تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 21 از 42 اولاول ... 1117181920212223242531 ... آخرآخر
نمايش نتايج 201 به 210 از 418

نام تاپيک: اشعار مادر

  1. #201
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    مادر!
    اسم تو اولین کـلمه ایست که کبریا به آدم آموخت
    فانوس عشق و محبت تو در چه کعبه که نسوخت
    مادر!
    اسم مقدس تـــودیوان هفت جلد پاکی وحقانیت است
    نابینا میبیند و گنگ میگویدکه وجودت عنایت است


    پس بجاست که بگویم
    مادر!
    اسم مقدس تومشق شده با خط زرین
    روی دیوان جهــــان و عرش مکین
    مادر!
    مشک بدنت اولین نسیم ایست، کــــه میدمد برمشام طفل
    اسم مقدس تو اولین کلام ایست ، که میدود بر زبان طفل
    مادر!
    تو اولین معلم وزارعِِ احساس وعشقِی دروادی تنم
    عاطفه و عارفه تو به من آمــــوخت اینکه من منم
    مادر!
    اگــــــر راجع به اسمت کتابی بنویسم
    هنوز هـــــــم ، نکته زدیوان ننوشتم


    اما یک کلمه دیگر باید بگویم
    مادر!
    اشتباه کــــرده اند در تعین اســــم و جـــای تو
    اسم توخدای ثانی وعالم قُدس مسکن وماوای تو

  2. 2 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #202
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    مادرم آغوش خود را باز کن

    نوگلت ء طفلت ء جوانت ناز کن

    این منم مادر که تالان آمدم

    ناتوان از جور رندان آمدم

    دیدی آخر مهربانی حاصلش جز غم نبود ؟!

    شمع بودن ء سوختن ء راهش نبود؟!

    مادرم دیدی که مردی نیست در میدان رزم !

    روبهانند این ستمکاران بزم!

    شوق پرواز و پریدن خواب بود

    در قفس ماندن تکیدن باب بود

    نوگلانت را در آغوشت بگیر

    گرچه گردون کرده آنها را اسیر!

    زندگی رنگش دگر یکرنگ نیست

    با نبود مهربانی و صداقت آدمی دلتنگ نیست

    آخر اندوه کدام از ماست در پیشانی ات

    یا ستمهای چه زهاکیست در بی تابی ات؟

    مادرم آغوش گرمت را به رویم باز کن

    هرچه غم در سینه ات داری برایم ساز کن

    این من و این قلب رنجور از ستم

    می کنم تقدیم تو جانم که ارزانیست کم!

  4. 2 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #203
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    مادر، ای لطیف ترین گل بوستان هستی،

    ای باغبان هستی من، گاهِ روییدنم

    باران مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند.

    گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که بالنده ام سازد.

    گاهِ بیماری ام، طبیبی بودی که دردم را می شناسد

    و درمانم می کند. گاهِ اندرزم،

    حکیمی آگاه که به نرمی زنهارم دهد.

    گاهِ تعلیمم، معلمی خستگی ناپذیر

    و سخت کوش که حرف به حرف دانایی را در گوشم زمزمه می کند.

    گاهِ تردیدم، رهنمایی راه آشنا که راه از بیراهه نشانم دهد.

    مادر تو شگفتی خلقتی، تو لبریز از عظمتی؛ تو را سپاس

  6. 2 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #204
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    مـــــادر ای پیغمبر زیبای عشق



    مادر ای والاترین رویای عشق
    مادر ای دلواپس فردای عشق


    مادر ای غمخوار بی همتای من
    اولین و آخرین معنای عشق


    زندگی بی تو سراسر محنت است
    زیر پای توست تنها جای عشق


    مادر ای چشم و چراغ زندگی
    قلب رنجور تو شد دریای زندگی


    تکیه گاه خستگی هایم توئی
    مادر ای تنها نرین ماوای عشق


    یاد تو آرام می‌سازد مرا
    از تو آهنگی گرفته نای عشق


    صوت لالائی تو اعجاز کرد
    مادر ای " پیغمبر زیبای عشق "


    ماه من پشت و پناه من توئی
    جان من ای گوهر یکتای عشق


    دوستت دارم تو را دیوانه وار
    از تو احیاء شد چنین دنیای عشق


    ای انیس لحظه های بی کسی
    در دلم برپا شده غوغای عشق


    تشنه آغوش گرم تومنم
    من که مجنونم توئی لیلای عشق

  8. 2 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #205
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    بند نافم را بریده اند

    وقت تولد

    بند مهرت ولی هرگز

    پاره نمی شود

    ای مادر

  10. 5 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #206
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    77

    پيش فرض

    مادرم آغوش خود را باز کن

    نوگلت ء طفلت ء جوانت ناز کن

    این منم مادر که تالان آمدم

    ناتوان از جور رندان آمدم

    دیدی آخر مهربانی حاصلش جز غم نبود ؟!

