نترس عزیز
اونجا قانون داره،هرموقع احساس کردی حالت بده از همه چیز معافت میکنن و به مشکلت میرسن
اینجوری نیست که مثل شهر هرت باشه،سلامتی تک تک شما به گردن همشونه و مسولیت دارن در قبالتون
رفتی اونجا روال کار رو بپرس و میتونی اقدام کنی
نترس عزیز
اونجا قانون داره،هرموقع احساس کردی حالت بده از همه چیز معافت میکنن و به مشکلت میرسن
اینجوری نیست که مثل شهر هرت باشه،سلامتی تک تک شما به گردن همشونه و مسولیت دارن در قبالتون
رفتی اونجا روال کار رو بپرس و میتونی اقدام کنی
دوستانی که میرن آموزشی:
1.قدرشو بدونین که عمرا دیگه تکرار نمیشه (بیاید تو یگان می فهمید)
2.تا میتونید خوش بگذرونید(از قانون دایورت استفاده کنید)
3.سخت نگیرید تجدید دوره و نمره و امتحان همش کشکه(یعنی زیاد جدی نگیرید)
4.سعی کنید آلو یا آلوچه یا انجیر ببرید خیلی حیاتیه
و اینکه الان که تو یگان خدمت می کنم آرزو دارم که بقیه خدمتم توی آموزشی سپری بشه
سلام..تایپیکی هست در مورد مشاوره در مورد معافیت؟یا سوالمون رو باید همینجا بپرسیم؟
همینجا بفرمایید دوست عزیز..
tapatalk
--------------
راستی 02 ها از نون متری که زدیم واستون راضی هستین یا نه ؟![]()
آخرین پست من در P30 قبل از خدمت سربازیخدانگهدار دوستان
![]()
فردا بعد از ظهر معلوم میشه : دی
به احتمال زیاد اعزامی های فردا همه بعد از ظهر خونه اید
tapatalk
Last edited by SNOW PATROL; 20-02-2014 at 00:26.
آقا ما هم تراشیدیم رفت!
فردا برم شهرک آزمایش اصفهان واسه 01.
البته فکر میکنم یه جور حرکت کنند که شنبه صبح اونجا باشیم.
از دوستانی که کمک کردند ممنونم.
دوستان ساعت 7 به سمت سيرجان اعزام هستم
مواظب خودتون باشيد
خوشا روزی که من پنج ساله بودم
درون کوچه ها آواره بودم
چرا مادر مرا بیست ساله کردی
میان پادگان آواره کردی
دم دروازه شهر که رسیدم
صدای طبل و شیپور را شنیدم
به خود گفتم که این طبل نظام است
دو سال شخصی گری بر من حرام است
گروهبانان مرا بیچاره کردند
لباس شخصیم را پاره کردند
به خط کردند تراشیدند سرم را
لباس آشخوری کردند تنم را
لباس آشخوری رنگ زمین است
برادر غم مخور دنیا همین است
نگو خدمت بگو زندان هارون
که دل را در جوانی می کند خون
نگو خدمت بگو سرچشمه غم
نگهبانی زیاد مرخصی کم
مسلسل لوله خودکار دارد
گهی تک تیر گهی رگبار دارد
کلاغ پر می روم کاسه به دندان
برای خوردن یک لقمه نان
نوشتم نامه ای با برگ چایی
که هر وقت می خوری یادم بیایی
لب چشمه نشستم خوابم آمد
محبت های مادر یادم آمد
بمیرد آن که سربازی بنا کرد
تمام دختران را چشم به راه کرد
از آن روزی که سربازی بنا شد
ستم بر ما نشد بر دختران شد
گمان کردم که سربازی دو سال است
ندانستم که عمر یک جوان است
هم اکنون 7 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 7 مهمان)