تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 203 از 312 اولاول ... 103153193199200201202203204205206207213253303 ... آخرآخر
نمايش نتايج 2,021 به 2,030 از 3117

نام تاپيک: اسرار ماوراء

  1. #2021
    Banned
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Internet
    پست ها
    127

    پيش فرض

    بچه ها امروز بعد از ظهر که رفتم یکم استراحت کنم 2بار تمرکز کردم که مامانم بهم زد منم که یکم ناراحت شده بودم مجبور شدم بخوابم چون خسته بودم باز هم همون حالت خواب کامل نبود تا یه چیز میومد سراغم میدیدمش میگفتم اهاین که خوابه اونوقت پام تکون میخورد و از حالت خواب بیرون میومدم وکامل بیدار نبودم اما میگفتم به خودم بیخیال بخواب بلند شدی دربارش فکر میکنی که خواب بود یا بییداری
    من دقیقا میدونستم خوابم اما تا به خودم میگفتم خوابم از اون حالت در میومدم و پام مثل اینکه برق بهم وصل شه تکون میخورد ویدفعه .... الان که بیدار شدم چیزی یادم نمیاد چیکار کنم ؟؟؟
    بالاخره تونستم جوابو بگیرم
    میشه گفت که این طلوع نفسه یا خروج کالبد مثالی از جسمانی
    به طور عامیانه بخایی : پرواز روح خفیفه

    چند دفه هم یکی یه پس گردنی به من می زنه گاهی قبل خواب گاهی هم با پس گردنیش بیدار میشم! این دلیلش چیه؟
    بهههههههههههههههههههههههه ههههههه
    یکی پیدا شد که تجربه ما رو داشته باشه
    ایول
    شما هم مثل ما میشینی به این جن و شیطونا فوحش میدی؟
    جوابشو بگی ها

    یه بار برای من یه پس گردنی محکم زد
    چند ماه بعد
    {من میگم چک دوقولو } 2دست رو دوطرف صورت محکم تصور کن بعد محکمر خوابوند تو صوروتم
    خیلی بد بود
    درکتون میکنم
    ولی منظورتون رو از قبل از خواب نگرفتم
    یعنی بیداری پس گردنی میزنن

    دوست جونم احساس میکنم داری ببه شوخی میکشونی خواهش میکنم یکم جدی باشین

    منم خواهش می کنم یکم صبور باشید
    Last edited by Ramin.badboy; 30-01-2008 at 21:08.

  2. #2022
    آخر فروم باز *Necromancer's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Graveyard
    پست ها
    2,087

    پيش فرض

    شما هم مثل ما میشینی به این جن و شیطونا فوحش میدی؟
    نه من فقط بهشون می گم عددی نیستن! البته اوســش رو همیشه به کار می برم شاید فک می کنن با اونام!
    ولی منظورتون رو از قبل از خواب نگرفتم
    یعنی بیداری پس گردنی میزنن
    خب میرم بخوابم هنوز چشام گرم نشده یه پس گردنی محکم میاد! البته فقط بعضی مواقع! یه دفه هم صبح جمعه ای تو تخت داشتم سعی می کردم خودمو خواب نگه دارم که یه پس گرنی اومد خواب از سرم پرید!
    Last edited by *Necromancer; 30-01-2008 at 21:27.

  3. #2023
    داره خودمونی میشه ensan_noor's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    94

    پيش فرض

    سلام ببین چرا به یه دکتر مراجعه نمی کنی که خیالت از نظر فیزیکی راحت بشه بعد اگه مشکل ماورایی بود رهاش کن.
    درباره طناب کافیه چشمات را ببندی من که خودم موقعی که خیلی خواب الود شدم تصور می کنم دارم از یه درخت خیلی طولانی یا یه طناب یا یه میله بلند بالا می رم اونا حس می کنم به جزئیاتش نگاه می کنم و ادامه می دم ولی اگه بتونی اونا در دنیای واقعی در نظر بگیری فکر کنم بهتره مثلا طناب روی سینتون قرار بگیره و سر اون بره بالا حتی از سقف هم رد بشه.
    در مورد اینکه دو نفر را می بینید من توی کتابهای کارلوس کاستاندا این مطلب را خوندم که دن خوان کارلوس را با یه سری از کارها به قلمروی دیگه ای از وجودش می بره خلاصه اون می بینه که یکی از بدنهاش درست همون نقطه ای قرار گرفته که بودند و خروج صورت گرفته و یکی دیگه از بدنهاش در فاصله ای دورتر قرار داره و اینطوری برداشت کرده بود که یکی از بدنها بدن فیزیکی اون و دیگری بدن اختریش هست.
    درباره دیدن اینده فکر کنم بشه درکش کرد چی می خوای بگی.
    در مورد اون حرکت گهواره ای فکرنکنم اونطوری که شما حس کردی منم حس کرده باشم اما تکون خوردن توی خودم و بالا پایین رفتن توی خودم خیلی جالبه تقریبا می شه گفت مثل همون حالت گهواره را داره ولی تا حالا بهش توجه نکرده بودم خیلی راحت از روش می گذشتم.
    Last edited by ensan_noor; 30-01-2008 at 21:28.

  4. #2024
    داره خودمونی میشه ensan_noor's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    94

    پيش فرض

    راستی حمید جان من یه تشکر هم به شما بده کارم . می پرسی برای چی . خب یادم می یاد اون اوایل تاپیک یه خاطره نوشتی از خلسه قبل از خواب که داشتی و بعد خوابت می بره و وسطای شب بیدار می شی و حس می کنی یک حالت مکش توی شکمت اتفاق افتاده منم همین کار را کردم و وسطالی شب بیدار شدم و دیدم مثل اینکه یک جاروی برقی غول اسا روشن کردند و دارند مغزم را بیرون می کشند با صداهای وز وز که شندیه می شد یکم درد داشت فکر کنم.بگذریم.ممنون

    Last edited by ensan_noor; 30-01-2008 at 21:28.

  5. #2025
    Banned
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Internet
    پست ها
    127

    پيش فرض

    راستی حمید جان من یه تشکر هم به شما بده کارم . می پرسی برای چی . خب یادم می یاد اون اوایل تاپیک یه خاطره نوشتی از خلسه قبل از خواب که داشتی و بعد خوابت می بره و وسطای شب بیدار می شی و حس می کنی یک حالت مکش توی شکمت اتفاق افتاده منم همین کار را کردم و وسطالی شب بیدار شدم و دیدم مثل اینکه یک جاروی برقی غول اسا روشن کردند و دارند مغزم را بیرون می کشند با صداهای وز وز که شندیه می شد یکم درد داشت فکر کنم.بگذریم.ممنون

    دوست خوبم میشه سایز فوینتات رو زیاد کنی
    خیلی ممنون
    نه من فقط بهشون می گم عددی نیستن! البته اوســش رو همیشه به کار می برم شاید فک می کنن با اونام!
    ده همین دیگه برای اونا فوحش حساب میشه

    خب میرم بخوابم هنوز چشام گرم نشده یه پس گردنی محکم میاد! البته فقط بعضی مواقع! یه دفه هم صبح جمعه ای تو تخت داشتم سعی می کردم خودمو خواب نگه دارم که یه پس گرنی اومد خواب از سرم پرید!
    مثل اینکه شما زود به خلسه میرین
    خوش به حالتون

  6. #2026
    آخر فروم باز *Necromancer's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Graveyard
    پست ها
    2,087

    پيش فرض

    مثل اینکه شما زود به خلسه میرین
    آره ولی خیلی هم بده!
    مخصوصا" اگه ندونی به چه درد می خوره!

  7. #2027
    Banned
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Internet
    پست ها
    127

    پيش فرض

    آره ولی خیلی هم بده!
    مخصوصا" اگه ندونی به چه درد می خوره!
    به خیلی دردها میخوره

    فقط باید طریقهء استفادش رو بلد باشی

  8. #2028
    Banned
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Birjand
    پست ها
    475

    پيش فرض

    ای بابا شماها چقدر سریع پست میزنید! یه روز نبودم باید جواب کلی پست رو بدم!
    من دیشب روش طناب رو تمرین کردم تا آخرین لحظه خوب پیش رفت ولی موقع شمردن نفس های عمیق فکرم همش این ور و اون ور بود و به خودم میومدم میدیدم که من دارم به یه چیزی فکر می کنم و غرقش شدم . به هر حال هر دفعه تمرکزم رو جمع می کردم و به بیست نفس رسیدم . طناب رو با تصور یه مقدار ضعیف تخیل کردم و اونو گرفتم و بالا رفتم یه ذره خیلی ناچیز احساس سبکی کردم ولی اصلا نتونستم جدا بشم . یه چیز دیگه هم این بود که ضربان قلبم خیلی شدید شده بود ، فکر کنم به خاطر هیجان بود چون قشنگ تپش قلبم رو کاملا حس می کردم . یه سوال که برام پیش اومد اینه که تا کجا باید پیش رفت ( بالا رفتن از طناب رو می گم ) یعنی تا سقف بیرون سقف ، تا کجا؟
    سوال دیگه هم اینه که چطور از هیجانم بکاهم . فکر کنم عدم موفقیتم بیشتر به خاطر هیجان زیادم بود
    ممنون .
    بهتره دوستان به سایت
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    مراجعه کنند و در بخش برون فکنی ان کلیه سوالات و جواب های خود را ارسال کنند تمامی سوالات شما در انجمن برون فکنی این سایت مطرح شده و به بیشتر انها پاسخ داده شدهاست، خودم هم با نام darkstreet در سایت عضو هستم و به سوالات دوستان پاسخ میدم

    مشکل پرت شدن حواس امری رایج در هنگام خلسه محسوب میشه و تکنیک هایی نیز برای ان ارائه شده که علاقه مندان می توانند با مراجعه به سایت مذکوره اطلاعات لازم را بدست اورند


    اون موجوداتی که به شما ضربه می زنند جن ها هستند و در هنگام برون فکنی دو جن بر بالای سر شما حضور دارند که در صورت موفق نشدن شما ، شروع به خندیدن می کنند، البته اسیبی از جهت انها شما را تحدید نمی کند ولی جن های دیگری هستند که بیشتر افراد در هنگام برون فکنی انها را ملاقات کرده و یا وجودشان را حس و تجربه کرده اند

    افزایش ضربان قلب و اضطراب در هنگام برون فکنی اصلا پدیده خوبی نیست و این به علت خلسه منفی در شما به وجود می اید
    خلسه منفی را هنگام دیدن یک صحنه دلخراش و یا موجود ترسناک همه تجربه کرده اند ولی خلسه مثبت برعکس این حالت است (((( توضیحات بیشتر و کامل تر در سایت ارواح ذکر شده است ))))



    بعضی ها در هنگام برون فکنی احساس می کنند بدنشان در حال جابجا شدن است، من خودم هم همین احساس را همیشه تجربه می کنم، یکی از روش های خارج کردن روح از بدن خارج شدن با چرخش روح است که به احتمال زیاد این احساس از چرخش روحمان نشات می گیرد

    مهم ترین نکته در برون فکنی که همه استادان این تکنیک به ان امر می کنند شجاع بودن است
    ترس باعث جذب چیزهای هراس آور می شود حتی اگر به بعد های پس هم بروید نباید از موجوداتی که با انها روبرو می شوید بترسید زیرا انها هیچ قدرتی ندارند و به شما نمی توانند اسیبی برسانند مگر اینکه خودتان بخواهید
    برای بازگشت روح به بدن کافیست به بازگشت به بدنتان فکر کنید در این لحظه ناگهان به بدنتان باز می گردید


    دوستان من همه این مطالب را بارها و بارها در سایت ارواح نوشته ام و فکر نکنم دیگر نیازی به نوشتن مجدد انها در این تاپیک باشد

  9. #2029
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    سلام مرسی از راهنماییت اما فکر نمیکنی اگه همه جمع کنیم ببریم اون سایت اون وقت اینجا باید چییکار کنیم؟؟؟؟ خوب بود مثل سابق اگه حالا یکی یه چییز پیدا میکرد کپیش میگرد همینجا همه بخونن بازم مرسی

  10. #2030
    داره خودمونی میشه m_s20's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    103

    پيش فرض

    سلام مرسی عجب تاپیک داغی شده
    ولی تو همه حرفا این روش بیدار شدن دم صبح و فکر کردن در این زمینه که هوشیار بشیم واقعاً نتیجه محشری میده دیروز دم صبح سه بار تو خواب هوشیار شدم هیچ موقعی بهتر از این زمان نمی یابید واسه این کار ! فکر کنم واسه اینه که اون موقع به زمان بیداری نزدیکتره و بهتر خواب یادمون میاد
    مرسی از همگی
    Last edited by m_s20; 31-01-2008 at 19:38.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •