تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2094 از 2734 اولاول ... 109415941994204420842090209120922093209420952096209720982104214421942594 ... آخرآخر
نمايش نتايج 20,931 به 20,940 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #20931
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    یارا حقوق صحبت یاران نگاه دار
    باهمرهان وفا کن و پیمان نگاه دار
    در راه عشق گر برود جان ما چه بک
    ای دل تو آن عزیز تر از جان نگاه دار
    محتاج یک کرشمه ام ای مایه ی امید
    این عشق را ز آفتت حرمان نگاه دار
    ما با امید صبح وصال تو زنده ایم
    ما را ز هول این شب هجران نگاه دار
    مپسند یوسف من اسیر برادران
    پروای پیر کلبه ی احزان نگاه دار
    بازم خیال زلف تو ره زد خدای را
    چشم مرا ز خواب پریشان نگاه دار
    ای دل اگر چه بی سر و سامان تر از تو نیست
    چون سایه سر رها کن و سامان نگاه دار

  2. #20932
    آخر فروم باز diana_1989's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    1,078

    پيش فرض

    شيداي زمانم
    رسواي جهانم
    بي دلبر و بي دل
    بي نام و نشانم
    دامن مكش از من
    بنشين كه نه شايد
    آن دل كه سپردم
    ديگر بستانم
    آه ... آه
    افسونگري اي افسانه من
    افسانه دل ديوانه من
    شوري و نويدي
    در تيرگي شبهاي سيه
    اي روشني كاشانه من
    چون نور اميدي
    در تيرگي شبهاي سيه
    اي روشني كاشانه من

  3. #20933
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    نبود از تو گريزي چنين كه بار غم دل
    ز دست شكوه گرفتم، به دوش ناله كشيدم

    جواني ام به سمند شتاب مي شد و از پي
    چو گرد در قدم او، دويدم و نرسيدم

    به روي بخت ز ديده، ز چهر عمر به گردون
    گهي چو اشك نشستم، گهي چو رنگ پريدم

    وفا نكردي و كردم، به سر نبردي و بردم
    ثبات عهد مرا ديدي اي فروغ اميدم؟

  4. #20934
    آخر فروم باز ghazal_ak's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    1,260

    پيش فرض

    من و تو مسافر شب،رو به سوی شهر خورشید
    خسته از این رهسپاری زیر سایه های تردید

  5. #20935
    آخر فروم باز zauos's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    آنسوی جهنم
    پست ها
    1,086

