تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2081 از 2734 اولاول ... 108115811981203120712077207820792080208120822083208420852091213121812581 ... آخرآخر
نمايش نتايج 20,801 به 20,810 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #20801
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    اصلا چه فرق مي كند آقا كه يك نفر
    اين جا ببيندت سر اين آخرين گذر

    من روي صندلي خيابان نشسته است
    هي فكر مي كند به نگاهي كه خسته است

    هي كوچه پيچ مي خورد و پيش مي رود
    من روي صندلي ست تكان هم نمي خورد

    او با خودش نشسته و هي فكر مي كند
    دارم و يا ندارمت اي...فكر مي كند



    سلام شب به خیر

  2. #20802
    آخر فروم باز eshghe eskate's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    In Others Heart
    پست ها
    1,107

    12

    اصلا چه فرق مي كند آقا كه يك نفر
    اين جا ببيندت سر اين آخرين گذر

    من روي صندلي خيابان نشسته است
    هي فكر مي كند به نگاهي كه خسته است

    هي كوچه پيچ مي خورد و پيش مي رود
    من روي صندلي ست تكان هم نمي خورد

    او با خودش نشسته و هي فكر مي كند
    دارم و يا ندارمت اي...فكر مي كند


    سلام شب به خیر
    دل خسته و طوفانی ست
    رفتی و دگر باره
    از کوچ تو رنجیدم
    در جاده پیچک ها
    چشمم به گلی افتاد
    احساس شکفتن را
    از غنچه گل چیدم
    چشمان تو دریایی ست
    موجش گل تسکینم
    به حرمت چشمانت
    شب باز نخوابیدم
    تو باز نفهمیدی
    از عشق چه می گویم
    آرام گذشتی و
    من باز نرنجیدم
    از شعله عشق من
    خورشید هویدا شد
    از شوق تمنایت
    تا صبح درخشیدم
    گم شد گل اشک من
    در دشت نگاه تو
    آن وقت حضورت را
    در خاطره فهمیدم
    ای کاش گلی می شد
    لبخند پر از مهرت
    تا آن گل خوشبو را
    از خاطره می چیدم

  3. #20803
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    میشکنم بی تو و نیستی به سراغم نمیایی که ببینی
    بی تو میمیرم و نیستی تو کجایی ٫ تو کجایی که ببینی



    شب بی عاطفه برگشت ٫ شب بعد از رفتن تو
    شب از نیاز من پر ٫ شب خالی از تن تو
    با تو گل بود و ترانه با تو بوسه بود و پرواز
    گل و بوسه بی تو گم شد بی تو پژمرده شد آواز

  4. #20804
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    لازمست آیا بگویم من ،
    روزگاری مرده ای بودم ،
    مانده در گهواره ی خورشید ؟
    لازمست آیا بگویم من ،
    سایه ای در جنگلی لغزید
    با نسیمی چهره در هم زد
    زنده گشتم ، سایه ام خندید ؟
    من دگر چیزی نمی دانم
    هستیم را بازخواهم گفت
    گر توانم باز آن را دید
    ...

  5. #20805
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    درست اوّل پاييز هفت سالش بود
    و روي جعبه ي مشقش نوشت: بابا واکس...

    غروب بود، و مرد از خدا نمي فهميد
    و مي زد آن پسرک کفش سرد او را واکس

    سياه مشقي از اسم خدا، خدا بر کفش
    نماز محضي از اعجاز فرچه ها با واکس

  6. #20806
    داره خودمونی میشه shahram02's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    39

    پيش فرض

    به نام خداي من
    ....
    دامن مكش بناز كه هجران كشيده ام
    نازم بكش كه ناز رقيبان كشيده ام

    شايد چو يوسفم بنوازد عزيز مصر
    پاداش ذلتي كه بزندان كشيده ام

    از سل اشك شوق دو چشمم معاف دار
    كز اين دو چشمه آب فروان كشيده ام

    جانا سري بدوشم و دستي به دل گذار
    آخر غمت بدوش دل و جان كشيده ام

    تنها نه حسرتم غم هجران يار بود
    از روزگار سفله دو چندان كشيده ام

    بس در خيال هديه فرستاده ام بتو
    بي خوان و خانه حسرت مهمان كشيده ام

    سلام . چه شعر باحالی بود کلی حال کردم

  7. #20807
    آخر فروم باز eshghe eskate's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    In Others Heart
    پست ها
    1,107

    12

    درست اوّل پاييز هفت سالش بود
    و روي جعبه ي مشقش نوشت: بابا واکس...

    غروب بود، و مرد از خدا نمي فهميد
    و مي زد آن پسرک کفش سرد او را واکس

    سياه مشقي از اسم خدا، خدا بر کفش
    نماز محضي از اعجاز فرچه ها با واکس
    سر فصل افق ها بود
    آن وقت ترا هر صبح
    از پنجره می دیدم
    وقتی گل آرامش
    در باغ دلم رویید
    گلبرگ وجودم را
    بر عشق تو پیچیدم
    خورشید شدی و رفتی
    تا اوج شکوفایی
    من از عطش عشقت
    بر اینه تابیدم
    تا می روی از اینجا

  8. #20808
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    سر فصل افق ها بود
    آن وقت ترا هر صبح
    از پنجره می دیدم
    وقتی گل آرامش
    در باغ دلم رویید
    گلبرگ وجودم را
    بر عشق تو پیچیدم
    خورشید شدی و رفتی
    تا اوج شکوفایی
    من از عطش عشقت
    بر اینه تابیدم
    تا می روی از اینجا
    و سلامی...

    آه، آیا می توان آغاز کرد
    باز این راهِ به پایان برده را؟
    می توان در کوچه ها احساس کرد
    باز بوی خاک باران خورده را؟

    در پناه حق

  9. #20809
    آخر فروم باز eshghe eskate's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    In Others Heart
    پست ها
    1,107

    12

    و سلامی...

    آه، آیا می توان آغاز کرد
    باز این راهِ به پایان برده را؟
    می توان در کوچه ها احساس کرد
    باز بوی خاک باران خورده را؟

    در پناه حق
    از اینه پرسیدم
    چشمان نجیبت را
    از دور پرستیدم
    باران شدم و چون اشک
    بر عشق تو باریدم
    من شمع وجودم را
    به مهر تو بخشیدم
    مثل گل نیلوفر

  10. #20810
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    روزي که بي حضور تو آغاز مي کنم
    در کوچه هاي خاطره پرواز مي کنم
    اشکي که از زلا لي عشقم چکيده است
    از چشماي پاک تو بهتر نديده است
    تقدير من هميشه شکيبايي وفاست
    او از ترانه تنهاي ام جداست

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •