تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: کدامیک از دلایل زیر را عامل اصلی کاهش ازدواج میدانید ؟

راي دهنده
726. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • مسائل مالی و آینده ی مبهم

    579 79.75%
  • مهریه

    112 15.43%
  • عدم اعتماد به جنس مخالف

    195 26.86%
  • از بین رفتن اعتقادات

    86 11.85%
  • سایر دلایل

    151 20.80%
Multiple Choice Poll.
صفحه 204 از 328 اولاول ... 104154194200201202203204205206207208214254304 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,031 به 2,040 از 3272

نام تاپيک: چرا ازدواج میکنم / نمیکنم ؟

  1. #2031
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2014
    پست ها
    494

    پيش فرض

    من کلا با "دیگران" مخالفم ...به نظر من نباید "دیگرانی" وجود داشته باشه ... "تحقیق" هم الان ج نمیده ...اینا معتبر نیستن ، عشق هم خب دست خود آدم نیست ...این که میگین "عاشق نشید" غیرمنطقیه چون دست خوده آدم نیست .... و آره یا میرسی و همه چی رویایی رقم میخوره یا نمیرسی و شاید ب احتمال قوی حتی دیگه ازدواج نکنی...سیاه و سفیده ... پس عشق یه چیز انتخابی نیست ...البته هر کسی تعاریفی داره از این مقوله و قبول دارم که رو تصمیمات و شناخت آدم تاثیر میزاره به اصطلاح کور میکنه ولی میبشه کنترل کرد میشه واقع بین بود میشه منطقی برخورد کرد و موفق هم شد...، در رابطه با علاقه بعد از شناخت هم موافقم ... خب منطقی تره .. همون روشی ک من گفتم درواقع همین روشه با این تفاوت که من "دیگران" رو وارد معادله نمیکنم ...

    ازدواج فامیلی هم نه ...به نظر من اون شناختی ک از ازدواج فامیلی ب دست میاد چندان معتبر نیس مگه این که دو طرف با هم بوده باشن ... ینی رابطه داشته باشن و از هم دیگه شناخت کامل داشته باشن ....
    منظورم از دیگران این نیست که اونها برای ما تصمیم بگیرن، بلکه اینه که بر اساس معیارهای که خودمون بشون میدیم برامون کسی رو پیدا کنن و یشنهاد بدن ... یه مثال میزنم، فرض کنید میخواید یه کامپیوتر بخرید، دو راه دارید... یا خودتون بدون مشورت با دیگران و بدون داشتن کمترین اطلاعات تخصصی در مورد سخت افزارها کامپیوتر برید بازار و بر اساس ظاهر یکی رو انتخاب کنید، و تمام پول و سرمایتون رو صرفش کنید و بعد امیدوار باشید که خوب باشه و همونطور که شما انتظار دارید ... یا اینکه قبل از خرید برید و از دیگران متخصص بخواید که بر اساس معیارهای که خودتون بشون میدید یکی رو به شما معرفی کنن ... مسلمن روش دوم عاقلانه تر هست ... با استفاده از روش دوم در واقع خود ما انتخاب میکنیم اما انتخابی بسیار عمیق تر و عالی تر با کمک دیگران ...

    با شما موافقم که عشق انتخابی نیست، اما تا حدی قابل پیشگیری هست، یعنی برای منی که میدونم عشق احتمال خطا در انتخابم رو بالا میبره، آرامشم رو ازم میگیره، بی قرارم میکنه، احساسات رو بر عقلم غلبه میده و ... عاقلانه اینه که تا زمانی که شرایطم مناسب نیست خودم رو درگیر نکنم ... یعنی اگر آرامشم برام مهمه، اگر انتخابم و زندگی آیندم برام مهمه، باید سعی تا حد امکان خودم رو در معرض عشق قرار ندم و اگر هم درگیر شدم بش اجازه رشد کردن رو ندم ... عشق مثه بیماری، اگر در معرضش باشید بیمار خواهید شد، بقول شما انتخابی نیست، اما میشه پیشگیری کرد ... یا در صورت مبتلا شدن میشه فورا و در همون مراحل اولیه باش مبارزه کرد و مجال گسترش رو بش نداد ...

