند؟
اصلا تو این فیلم چه خبره؟