مسلمانان ... مسلمانان ... مسلمانی ز سر گیرید
که کفر از شرم یار من ... مسلمان وار می آید
مسلمانان ... مسلمانان ... مسلمانی ز سر گیرید
که کفر از شرم یار من ... مسلمان وار می آید
دریا ، گرفته همچو منی ، دریا !
دریا ، اسیر خویشتنی ، دریا !
دریا ! سکوت لایق دریا نیست
جز مرگ با سکوت هم اوا نیست
دریا ! چه رودها همه سرگردان
دریا ! چه بادها همه بی سامان
با ضجه های باد چه خواهی کرد
با رودهای یاد چه خواهی کرد
ویرانه نیستی که غریبانه
در انزوای خاک کنی خانه
ماتم گرفته خاک بسر ریزی
با ناله های جغد درآمیزی
دریایی ای شکفته ی بی آرام
دریایی ای تموج بی فرجام
روشن ترین چراغ زمینی تو
با باغ های عشق قرینی تو
دل از سرود دوست گسستن چه ؟
مردابگونه تلخ نشستن چه ؟
پیرانه از چه پشت دوتا کرده
نفرین ندانمت به چه ها کرده
دانی که هر دل به دعا برداشت
نام تو را ستاره ی مهر انگاشت
با من بگوی ، هر چه که خواهی گفت
جان از سکو تمایه ی تو آشفت
شرمت نیاید آنکه به خاموشی
روزت شود شبی به فراموشی
دریا ! گشای پنجره هایت را
از سر مگیر باز عزایت را
هر گوشه از شرارت صیادی
سر برکشیده آتش بیدادی
خون کبوتران جوان رنگین
بر دامنت نشسته ندانی این ؟
هر سوی راندگان ز دریا را
بر باد داده گوهر یکتا را
بینی که لب گشوده ولی خامووش
بینی که مادرند و تهی آغوش
هر عابری گرفته به تیپاشان
بشکسته گنج - خانه ی دلهاشان
دریا ، نگویمت چه کن و چون باش !
توفنده باش و سرخ تر از خون باش
هرگونه باش لیک مباش اینسان
دریا ، نشسته با دل هر انسان
...
Last edited by saye; 18-01-2008 at 18:26.
نه برو دور شو ای بد سیرت
دور شو از رخ تو بیزارم
کی توانی برباییش از من
تا که من در بر او بیدارم
ناگهان خاموشی خانه شکست
دیو شب بانگ برآورد که آه
بس کن ای زن که نترسم از تو
دامنت رنگ گناه است گناه
همیشه چیزی از یاد می رود
وقتی در آسمان غرقی
تا گوهری به چنگ آری
فرش زمین خویش را
زمینه اش آبی ، گلهایش ستارگان
ناچار
از یاد می بری
همیشه چیزی از یاد می رود
وقتی امید چشم تو در راه های دور
پرواز می کند
که آشیانه بگیرد
نزدیک تر درخت را
هرگاه با تو غمخوار
از یاد می بری
همیشه چیزی از یاد می رود
در آن زمان که جنگل خلقی را
با نغمه های باران
پاس و سپاس داری
گلبوته ای که می خشکد
در گوشه و کنار
از یاد می بری
همیشه چیزی از یاد می رود
...
daghayeghy to zendegi hast ke delet baraye kassy onghadr tang mishe ke delet mikhad ono az to royat biron bekeshy va toye donyaye vagheie ba tamam vojood baghalesh kony
ghabe axeto zadam jaye saatdivary az on be baad to shody tamome lahzeham
خانومی !!!!!!!!!!!
اینجا تاپیک مشاعره بید !
ایا عنوان تاپیک را دیده اید ؟
ایا ؟
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
عشقت نه خشم بود نه زیبایی
عشقت ستاره بود که می تابید
در خواب عاشقان
باری نجیب من
مهر تو گر نبود
سوزنده ی شبم
دیگر چه خلوتی
ستاره ی جانم بود
وقتی که خانه ات
زندان دیگیریست
وقتی سیاهکاران
راه تو را به روشنی جمع بسته اند
تنها تویی
که زنده بودن را
تعبیر می کنی
...
هم اکنون 4 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 4 مهمان)