  2. 2 کاربر از N I G H T P E A C E بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2032
    داره خودمونی میشه shi.irani's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2014
    پست ها
    132

    پيش فرض

    منظورم از دیگران این نیست که اونها برای ما تصمیم بگیرن، بلکه اینه که بر اساس معیارهای که خودمون بشون میدیم برامون کسی رو پیدا کنن و یشنهاد بدن ... یه مثال میزنم، فرض کنید میخواید یه کامپیوتر بخرید، دو راه دارید... یا خودتون بدون مشورت با دیگران و بدون داشتن کمترین اطلاعات تخصصی در مورد سخت افزارها کامپیوتر برید بازار و بر اساس ظاهر یکی رو انتخاب کنید، و تمام پول و سرمایتون رو صرفش کنید و بعد امیدوار باشید که خوب باشه و همونطور که شما انتظار دارید ... یا اینکه قبل از خرید برید و از دیگران متخصص بخواید که بر اساس معیارهای که خودتون بشون میدید یکی رو به شما معرفی کنن ... مسلمن روش دوم عاقلانه تر هست ... با استفاده از روش دوم در واقع خود ما انتخاب میکنیم اما انتخابی بسیار عمیق تر و عالی تر با کمک دیگران ...


    با شما موافقم که عشق انتخابی نیست، اما تا حدی قابل پیشگیری هست، یعنی برای منی که میدونم عشق احتمال خطا در انتخابم رو بالا میبره، آرامشم رو ازم میگیره، بی قرارم میکنه، احساسات رو بر عقلم غلبه میده و ... عاقلانه اینه که تا زمانی که شرایطم مناسب نیست خودم رو درگیر نکنم ... یعنی اگر آرامشم برام مهمه، اگر انتخابم و زندگی آیندم برام مهمه، باید سعی تا حد امکان خودم رو در معرض عشق قرار ندم و اگر هم درگیر شدم بش اجازه رشد کردن رو ندم ... عشق مثه بیماری، اگر در معرضش باشید بیمار خواهید شد، بقول شما انتخابی نیست، اما میشه پیشگیری کرد ... یا در صورت مبتلا شدن میشه فورا و در همون مراحل اولیه باش مبارزه کرد و مجال گسترش رو بش نداد ...
    مردم ده سال باهم زندگی میکنن میگن مناسبیم بعد ازدواج میکنن یه سال نشده جدا میشن
    اونوقت این دیگران چطور تضمین کننده هستند؟
    من میگم چه خوبه به دخترا و پسرا آگاهی های بیشتری داده بشه که قبل از شروع روابط عاطفی ابتدا دنبال شناخت باشند
    آزادی ها زیاد شده آگاهی ها کم...
    واسه همین هوس بازی فراوون... چون خانوم ها ندونسته راه رو برای شهوت بازی مردها باز کردند و میگن ما هم خودمون لذت میبریم غافلند که با گذشت زمان
    اون آقا شرایط ازدواج براش فرقی نمی کنه اما اون خانوم با هوس بازی در عنفوان جوانیش طراوت جسمانی و روحیش رو از دست میده در حالیکه مردها هم که براحتی به مقصود
    می رسن تن به ازدواج نخواهند داد
    در نتیجه اون خانوم در سن بالا شرایط ازدواج ایده آلی نخواهد داشت و مجبوره تن به هر کسی که در حد خودش نیست بده
    البته آقایون جور دیگه ای ضربه می بینن اونم اینکه در سن میان سالی یاد ازدواج میفتن در حالیکه اونقدر هوس بازی کردند که نمی تونن عشقی رو به همسرشون هدیه بدن
    چون دائم در حال مقایسه همسرشون با کیس های قبلیشون هستند و هوای هوس بازی درسرشون پایداره اینجوریه که بعد از ازدواج برای ارضا تنوع طلبیشون تن به خیانت هم میدن
    و....

  4. 6 کاربر از shi.irani بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #2033
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2014
    پست ها
    494

    پيش فرض

    من که فکر میکنم الان شرایط طوری شده که چه دختر چه پسر در جوانی یکی دوتا عشق رو میگذرونن بعدش که به سنین حدود 30 اینطورا رسیدن با منطق میرن سراغ ازدواج! یعنی این مدل که میگم رو اطراف زیاد دیدم!
    دلسوختگانی که وارد یک زندگی منطق گرا میشن
    نمیدونم آیا فرقی هست بین چنین ازدواج هایی با اونایی که هر دو طرف فقط یک عشق رو تجربه میکنن یا نه؟ تا نظر دوستان چی باشه ...