    12

    • رسم زندگي اين است روزي کسي را دوست داري و روز بعد

    تنهايي به همين سادگي او رفته است و همه چيز تمام شده

    مثل يک مهماني که به آخر مي رسد و تو به حال خود رها مي

    شوي چرا غمگيني ؟ اين رسم زندگيست پس تنها آواز بخوان


    اگر شبي فانوس نفسهاي من خاموش شد ، اگر به حجله آشنايي

    ، برخوردي وعده اي به تو گفتند ، كبوترت در حسرت پركشيدن

    پر پر زد ! تو حرفشان راباورنكن ! تمام اين سالها كنارمن

    بودي ! كنار دلتنگي دفاترم ! درگلدان چيني


    دوست داشتن هميشه گـــفتن نيست گاه سکوت است و گاه

    نگــــــاه ... غـــــريبه ! اين درد مشترک من و توست که

    گاهي نمي توانيم در چشمهاي يکد يگــرنگــــاه کنيم


    آنجه را که دوست داري بدست آور وگرنه مجبور ميشوي آنجه

    را که دوست نداري تحمل کني . هميشه باور داشته باش که

    خدا تو را فراموش نمي کند حتي اگر تو او را فراموش کرده

    باشي


    ): نگاهت را به کسي دوز که قلبش براي تو بتپه چشمانت را

    با نگاه کسي اشنا کن که زندگي را درک کرده باشه سرت را

    روي شانه هاي کسي بگذار که از صداي تپشهاي قلبت تو را

    بشناسه آرامش نگاهت رو به قلبي پيوند بزن که بي رياترين

    باشه لبخندت را نثار کسي کن که دل به زمين نداده باشه

    رويايت رو با چهره ي کسي تصوير کن که زيبايي را احساس

    کرده باشه چشم به راه کسي باش که تو را انتظار کشيده

    باشه اما عاشق کسي باش که تک تک سلولهاي بدنش تقدس عشق

    را درک کند


    ميشه مثل يه قطره اشك بعضيا رو از چشمت بندازي .... ولي

    هيچ وقت نمي توني جلوي اشكي رو بگيري كه با رفتن بازيا

    از چشمت جاري ميشه


    بعضي ها وقتي كاري داشته باشند دوستت هستند بعضي ها وقتي

    گير مي كنند دوستت هستند بعضي ها نيستند و وقتي هم هستند

    بهتر است نباشند بعضي ها نيستند و اداي بودن در مي آورند

    بعضي ها در عين بودن هرگز نيستند بعضي هاي ديگر هم به

    طور كلي هستند ولي آدم نيستند آنهاي ديگري هم كه آدم

    هستند نيستند


    خسته شدم مي خواهم در آغوش گرمت آرام گيرم.خسته شدم بس

    كه از سرما لرزيدم... بس كه اين كوره راه ترس آور زندگي

    را هراسان پيمودم زخم پاهايم به من ميخندد... خسته شدم

    بس كه تنها دويدم... اشك گونه هايم را پاك كن و بر

    پيشانيم بوسه بزن... مي خواهم با تو گريه كنم ... خسته

    شدم بس كه... تنها گريه كردم... مي خواهم دستهايم را به

    گردنت بياويزم و شانه هايت را ببوسم...خسته شدم بس كه

    تنها ايستادم


    عشق با حسرت ديدار تو بودن زيباست


    يك نفر ..... يك جايي..... تمام روياهاش لبخند توست و

    زماني كه به تو فكر مي‌كنه احساس مي‌كنه كه زندگي واقعا

    با ارزشه پس هرگاه احساس تنهايي كردي اين حقيقت رو به

    خاطر داشته باش يك نفر ..... يك جايي..... در حال فكر

    كردن به توست


    خدا به تو دو تا پا داد تا با آنها راه بروي. دو تا دست

    داد تا نگه داري. دو گوش براي شنيدن و دو چشم براي ديدن

    داد ولي چرا فقط يک قلب به تو داد؟ چون قلب دوم تو رو به

    کس ديگري داد تا تو آن را پيدا کني

  6. #20936
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    من و تو مسافر شب،رو به سوی شهر خورشید
    خسته از این رهسپاری زیر سایه های تردید

    ادمک اخر دنیاست بخند
    ادمک مرگ همین جاست بخند

    ان خدایی که بزرگش خواند
    به خدا مثل تو تنهاست بخند


    دست خطی که تو را عاشق کرد
    شوخی کاغذی ماست بخند

    فکر کن درد تو ارزشمند است
    فکر کن گریه چه زیباست بخند




    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

    دلم برا هموتون تنگ شده

  7. #20937
    آخر فروم باز diana_1989's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    1,078

    پيش فرض

    درختانی را از خواب بیرون می آورم
    درختانی را در آگاهی کامل از روز
    در چشمان تو گم می کنم
    تو که
    با همه ی فقر و سفره بی نان
    در کنارم نشسته ای
    لبخند برلب داری
    در چهر جهت اصلی
    چهار گل رازقی کاشته ای
    عطر رازقی ما را درخشان
    مملو از قضاوتی زودگذر به شب می سپارد
    همه چیز را دیده ایم
    تجربه های سنگین ما
    ما را پاداش می دهد
    که آرام گریه کنیم
    مردم گریز
    نشانی خانه خویش را گم کرده ایم
    لطف بنفشه را می دانیم
    اما دیگر بنفشه را هم نگاه نمی کنیم
    ما نمی دانیم
    شاید در کنار بنفشه
    دشنه ای را به خاک سپرد باشند
    باید گریست
    باید خاموش و تار
    به پایان هفته خیره شد
    شاید باران
    ما
    من و تو
    چتر را در یک روز بارانی
    در یک مغازه که به تماشای
    گلهای مصنوعی
    رفته بودیم
    گم کردیم

  8. #20938
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض


    آن شب ستاره جامه ای نیلی به بر داشت
    خورشید بر دامان او رنگ قمر داشت

    مردی خدایی خسته و سر در گریبان
    آن شب خروش خفته اش حرفی دگر داشت

    مردی که از نامش فرو می ریخت بت ها
    پیچیده در خود سینه ای خونین جگر داشت

  9. #20939
    آخر فروم باز diana_1989's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    1,078

    پيش فرض

    قلب صد پاره من مهره صد دانه نبود

    تو ولی گشتی و این گمشده را لرزاندی

    جمع کن رشته ایمان دلم پـاره شدست

    من که تسبیـح نبودم ، تو چرا چرخاندی؟

  10. #20940
    آخر فروم باز eshghe eskate's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    In Others Heart
    پست ها
    1,107

    پيش فرض

    یار مردان خدا باش که در کشتی نوح هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را برو از خانه گردون به در و نان مطلب کان سیه کاسه در آخر بکشد مهمان را هر که را خوابگه آخر مشتی خاک است گو چه حاجت که به افلاک کشی ایوان را ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد وقت آن است که بدرود کنی زندان را حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی دام تزویر مکن چون دگران قرآن را

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •