تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 208 از 233 اولاول ... 108158198204205206207208209210211212218 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,071 به 2,080 از 2330

نام تاپيک: بخشي زيبا از كتابي كه خوانده ام

  1. #2071
    کاربر فعال کلوپ گوشی ها .:PAR3A:.'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    پست ها
    4,625

    پيش فرض

    با توجه به فطرت بشر٬ اگر راست باشد که موقعیت مناسب همیشه انسان را دزد نمی کند٬ اما این نیز حقیقت است که در دزد شدن او نقش مهمی دارد!

    -----------
    چشم ها غالبا آنچه را که سعی داریم با زبان انکار کنیم٬ بی پروا نشان می دهند.

    کوری - ژوزه ساراماگو

  2. 7 کاربر از .:PAR3A:. بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2072
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Sanomas's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    محل سكونت
    نامعلوم
    پست ها
    320

    پيش فرض


    گاهی اوقات

    حسرتِ تکرارِ یک لحظه

    دیوانه کننده ترین حس دنیاست ...




    کفش های آبنباتی
    ژوان هریس

  4. 16 کاربر از Sanomas بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #2073
    حـــــرفـه ای malkemid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2005
    پست ها
    4,602

    پيش فرض

    «تاریخ مقدس» موضوع مورد علاقه ام بود. قصه پریانی بود عجیب، پر از ظرایف با مارهایی که حرف می زدند، طوفان ها و رنگین کمان ها، دزدان و آدم کشان. برادر، برادر می کشت. پدری می خواست تنها پسرش را سر ببرد. خداوند هر دو دقیقه یکبار دخالت می کرد و سهم کشتارش را انجام می داد. آدمها، بی آنکه پایشان تر شود، از دریا می گذشتند.
    این ها را نمی فهمیدیم. از معلم می پرسیدیم، و او سرفه می کرد، از روی خشم ترکه اش را بلند می کرد و داد می زد: فضولی موقوف! چند بار باید به شما بگویم که حرف بی حرف!
    و ما که: قربان، آخر ما نمی فهمیم.
    معلم جواب می داد: اینها همه کار خداست. به ما نیامده که بفهمیم. گناه دارد.
    گناه! این واژه ترسناک را می شنیدیم و از هراس خود را جمع و جور می کردیم. واژه که نبود، ماری بود، همان ماری که حوا را فریب داده و حالا از جایگاه معلم پایین می آمد و دهان می گشود تا ما را ببلعد. سر جایمان می نشستیم و لب از لب باز نمی کردیم.

    گزارش به خاک یونان -- نیکوس کازانتزاکیس

  6. 8 کاربر از malkemid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #2074
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Sanomas's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    محل سكونت
    نامعلوم
    پست ها
    320

    پيش فرض



    مطلب خيلی ساده است. عملكرد بعضِ افراد بهتر از ديگران است چون كارهای بخصوصی را به روش متفاوتی انجام می‌دهند. در واقع كارهای درست را با روش درست انجام می‌دهند، به خصوص اينكه از وقت‌شان به نحوی بسيار بسيار بهتر از افراد عادی استفاده می‌كنند.



    گزيده‌ای از پيشگفتار كتاب «قورباغه را قورت بده» اثر برايان تريسی و ترجمه اشرف رحمانی و كورش طارمی

  8. 4 کاربر از Sanomas بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #2075
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Sanomas's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    محل سكونت
    نامعلوم
    پست ها
    320

    پيش فرض

    با اين اوصاف در اين زمان، بيش از هر زمان ديگری در گذشته، توانايی شما در تعيين مهم‌ترين كارهايی كه بايد شروع كنيد و سريع به اتمام برسانيد به احتمال زياد بيش از هر توانايی يا مهارت ديگری در موفقيت شما نقش دارد.

    از نظر ذهنی و عاطفی، شما طوری طرح‌ريزی شده‌ايد كه موفقيت در انجام كارها به شما احساس خوب و مثبتی می‌دهد، شما را خوشحال می‌كند و در شما احساس پيروزی ايجاد می‌كند.

    برای ايجاد عادت توجه و تمركز روی مهم‌ترين كارها به سه ويژگی اساسی نياز داريد كه هر سه را می‌شود ياد گرفت. اين سه ويژگی، تصميم‌گيری، انضباط و اراده هستند.


    قسمت‌هايی از مقدمه كتاب «قورباغه را قورت بده» اثر برايان تريسی و ترجمه اشرف رحمانی و كورش طارمی

  10. 2 کاربر از Sanomas بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #2076
    حـــــرفـه ای malkemid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2005
    پست ها
    4,602

    پيش فرض

    به گریه افتادم و شروع به جیغ و داد کردم. خالویم مرا در بغل گرفت و قدری آن طرف تر برد. از روی خشم گفت: چرا گریه می کنی؟ چه خیال کردی؟ او مُرد. همه می میریم.
    چرا؟ چرا؟ نمی خواهم مردم بمیرند!
    خالویم تکانی به شانه هایش داد و گفت: وقتی بزرگ شدی، چرایش را در می یابی.
    من هیچگاه در نیافتم. بزرگ شدم، پیر شدم و هیچگاه در نیافتم.

    گزارش به خاک یونان -- نیکوس کازانتزاکیس

  12. 7 کاربر از malkemid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #2077
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Sanomas's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    محل سكونت
    نامعلوم
    پست ها
    320

    پيش فرض

    جايی كه پياده‌رو تموم می‌شه


    يه جايی هست كه پياده‌رو تموم می‌شه
    ولی هنوز خيابونی شروع نمی‌شه،
    اونجا علف‌هاش نرم و سفيد رنگ در ميان،
    اونجا خورشيدش سرخ و آتشين می‌سوزه.
    اونجا مرغ ِ مهتاب، وقتی خسته از پروازه،
    در بادِ پونه‌ای آروم می‌گيره.

    بيا بريم از اينجا كه دود، سياه می‌شه می‌وزه
    خيابونِ تاريك پيچ می‌خوره و كج می‌شه.
    از كنار ِ گودال‌ها، جايی كه گل‌های آسفالت در ميان،
    ما با قدم‌های شمرده و آهسته قدم می‌زنيم
    و فلش‌های سفيد رنگ رو نگاه می‌كنيم
    كه رو سوی همون جايی دارند كه پياده‌رو تموم می‌شه.

    آره، ما با قدم‌های شمرده و آهسته قدم می‌زنيم
    می‌ريم جايی كه فلش‌های سفيدرنگ، رو به اون سو دارند.
    اونها برای بچه‌ها يه جور نشونه‌اند، و بچه‌ها هم خوب می‌شناسند،
    جايی كه پياده‌رو تموم می‌شه.




    WHERE THE SIDEWALKS ENDS

    There is a place where the sidewalks ends
    And before the street begins,
    And there the grass grown soft and white,
    And there the sun burns crimson bright,
    And there the moon-bird rests from his flight
    To cool in the peppermint wind

    Let us leave this place where the smoke blows black
    And the dark street winds and bends,
    Past the pits where the asphalt flowers grow
    We shall walk with a walk that is measured and slow,
    And watch where the chalk-white arrows go
    To the place where the sidewalk ends.

    Yes we'll walk with a walk that is measured and slow,
    And we'll go where the chalk-white arrows go,
    For the children, they mark, and the children, they know
    To place where the sidewalks ends.


    صفحات 54 و 55

    جايی كه پياده‌رو تموم می‌شه
    شل سيلوزستاين
    ترجمه: حميد خادمی
    Last edited by Sanomas; 09-03-2014 at 21:22.

  14. 3 کاربر از Sanomas بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #2078
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Sanomas's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    محل سكونت
    نامعلوم
    پست ها
    320

    پيش فرض

    زبانِ از ياد رفته

    روزی من زبانِ گل‌ها را می‌دانستم،
    روزی هر آنچه را كه كرم ابريشم می‌گفت، می‌فهميدم.
    روزی من پنهانی به پُرحرفیِ سارها می‌خنديدم،
    و در بستر خود
    به گفت‌وگو با پروانه‌ها می‌نشستم.
    روزی من همة پرسش‌های زنجرها را می‌شنيدم
    و پاسخ می‌گفتم.
    با هر دانه برفی كه به زمين می‌افتاد و هنگام مُردن می‌گريست
    من هم گريستم.
    روزی من زبان گل‌ها را می‌دانستم... .
    چگونه بود آن زبان؟
    چگونه بود؟




    FORGOTTEN LANGUAGE

    Once I spoke the language of the flowers,
    Once I understood each word the caterpillar said,
    Once I smiled in secret at gossip of the starlings,
    And shared a conversation with the housefly
    in my bed.
    Once I heard and answered all the questions
    of the crickets,
    And joined the crying of each failing dying
    flak of snow,
    Once I spoke the language of the flowers....
    How did it go?
    How did it go?




    صفحات 146 و 147

    جايی كه پياده‌رو تموم می‌شه
    شل سيلوزستاين
    ترجمه: حميد خادمی

  16. 5 کاربر از Sanomas بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #2079
    داره خودمونی میشه fereydon's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    پست ها
    20

    پيش فرض

    • میخواهم مرگ مرا در حالی دریابد که کلم می کارم،در حالی که نه نگران این کار هستم و نه نگران ناتمام ماندن باغبانی.




    • در طول عمر خود صدها صنعتگر و کشاورز را دیده ام که حکیم تر و خرسندتر از روئسای دانشگاه بوده اند





    • درست همانگونه که پزشکی هیچ سودی ندارد اگر بیماری جسمی را برطرف نکند ،فلسفه نیز اگر تالم فکری را برطرف نسازد،بی فایده است.




    تسلی بخشی های فلسفه (آلن دوباتن)




  18. 6 کاربر از fereydon بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #2080
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Sanomas's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2014
    محل سكونت
    نامعلوم
    پست ها
    320

    پيش فرض

    قسمت‌هايی كوتاه از سه‌گانه‌ی نيويورك اثر پل اُستر




    چشم‌ها تنها عضو صورت هستند كه تغيير نمی‌كنند. از كودكی تا پيری همان طور باقی می‌مانند.


    مرگ نه تنها داور حقيقی شادی است، بلكه تنها مقياسی است كه می‌توان زندگی را با آن سنجيد.


    هر كتاب را بايد با همان تعمق، طمأنينه و درون‌گرايی خواند كه نوشته شده.

  20. 8 کاربر از Sanomas بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •