این تاپیک چرا اینجوری شده ؟؟؟؟؟
از حالت مشاعره خارج شده
دیگه کسی قوانین مشاعره رو رعایت نمی کنه ....
![]()
![]()
این تاپیک چرا اینجوری شده ؟؟؟؟؟
از حالت مشاعره خارج شده
دیگه کسی قوانین مشاعره رو رعایت نمی کنه ....
![]()
![]()
دوباره نام تو بردم دلم بهانه گرفت
وليك داد خود از گريه شبانه گرفتم
مهدي سهيلي
مپرسيد، اي سبكباران، مپرسيد
مرا با عشق او تنها گذاريد.
غريق لطف آن دريانگاهم
مرا تنها به اين دريا سپاريد
دلم جواب بلي مي دهد صلاي تو را
صلا بزن كه به جان مي خرم بلاي تو را
شهريار
ای عشوه فروش
غزلم را بنیوش
در برم گیر و ز شوق از نگهم باده بجوش
و چو هر صبح صبوحی بکش از گریه ی دوش
دلبر هر شبی ام!
خوب چون مست شد از گرمی آغوش تو جان
از لبم باده بنوشان و بنوش.................
شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت
حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر
کنایه ایست که از روزگار هجران گفت
تيري كه زدي بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه انديشه كند راي صوابت
هر ناله و فرياد كه كردم نشنيدي
پيداست نگارا كه بلندست جنابت
Last edited by Marichka; 08-07-2006 at 03:14.
تو هم در پاسخ این بی وفایی ها بگو در راه عشق و انتخاب آن خطا کردم
و من در حالتی ما بین اشک و حسرت و تردید
کنار انتظاری که بدون پاسخ و سرد است
و من در اوج پائیزی ترین ویرانی یک دل
میان غصه ای از جنس بغض کوچک یک ابر
نمی دانم چرا؟ شاید به رسم و عادت پروانگی مان باز
برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم.
ما را به رخت و چوب شباني فريفته است
اين گرگ سالهاست كه با گله آشناست
تو را از چشمهایت میشناسم
ز پرواز نگاهت
ز عطر موج موهای قشنگت
ز برق سبز چشمان سیاهت
از آن یاقوت و لعل آبداده
از آن موی بلند تاب داده
از آن سیمین عروسان نشسته
از آن مه پاره های روی بسته
ز چشمان سیاهت میشناسم
از آن قد بلند خیزرانی
از آن موی کمند ارغوانی
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)