    اما مشکلی که چنین عشق های قبل از ازدواج دارن اینه که تا حد زیادی اعتماد رو از بین میبرن ... چون حالا که مثلا من میخوام دیگه ازدواج کنم هر دختر/پسری رو که می پسندم همیشه این سوال و شک منو اذیت میکنه که آیا قبل از من هم عشقهای داشته؟ چند تا؟ تا کجا ها پیش رفتن؟ نکنه هی منو با اونا مقایسه کنه؟ نکنه هنوز با هم رابطه داشته باشن؟ نکنه و ... این شک ها حتما سراغ افراد چنین جامعه خواهند امد و شک نکنید هم برای مرد و هم برای زن عذاب اور خواهند بود ... طبیعتا ما انسانها طوری هستیم که دوس داریم ما عشق اول همسرمون باشیم، همسرمون فقط مال ما باشه و فقط بما فکر کنه و ...

  6. 4 کاربر از N I G H T P E A C E بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #2034
    حـــــرفـه ای mjorh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    !Arkham City
    پست ها
    5,005

    پيش فرض

    منظورم از دیگران این نیست که اونها برای ما تصمیم بگیرن، بلکه اینه که بر اساس معیارهای که خودمون بشون میدیم برامون کسی رو پیدا کنن و یشنهاد بدن ... یه مثال میزنم، فرض کنید میخواید یه کامپیوتر بخرید، دو راه دارید... یا خودتون بدون مشورت با دیگران و بدون داشتن کمترین اطلاعات تخصصی در مورد سخت افزارها کامپیوتر برید بازار و بر اساس ظاهر یکی رو انتخاب کنید، و تمام پول و سرمایتون رو صرفش کنید و بعد امیدوار باشید که خوب باشه و همونطور که شما انتظار دارید ... یا اینکه قبل از خرید برید و از دیگران متخصص بخواید که بر اساس معیارهای که خودتون بشون میدید یکی رو به شما معرفی کنن ... مسلمن روش دوم عاقلانه تر هست ... با استفاده از روش دوم در واقع خود ما انتخاب میکنیم اما انتخابی بسیار عمیق تر و عالی تر با کمک دیگران ...

    با شما موافقم که عشق انتخابی نیست، اما تا حدی قابل پیشگیری هست، یعنی برای منی که میدونم عشق احتمال خطا در انتخابم رو بالا میبره، آرامشم رو ازم میگیره، بی قرارم میکنه، احساسات رو بر عقلم غلبه میده و ... عاقلانه اینه که تا زمانی که شرایطم مناسب نیست خودم رو درگیر نکنم ... یعنی اگر آرامشم برام مهمه، اگر انتخابم و زندگی آیندم برام مهمه، باید سعی تا حد امکان خودم رو در معرض عشق قرار ندم و اگر هم درگیر شدم بش اجازه رشد کردن رو ندم ... عشق مثه بیماری، اگر در معرضش باشید بیمار خواهید شد، بقول شما انتخابی نیست، اما میشه پیشگیری کرد ... یا در صورت مبتلا شدن میشه فورا و در همون مراحل اولیه باش مبارزه کرد و مجال گسترش رو بش نداد ...
    ممکنه در صورت عدم موفقیت همین دیگران مقصر شناخته بشن ....میدونم منظور شما چی هست و قبول دارم ولی به شخصه این راهو پیش نمیگیرم چون حس خوبی نسبت بهش ندارم ...

    قابل پیشگیری هست به شرطی که قبلا تجربشو داشتی ... ینی برای بار اول نمیشه کاریش کرد ، بر اساس تجربه میگم شما وقتی برای این اولین بار همچین حس قوی و خاصی بهتون دست میده نسبت به یک فرد خاصی میری دنبالش و خلاصه درگیرش میشی و داستان های پشت سرش.... ولی آره بعدش ..بعدش که خدای نکرده نرسیدی و اینا دیگه سعی میکنی خودتو دور نگه داری و خلاصه منطقی بری جلو ... همون حرفی که دوستمون زد به جرگه منطق گراها بپیوندی ....

  8. این کاربر از mjorh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #2035
    حـــــرفـه ای mjorh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    !Arkham City
    پست ها
    5,005

    پيش فرض

    نمیدونم آیا فرقی هست بین چنین ازدواج هایی با اونایی که هر دو طرف فقط یک عشق رو تجربه میکنن یا نه؟ تا نظر دوستان چی باشه ...

    اما مشکلی که چنین عشق های قبل از ازدواج دارن اینه که تا حد زیادی اعتماد رو از بین میبرن ... چون حالا که مثلا من میخوام دیگه ازدواج کنم هر دختر/پسری رو که می پسندم همیشه این سوال و شک منو اذیت میکنه که آیا قبل از من هم عشقهای داشته؟ چند تا؟ تا کجا ها پیش رفتن؟ نکنه هی منو با اونا مقایسه کنه؟ نکنه هنوز با هم رابطه داشته باشن؟ نکنه و ... این شک ها حتما سراغ افراد چنین جامعه خواهند امد و شک نکنید هم برای مرد و هم برای زن عذاب اور خواهند بود ... طبیعتا ما انسانها طوری هستیم که دوس داریم ما عشق اول همسرمون باشیم، همسرمون فقط مال ما باشه و فقط بما فکر کنه و ...
    دیگه وقتی تو سن 30 سالگی ازدواج صورت میگیره این انتظار که قبلا با کسی نبوده و فلان خب غیر منطقیه ... مشخصه ک بوده ...یکی از اصل های ازدواج اینه که افراد باید به اندازه کافی ب اون بلوغ رسیده باشن که گذشته طرف مقابل براشون اهمیتی نداشته باشه ..گذشته افراد مخصوص خودشونه ..جزء حریم خصوصی خودشون.

  10. 2 کاربر از mjorh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #2036
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2014
    پست ها
    494

    پيش فرض

    دیگه وقتی تو سن 30 سالگی ازدواج صورت میگیره این انتظار که قبلا با کسی نبوده و فلان خب غیر منطقیه ... مشخصه ک بوده ...یکی از اصل های ازدواج اینه که افراد باید به اندازه کافی ب اون بلوغ رسیده باشن که گذشته طرف مقابل براشون اهمیتی نداشته باشه ..گذشته افراد مخصوص خودشونه ..جزء حریم خصوصی خودشون.
    بنظر من برای اکثر افراد مهم هست که همسرشون آیا قبلا با کسی رابطه داشته یا نه، اگه داشته تا چه حد بوده؟ آیا هموز با هم در رابطه هستن یا خیر و ... بله بقول شما تو اون سن و سال غیر منطقی هست اما نمیشه کاریش کرد، هست ... اکثر افراد حتی تو اون سن و سال اگه بفهمنن که جواب این سوالات بله هست، بنظرم دیگه نمیتونن اون آرامش قبلی رو داشته باشن، اون اعتمادی که باید رو داشته باشن و ...

  12. 2 کاربر از N I G H T P E A C E بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #2037
    آخر فروم باز supermax15's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2011
    محل سكونت
    RASHT
    پست ها
    1,281

    پيش فرض

    اگه پول باشه هیچ مشکلی ووجود نداره

  14. این کاربر از supermax15 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #2038
    حـــــرفـه ای mjorh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    !Arkham City
    پست ها
    5,005

    پيش فرض

    بنظر من برای اکثر افراد مهم هست که همسرشون آیا قبلا با کسی رابطه داشته یا نه، اگه داشته تا چه حد بوده؟ آیا هموز با هم در رابطه هستن یا خیر و ... بله بقول شما تو اون سن و سال غیر منطقی هست اما نمیشه کاریش کرد، هست ... اکثر افراد حتی تو اون سن و سال اگه بفهمنن که جواب این سوالات بله هست، بنظرم دیگه نمیتونن اون آرامش قبلی رو داشته باشن، اون اعتمادی که باید رو داشته باشن و ...
    آره درسته متاسفانه تعداد این افراد کم هم نیست ...
    @ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] خب این حرف کلیشه ای تا حد زیادی صحت داره ، ولی جوابش یه حرف کلیشه ای دیگه هست : پول همه چیز نیست !

    خیلی از پولدارا یه جو شعور یه جو معرفت و مردونگی ندارن ...فک میکنن چون پولدارن باید حاکم دنیا باشن بهترین و خوشگل ترین نصیبشون بشه ... پول به آدما توهمه قدرت میده... فقیرترین آدما اونایی هستن که داراییشون فقط پوله.... ، البته استثنا هم هست ....

    پول برای آغاز زندگی مشترک مهمه ، ولی تنها شاید بشه گفت 30 درصده کاره ....ازدواج یک مقوله پیچیده ای هست که نیاز ب تعهد 100 درصدی داره ...

  16. #2039
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض

    بنظر من برای اکثر افراد مهم هست که همسرشون آیا قبلا با کسی رابطه داشته یا نه، اگه داشته تا چه حد بوده؟ آیا هموز با هم در رابطه هستن یا خیر و ... بله بقول شما تو اون سن و سال غیر منطقی هست اما نمیشه کاریش کرد، هست ... اکثر افراد حتی تو اون سن و سال اگه بفهمنن که جواب این سوالات بله هست، بنظرم دیگه نمیتونن اون آرامش قبلی رو داشته باشن، اون اعتمادی که باید رو داشته باشن و ...
    ببینید من این حرف شما رو خیلی خیلی قبول دارم
    من خودم از اون دست ادمهای بسیار حساس به این مطلب هستم واسه همین هم خیلی بعیده که بتونم دیگه به کسی اعتماد کنم...! بگذریم
    ولی
    دیگه شرایط همینه متاسفانه
    اون بخشی که گفتید باید عاشق نشد یا در ابتدا جلوگیری کرد از عشق و این حرفا حالت پیشگیرانه داره ولی عملا اکثریت تا تجربه نکنن پا پس نمیکشن!
    پس
    شرایطی هست که برای همه ی افراد (تقریبا) در اون محدوده سنی تجربه شده حالا یکی کمتر یکی بیشتر یکی فقط یکبار یکی هم چندبار!

    ولی در سنین بالا بنظرم اون دوستمون درست میگن نمیشه انتظار داشت طرف هیچکسی رو ندیده باشه و نه حرف زده باشه و...
    باید کنار اومد
    یک زندگی منطقی و بی عشق
    البته
    اجباری هم نیست
    میشه مجرد موند تا تحمل یک زندگی تحمیلی
    کلا یک دلیل مهم دیگه برای بالا رفتن سن ازدواج همینه! طرف میبینه چه نیازی به ازدواج با کسی هست که خیلی هم بهش علاقه نداره (با فرض تحمل بعضی از سختی ها مثل کم پولی و این حرفا)

  17. 4 کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #2040
    تعلیق عضویت ...
    تاريخ عضويت
    Jul 2014
    پست ها
    494

    پيش فرض

    ببینید من این حرف شما رو خیلی خیلی قبول دارم
    من خودم از اون دست ادمهای بسیار حساس به این مطلب هستم واسه همین هم خیلی بعیده که بتونم دیگه به کسی اعتماد کنم...! بگذریم
    ولی
    دیگه شرایط همینه متاسفانه
    اون بخشی که گفتید باید عاشق نشد یا در ابتدا جلوگیری کرد از عشق و این حرفا حالت پیشگیرانه داره ولی عملا اکثریت تا تجربه نکنن پا پس نمیکشن!
    پس
    شرایطی هست که برای همه ی افراد (تقریبا) در اون محدوده سنی تجربه شده حالا یکی کمتر یکی بیشتر یکی فقط یکبار یکی هم چندبار!

    ولی در سنین بالا بنظرم اون دوستمون درست میگن نمیشه انتظار داشت طرف هیچکسی رو ندیده باشه و نه حرف زده باشه و...
    باید کنار اومد
    یک زندگی منطقی و بی عشق
    البته
    اجباری هم نیست
    میشه مجرد موند تا تحمل یک زندگی تحمیلی
    کلا یک دلیل مهم دیگه برای بالا رفتن سن ازدواج همینه! طرف میبینه چه نیازی به ازدواج با کسی هست که خیلی هم بهش علاقه نداره (با فرض تحمل بعضی از سختی ها مثل کم پولی و این حرفا)
    کاملا با شما موافق هستم، بنظر من اساسا وجود نداره انسانی که به سن بلوغ برسه و این احساسات سراغش نیاد ... این جز طبیعت ماست ... اما مهم رفتار فرد بعد از گرفتاری هست ... خیلی ها بعد از عاشق شدن، بلافاصله با معشوقشون وارد رابطه میشن و به احتمال بسیار زیاد در صورت فراهم بودن شرایط جلوتر هم میرن، این جور روابط هست که بنظرم ریشه اعتماد رو میزنه ...

    اگر دقت کرده باشین اکثر پسرهایی که این جور روابط رو زیاد تجربه کردن وقتی حرف از همسر ایدآلشون میزنن یکی از معیارهاشون اینه که دختر قبلا دوست پسر نداشته باشه، چون خودشون میدون این روابط تا کجاها پیش میرن ... اگر این روابط در جامعه عادی بشن بنظرم نباید از اون جامعه انتظار تعهد و وفا رو خیلی داشت ...
    Last edited by N I G H T P E A C E; 01-04-2015 at 11:46.

  19. 7 کاربر از N I G H T P E A C E بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •