کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
سلام
این شعر از کیست ؟
بالای تخت یوسف کنعان نوشته اند هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود
ممنون
یا علی
سلام دوست گرامی
سراینده ی شعر را نمی شناسم، ولی متن کامل شعر این است:
دردی مرا بودکه مداوا نمی شود
یاری مرا بود که هویدا نمی شود
این عشق آتشین زدلم پاک نمی شود
مجنون به غیر خانه ی لیلا نمی شود
بالای تخت یوسف کنعان نوشته اند
هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود
آقا فرق سه كلمه تدوين ، تأليف و تحقيق چيه؟
اگه ميشه با توضيح و ذكر منبع بگيد .
سلام
راستش منبعي سراغ ندارم اما گمونم مفهومش به اين شرح هست
اما تحقيق به معني مطالعه در باب يك موضوع و جمع آوري اطلاعات از گذشته و همچنين بررسي و ازمايش و كشف نتايج جديد هست
تدوين نوشتن نتايج حاصل از مطالعه تحقيقات ديگران هست يعني در حقيقت نوشتن مطلب به كمك مطالب موجود قبلي
تاليف نوشتن حاصل از تحقيقات و تراوشات ذهني خود شماست
وقتي مي گوييم كتاب تدوين و تاليف .... يعني حاصل تحقيقات قبلي و ازمايشات و عقايد خود فرد
اینا که در کل با هم فرق دارند و ربطی به هم ندارن
=============
تالیف چیست ؟ ريشه كلمه تاليف از كلمه الفت به معناي انس و نزديكي و در كنار هم قراردادن مي باشد. متاسفانه به دليل عدم شناخت دقيق از معناي تاليف در موارد بسيار تاليف با تحقيق اشتباه گرفته مي شود . تاليف رسيدن به مطلب جديد نيست در حالي كه تحقيق دستيابي به يك مطلب جديد است به عبارت ديگر تحقيق با ابتكار ونوآوري همراه است اما تاليف اين ويژگي را ندارد . تاليف گردآوري هدفمند برخي مطالب و كنار هم قراردادن اين مطالب مي باشد. هر چند ادبيات مطالب و نگارش آن ها تغيير كرده باشد.
تاليف
دهخدا :
[ ت َءْ ] [ ع مص ] جمع کردن . (تاج المصادر بيهقي ) (زوزني ). جمع نمودن . (منتهي الارب ). جمع نمودن با ترتيب . (غياث الل...
تاليف کردن
دهخدا :
[ ت َءْ ک َ دَ ] [ مص مرکب ] ميان دو تن الفت دادن آنان . سازواري دادن دوچيز را با هم . فراهم آوردن کتاب . گرد آوردن مسائل علمي ...
======================
تحقيق
تحقیق چیست ؟ تحقيق، از ريشة « حق » است. حق يعني آنچه كه درست و استوار و ثابت باشد. ريشة اصلي واژة حق، در تمام اشتقاقهايش مفهوم ثابت و مطابقت با واقع و استحكام را دارد.
احقاق و تحقيق يك امر، يعني چيزي را ثابت و استوار ساختن، درستي چيزي را به اثبات رساندن، «حق» بودن مطلبي را آشكار ساختن و به عبارتي: شناخت « هست » ها. تحقيق، يك تلاش فكري و علمي براي « يافتن » مطلب درست و حق، و « ارائه» و « اثبات » آن است
دهخدا :
[ ت َ ] [ ع مص ] حقيقت کردن . (تاج المصادر بيهقي ) (زوزني ). درست کردن . (دهار). درست و راست کردن . (منتهي الارب ) (...
===================
تدوين
دهخدا :
[ ت َدْ ] [ ع مص ] در ديوان نبشتن . (تاج المصادر بيهقي ) (زوزني ). نام کسي را در ديوان سپاهيان نوشتن . (اقرب الموارد)....
معین :
[ (تَ) ] [ (مص م .)(امص .) ] 1 ـ فراهم آوردن . 2 ـ تأليف كردن . 3 ـ گردآوري . 4 ـ تأليف .
تدوین : “ تدوین ” همان نقش ذهن را در واقعیت به عهده دارد.بدین معنی كه آنچه پنهان است، آشكار میكند و آنچه آشكار است اما نیازی به دیدن آن نیست، پنهان؛ یعنی انتخابِ بهترین.
==========
به زبان خودمانی تحقیق یعنی جستجو کردن و یافتن حقیقت ، تالیف به معنی جمع اوری یافته هاییه که ممکنه خود شما به دست
آورده باشی و یا ممکنه دیگران قبلا" به دست اورده باشند و تدوین یعنی درست و منظم کنار هم قرار دادن هر چیز.
مثلا" وقتی میگیم دیوان اشعار یعنی شعرهایی که از یه شاعر هست و جمع آوری شده ( یا توسط خود شاعر یا شخص دیگری)
سلام من شعری که شهریار برای انیشتن گفته میخوام
فکر می کنم متن کاملش اینه....![]()
انشتن[انیشتین] یک سلام ناشناس البته می بخشی ،
دوان در سایه روشن های یک مهتاب خلیایی
نسیم شرق می آید، شکنج طرّه ها افشان
فشرده زیر بازو شاخه های نرگش[نرگس] و مریم
از آن هایی که در سعیدیه شیراز می رویند
زچین و موج دریاها و پیچ و تاب جنگل ها
دوان می آید و صبح سحر خواهد به سر کوبید
در خلوت سرای قصر سلطان ریاضی را.
درون کاخ استغنا، فراز تخت اندیشه
سر از زانوی استغراق خود بردار
به این مهمان که بی هنگام و ناخوانده است، دربگشا
اجازت ده که با دست لطیف خویش بنوازد،
به نرمی چین پیشانی افکار بلندت را
به آن ابریشم اندیشه هایت شانه خواهد زد.
نبوغ شعر مشرق نیز با آیین درویشی
به کف جام شرابی از سبوی حافظ و خیام
به دنبال نسیم از در رسیده می زند زانو
که بوسد دست پیر حکمت دانای مغرب را
انشتن آفرین بر تو ،
خلاء با سرعت نوری که داری ، در نوردیدی
زمان در جاودان پی شد، مکان در لامکان طی شد
حیات جاودان کز درک بیرون بود پیدا شد
بهشت روح علوی هم که دین می کفت،[می گفت] جز این نیست
تو با هم آشتی دادی جهان دین و دانش را
انشتن ناز شست تو!
نشان دادی که جرم و جسم چیزی جز انرژی نیست
اتم تا می شکافد جزو جمع عالم بالاست
به چشم موشکاف اها[اهل] عرفان و تصوّف نیز
جهان ما حباب روی چین آب را ماند
من ناخوانده دفتر هم که طفل مکتب عشقم،
جهان جسم ، موجی از جهان روح می دانم
اصالت نیست در مادّه.
انشتن صد هزار احسن و لیکن صد هزار افسوس
حریف از کشف و الهام تو دارد بمب میسازد
انشتن اژدهای جنگ ....!
جهنم کام وحشتناک خود را باز خواهد کرد
دگر پیمانه عمر جهان لبریز خواهد شد
دگر عشق و محبت از طبیعت قهر خواهد کرد
چه می گویم؟
مگر مهرو وفا محکوم اضمحلال خواهد بود؟
مگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شد؟
مگر یک مادر از دل «وای فرزندم» نخواهد گفت؟
انشتن بغض دارم در گلو دستم به دامانت
نبوغ خود به کام التیام زخم انسان کن
سر این ناجوانمردان سنگین دل به راه آور
نژاد و کیش و ملّیت یکی کن ای بزرگ استاد
زمین، یک پایتخت امپراطوریّ وجدان کن
تفوق در جهان قائل مشو جز علم و تقوا را
انشتن نامی از ایران ویران هم شنیدستی؟
حکیما، محترم می دار مهد ابن سینا را
به این وحشی تمدّن گوشزد کن حرمت ما را.
انشتن پا فراتر نه جهان عقل هم طی کن
کنار هم ببین موسی و عیسی و محمّد را
کلید عشق را بردار و حلّ این معمّا کن
و گر شد از زبان علم این قفل کهن واکن.
انشتن بازهم بالا
خدا را نیز پیداکن.
عالی بود من توی دیوان شهریار هم گیر نیوردم تو کجا گیر آوردی ؟
راستی در مورد گاندی هم شنیدم داره درسته ؟؟؟
سلام شعر کارو میخاوستم که یه تکش یادمه
من دگر نمی خندم به روی انسان های پست هر جایی و ...... (بقیش یادم نیست)
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)