غصه نخور برای منم باز نمی کنه![]()
غصه نخور برای منم باز نمی کنه![]()
me2
آخه چرا![]()
تو که نازنده بالا دلربایی
تو که بی سرمه چشمون سرمه سایی
تو که مشکین دو گیسو در قفایی
به ما گویی که سرگردون چرایی
یاد باد آن که خرابات نشین بودم و مست
وآنچه در مسجدم امروز کم است آن جا بود
یاد باد آن که به اصلاح شما میشد راست
نظم هر گوهر ناسفته که حافظ را بود
دانمت که بر سـرم گذر کنی بهرحمـت اما
آن زمان که بر کشد گیاه غـم سـر از مزارم
من ماهیم
نیلوفری گریزان بر آبم
تصویر ناشکیب درختی
در آبهای خوابم امشب
من
در کوچه باغ خاطره ای دورفانوس چرب سوزی
دردست خوابگردی غمنکم
شایدفانوس نیستم من
من آفتابم امشب
بیرونم از مدار خود امشب
هر جا دلم بخواهد
از راه من کناره شو ای هوشیار
امشب
خرابم
امشب
بديدار اجل باشد اگر شادي كنم روزي
به بخت واژگون باشد اگر خندان شوم گاهي
كيم من؟ آرزو گم كردهاي تنها و سرگردان
نه آرامي نه اميدي نه همدردي نه همراهي
گهي افتان و خيزان چون غباری در بیابانی
گهی خاموش و حیران چون نگاهي بر نظرگاهي
رهي تا چند سوزم در دل شبها چو كوكبها
به اقبال شرر نازم كه دارد عمر كوتاهی
یک نفر میاد که من منتظر دیدنشم
یک نفر میاد که من تشنه بوییدنشم
مثل یک حادثه اسمش تو کتابها اومده
تن او شعرهای عاشقانه گفتن بلده
سلام جلال جان !
هيچ گاه
از عرصه تصورم نگذشت
عرابه اين خيال
كه تو بال و پر واژه هايم را با خود خواهي برد
و پرنده خواهد مرد...
دوش می گفت که فردا بدهم کام دلت
سببی ساز خدایا که پشیمان نشود
هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)