رفتی و بازم، منو تنها گذاشتی
دلمو باز شکوندی
چشمای من چه شبها که واسه تو تر می شد
ولی تو باز ندیدی،رفتی و منو تنها گذاشتی
رفتی و بازم، منو تنها گذاشتی
دلمو باز شکوندی
چشمای من چه شبها که واسه تو تر می شد
ولی تو باز ندیدی،رفتی و منو تنها گذاشتی
غمگينم ، خیلی ساده
و ساده مینویسم خیلی غمگينم
جایی ندارم جز این صفحه سفید
تا بنویسم
بنویسم که گاهی
با همه قهرم
با خودم با زمین و آسمان
و گاهی با خدا هم
غمگينم و تو مشکن سکوتم را
فقط بگذار بنویسم ...
خوابم إز غيرت نمي ايد مگر امشب كسي
جان به جانان ميسپارد دل به دلبر مي دهد.
چشات آرامشی داره که تو چشمای هیشکی نیست
میدونم که توی قلبت به جز من جای هیشکی نیست...
....چشات آرامشی داره که دورم میکنه از غم
........ی احساسی بهم میگه دارم عاشق میشم کمکم...
........تو با چشمای آرومت بهم خوشبختی بخشیدی
...............خودت خوبی و خوبیرو داری یادِ منم میدی...
...............تو با لبخند شیرینت بهم عشقو نشون دادی
.....................تو رویای تو بودم که واسم دست تکون دادی...
برای شما ...![]()
میروم....................اما نمی پرسم ز خویش...........ره کجا؟ منزل کجا؟ مقصود چیست؟بوسه می بخشم ولی خود غافلم کین دل دیوانه را معبود کیست؟!
من ريسمان عشق تو را
پاره می کنم . . .
شايد گره خورد
و به تو نزديکتر شدم . . . !
اکنون که می نویسم.
او می رود. اما.........
من نمی توانم مانع رفتنش شوم
آه ای خدا!!!!!!!!!
من چقدر شور بختم
Last edited by Lady parisa; 26-04-2011 at 10:17. دليل: تقدیم به دوست
اين شعر رو براي بار دوم مينويسم.چون واقعا حالتم همينه:
توبه بر لب . سبحه بر كف. دل پر از شوق گناه
معصيت را خنده مي آيد ز استغفار ما
پ.ن: اميدوارم كه خدا همه ي گناه كار ها و همه ي بنده هاش رو ببخشه ... از جمله منه بد قوله خطاكار.
من ماندم تنهای تنـــــــــــــــــــــــ ــها
من مانـــــــــــــــــــــد م تنها میان سیل غمهــــــــــــــــــــــ ـــــا
..........
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)