با توجه به فطرت بشر٬ اگر راست باشد که موقعیت مناسب همیشه انسان را دزد نمی کند٬ اما این نیز حقیقت است که در دزد شدن او نقش مهمی دارد!
-----------
چشم ها غالبا آنچه را که سعی داریم با زبان انکار کنیم٬ بی پروا نشان می دهند.
کوری - ژوزه ساراماگو
با توجه به فطرت بشر٬ اگر راست باشد که موقعیت مناسب همیشه انسان را دزد نمی کند٬ اما این نیز حقیقت است که در دزد شدن او نقش مهمی دارد!
-----------
چشم ها غالبا آنچه را که سعی داریم با زبان انکار کنیم٬ بی پروا نشان می دهند.
کوری - ژوزه ساراماگو
گاهی اوقات
حسرتِ تکرارِ یک لحظه
دیوانه کننده ترین حس دنیاست ...
کفش های آبنباتی
ژوان هریس
«تاریخ مقدس» موضوع مورد علاقه ام بود. قصه پریانی بود عجیب، پر از ظرایف با مارهایی که حرف می زدند، طوفان ها و رنگین کمان ها، دزدان و آدم کشان. برادر، برادر می کشت. پدری می خواست تنها پسرش را سر ببرد. خداوند هر دو دقیقه یکبار دخالت می کرد و سهم کشتارش را انجام می داد. آدمها، بی آنکه پایشان تر شود، از دریا می گذشتند.
این ها را نمی فهمیدیم. از معلم می پرسیدیم، و او سرفه می کرد، از روی خشم ترکه اش را بلند می کرد و داد می زد: فضولی موقوف! چند بار باید به شما بگویم که حرف بی حرف!
و ما که: قربان، آخر ما نمی فهمیم.
معلم جواب می داد: اینها همه کار خداست. به ما نیامده که بفهمیم. گناه دارد.
گناه! این واژه ترسناک را می شنیدیم و از هراس خود را جمع و جور می کردیم. واژه که نبود، ماری بود، همان ماری که حوا را فریب داده و حالا از جایگاه معلم پایین می آمد و دهان می گشود تا ما را ببلعد. سر جایمان می نشستیم و لب از لب باز نمی کردیم.
گزارش به خاک یونان -- نیکوس کازانتزاکیس
مطلب خيلی ساده است. عملكرد بعضِ افراد بهتر از ديگران است چون كارهای بخصوصی را به روش متفاوتی انجام میدهند. در واقع كارهای درست را با روش درست انجام میدهند، به خصوص اينكه از وقتشان به نحوی بسيار بسيار بهتر از افراد عادی استفاده میكنند.
گزيدهای از پيشگفتار كتاب «قورباغه را قورت بده» اثر برايان تريسی و ترجمه اشرف رحمانی و كورش طارمی
با اين اوصاف در اين زمان، بيش از هر زمان ديگری در گذشته، توانايی شما در تعيين مهمترين كارهايی كه بايد شروع كنيد و سريع به اتمام برسانيد به احتمال زياد بيش از هر توانايی يا مهارت ديگری در موفقيت شما نقش دارد.
از نظر ذهنی و عاطفی، شما طوری طرحريزی شدهايد كه موفقيت در انجام كارها به شما احساس خوب و مثبتی میدهد، شما را خوشحال میكند و در شما احساس پيروزی ايجاد میكند.
برای ايجاد عادت توجه و تمركز روی مهمترين كارها به سه ويژگی اساسی نياز داريد كه هر سه را میشود ياد گرفت. اين سه ويژگی، تصميمگيری، انضباط و اراده هستند.
قسمتهايی از مقدمه كتاب «قورباغه را قورت بده» اثر برايان تريسی و ترجمه اشرف رحمانی و كورش طارمی
به گریه افتادم و شروع به جیغ و داد کردم. خالویم مرا در بغل گرفت و قدری آن طرف تر برد. از روی خشم گفت: چرا گریه می کنی؟ چه خیال کردی؟ او مُرد. همه می میریم.
چرا؟ چرا؟ نمی خواهم مردم بمیرند!
خالویم تکانی به شانه هایش داد و گفت: وقتی بزرگ شدی، چرایش را در می یابی.
من هیچگاه در نیافتم. بزرگ شدم، پیر شدم و هیچگاه در نیافتم.
گزارش به خاک یونان -- نیکوس کازانتزاکیس
جايی كه پيادهرو تموم میشه
يه جايی هست كه پيادهرو تموم میشه
ولی هنوز خيابونی شروع نمیشه،
اونجا علفهاش نرم و سفيد رنگ در ميان،
اونجا خورشيدش سرخ و آتشين میسوزه.
اونجا مرغ ِ مهتاب، وقتی خسته از پروازه،
در بادِ پونهای آروم میگيره.
بيا بريم از اينجا كه دود، سياه میشه میوزه
خيابونِ تاريك پيچ میخوره و كج میشه.
از كنار ِ گودالها، جايی كه گلهای آسفالت در ميان،
ما با قدمهای شمرده و آهسته قدم میزنيم
و فلشهای سفيد رنگ رو نگاه میكنيم
كه رو سوی همون جايی دارند كه پيادهرو تموم میشه.
آره، ما با قدمهای شمرده و آهسته قدم میزنيم
میريم جايی كه فلشهای سفيدرنگ، رو به اون سو دارند.
اونها برای بچهها يه جور نشونهاند، و بچهها هم خوب میشناسند،
جايی كه پيادهرو تموم میشه.
WHERE THE SIDEWALKS ENDS
There is a place where the sidewalks ends
And before the street begins,
And there the grass grown soft and white,
And there the sun burns crimson bright,
And there the moon-bird rests from his flight
To cool in the peppermint wind
Let us leave this place where the smoke blows black
And the dark street winds and bends,
Past the pits where the asphalt flowers grow
We shall walk with a walk that is measured and slow,
And watch where the chalk-white arrows go
To the place where the sidewalk ends.
Yes we'll walk with a walk that is measured and slow,
And we'll go where the chalk-white arrows go,
For the children, they mark, and the children, they know
To place where the sidewalks ends.
صفحات 54 و 55
جايی كه پيادهرو تموم میشه
شل سيلوزستاين
ترجمه: حميد خادمی
Last edited by Sanomas; 09-03-2014 at 21:22.
زبانِ از ياد رفته
روزی من زبانِ گلها را میدانستم،
روزی هر آنچه را كه كرم ابريشم میگفت، میفهميدم.
روزی من پنهانی به پُرحرفیِ سارها میخنديدم،و در بستر خودبه گفتوگو با پروانهها مینشستم.
روزی من همة پرسشهای زنجرها را میشنيدمو پاسخ میگفتم.با هر دانه برفی كه به زمين میافتاد و هنگام مُردن میگريستمن هم گريستم.روزی من زبان گلها را میدانستم... .چگونه بود آن زبان؟چگونه بود؟
FORGOTTEN LANGUAGE
Once I spoke the language of the flowers,
Once I understood each word the caterpillar said,
Once I smiled in secret at gossip of the starlings,
And shared a conversation with the houseflyin my bed.Once I heard and answered all the questionsof the crickets,And joined the crying of each failing dyingflak of snow,Once I spoke the language of the flowers....How did it go?How did it go?
صفحات 146 و 147
جايی كه پيادهرو تموم میشه
شل سيلوزستاين
ترجمه: حميد خادمی
- میخواهم مرگ مرا در حالی دریابد که کلم می کارم،در حالی که نه نگران این کار هستم و نه نگران ناتمام ماندن باغبانی.
- در طول عمر خود صدها صنعتگر و کشاورز را دیده ام که حکیم تر و خرسندتر از روئسای دانشگاه بوده اند
- درست همانگونه که پزشکی هیچ سودی ندارد اگر بیماری جسمی را برطرف نکند ،فلسفه نیز اگر تالم فکری را برطرف نسازد،بی فایده است.
تسلی بخشی های فلسفه (آلن دوباتن)
قسمتهايی كوتاه از سهگانهی نيويورك اثر پل اُستر
چشمها تنها عضو صورت هستند كه تغيير نمیكنند. از كودكی تا پيری همان طور باقی میمانند.
مرگ نه تنها داور حقيقی شادی است، بلكه تنها مقياسی است كه میتوان زندگی را با آن سنجيد.
هر كتاب را بايد با همان تعمق، طمأنينه و درونگرايی خواند كه نوشته شده.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)