يه روز يه زنه سه نفر و مياره تو خونه . بهشون ميگه اگه كسي اومد بريد تو گوني . بعد شوهر زنه ميرسه . اون سه تا ميرن تو گوني . مرده مياد يه لكد ميزنه به گوني اول . صداي گردو در مياره . به دومي ميزنه صداي نون خشك ميده . به سومي ميزنه . صدايي نمياد . دوباره ميزنه بازم صدا نميده . چند بار ديگه ميزنه . يارو شاكي ميشه مياد بيرون ميگه : كره خر ، آرده ، آرد صدا نداره