    شمع بودن ء سوختن ء راهش نبود؟!

    مادرم دیدی که مردی نیست در میدان رزم !

    روبهانند این ستمکاران بزم!

    شوق پرواز و پریدن خواب بود

    در قفس ماندن تکیدن باب بود

    نوگلانت را در آغوشت بگیر

    گرچه گردون کرده آنها را اسیر!

    زندگی رنگش دگر یکرنگ نیست

    با نبود مهربانی و صداقت آدمی دلتنگ نیست

    آخر اندوه کدام از ماست در پیشانی ات

    یا ستمهای چه زهاکیست در بی تابی ات؟

    مادرم آغوش گرمت را به رویم باز کن

    هرچه غم در سینه ات داری برایم ساز کن

    این من و این قلب رنجور از ستم

    می کنم تقدیم تو جانم که ارزانیست کم!

  12. 2 کاربر از *TaBaSoM* بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #207
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    77

    پيش فرض

    باتو پر آوازه شدم ، ای مونس دنیایم

    با توبه اوج می رسم ،ای توگل خوش بویم

    گر چه هجرت کرده امشب کمی بیمارم

    چون به اندیشه ات می رسم ، چون گلی شادانم

    در بهار عشق تو ، بهرت غزل می خوانم

    چون تمام شعر من تقدیم تو باد ، مادرم

    ن تمام خواهشم ، در زندگی فقط تویی

    تو تمام هستی ام ، آرزویم ، رویایم

    تو فرشته خدایی ، که برای من طلوعی

    چو به وقت ناامیدی ، مرهمی به روی دردم

    مریم پاک و مقدس ، مادر خوب وعزیزم

    همیشه جلوه وجودت ، هست تسلای وجودم

  14. 3 کاربر از *TaBaSoM* بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #208
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    77

    پيش فرض

    مادر! از عرش یقین آیت احسان داری
    پرتویی در دل خود از ره خوبان داری
    من در این وادی مستی به جوانی ماندم
    تو در این غفلت من عزت عرفان داری
    من ز خودخواهی خود سخت نمودم راهت
    تو مرا زین همه ایثار چه حیران داری
    شامگه باز آمد لیک در این افکارم
    که به هر درد و غمی یک می درمان داری
    خام در کودکی و تشنه ز این دریایم
    تو ورای سخنم قدرت و ایمان داری
    ره دیگر چو روم حیف نمودم فکرت
    تو مگر ای دل من فرصت جبران داری؟


  16. 2 کاربر از *TaBaSoM* بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #209
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دلتنگم و مثل همیشه

    پیشم نشسته مادر من

    گلبرگ های چادر او

    گسترده چتری بر سر من




    آرامش آغوش مادر

    تنها پناه خستگی هاست

    باران یک صبح بهاری

    در کوچه دلبستگی هاست




    با دستهایش میزداید

    اشک مرا از گونه هایم

    پیچیده بوی جانمازش

    در های های گریه هایم




    در چشمهای مهربانش

    نور خدا را می توان دید

    یا میتوان آرامشی یافت

    در اوج گریه، باز خندید




    بوی نوازش های مادر

    بوی گل سرخ و گلاب است

    لبخند گرم و آشنایش

    عین طلوع آفتاب است




    مادرخودش شعر است،پس من

    دیگر چه شعری رابخوانم

    ای کاش میشد تا همیشه

    در بچه گی هایم بمانم

  18. 3 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #210
    داره خودمونی میشه kimya87's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    محل سكونت
    غربت
    پست ها
    27

    پيش فرض

    تو ای مادر
    که یک عمره
    دلت با غصه همسازه
    صبوری های تو مادر
    منو به گریه می اندازی
    مثل یک طفل خواب آلود
    من محتاج آغوشم
    از آن لالاییات مادر
    بخون بازم توی گوشم

    برای سرنوشت من
    تو دلواپس ترین بودی
    برای اشک های من
    همیشه آستین بودی
    تو ای همیشه غمخوارم
    تو ای محرم ترین یارم
    به نام نامیه مادر
    همیشه دوستت دارم
    نوازش کن مرا با دست
    که فرزند تو غمگینه
    کی می خواد بعد از این
    تو قلب من جای تو بنشینه

    گل من روزگار روزی
    تو رو از شاخه می چینه
    در آغوشم بگیر مادر
    که رسم روزگار اینه
    که رسم روزگار اینه

  20. 2 کاربر از kimya87 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •