تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 200 از 859 اولاول ... 100150190196197198199200201202203204210250300700 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,991 به 2,000 از 8586

نام تاپيک: تر جمه -- Translation 2

  1. #1991
    آخر فروم باز C. Breezy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    محل سكونت
    Green land
    پست ها
    1,512

    پيش فرض

    once upon a time
    it was so cold, snow fell constantly. Animals have never seen it before. At first it was a thing to play but it became deeper and deeper, small animals were buried in the snow and the large animals could walk with difficulty. Animals began to worry, "we would all perish if something weren’t be done" said wise owl "we should send a messenger to the creator and tell him about this disastrous"

    animals were happy with this idea and began to debate among themselves to choose somebody as a messenger. The wise owl couldn't see during the day, so he wasn’t suitable. The wolf was tricky, he wasn’t trustful. The turtle was steady but too slow. In the end the rain bow crow, the most beautiful bird, with shimmering feathers and enchanting voice was chosen.

    it was a very difficult trip, tree days flying up and up, he passed trees and rivers, stars and moon, even the sun, he flied bravely. When he reached the heaven, called out for the creator but received no answer, so started to sing his beautiful song, the creator heard his amazing voice and came and greeted him warmly, then asked him what gift he could give the noble bird in exchanging for his song. The rainbow crow told him about the animals on he earth who were dying out of the cold.

    the creator stuck the stick into the blazing sun and handed the rainbow crow and told him "fly as fast as you can before the fire burn you up". The bird nodded to thank and started his journey. Three days decreasing from heaven to earth that was more difficult, because the stick was so heavy. When the elegance bird was passing the sun his tail touched the flaming fire and his shimmering feathers turn to black and the smoke of the fire went to his trout and destroyed his beautiful voice.

    the time he stepped on the earth, he was as black as the tar and could just cow instead of singing. He gave the fire to the animals and they melted the ice and warmed themselves.

    it was the time of joy. All the animals were happy except the crow who wasn’t rainbow anymore. He had sat apart sadly when felt wind on his face he looked up and saw the creator. The creator told him "don’t be sad, all the animals will honor you for the sacrificed you have done for them, and when the people come, they won't hunt you because of the smoke taste of your meat, also they won't keep you into the cage, because of your ugly appearance and hoarse voice, you will be free.


    روزی روزگاری
    هوا خیلی سرد بود و برف بی وقفه می بارید. حیوانات هرگز مثل این را قبلا ندیده بودند . در ابتدا چیزی بود که باهاش بازی می کردن ، ولی شدید و شدید تر شد ، حیوانات کوچک به زیر برف رفتند و حیوانات بزرگ به سختی حرکت می کردند . حیوانات نگران شده بودند .
    جغد باهوش گفت :
    "ما همگی خواهیم مرد اگر ... ( اینجاش رو درست نفهمیدم )
    " ما باید یک پیغام رسان به خالق ( خدا ) برسونیم و بهش در مورد این فاجعه بگیم "

    حیوانات از این ایده خوشحال شدند و بین خودشون بحث کردند تا یکی رو به عنوان پیغام رسان انتخاب کنن . جغد دانا در طول روز نمی توانست ببیند ، پس برای این کار مناسب نبود . گرگ حقه باز بود و قابل اعتماد نبود . لاک پشت مقاوم ولی کند بود .درآخر پرنده رنگارنگ (!) ، زیبا ترین پرنده ، با بال های براق (!) و صدای دلربا انتخاب شد .

    من دیگه باید برم ... بقیه اش رو وقت ندارم ترجمه کنم ... اون جاهایی که علامت سوال گذاشتم شک دارم .

  2. #1992
    حـــــرفـه ای seymour's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    6,558

    پيش فرض

    بازم من اومدم یک زحمت مجدد باسه دوستان لطفا متن های زیر را ترجمه سلیس بنمایید
    As discussed in the Reference [9], the conventional multithreaded model demands each thread to be allocated with a separate
    stack space by limiting the degree of concurrency (maximum number of concurrent threads allowed in the system).
    The major advantage of event-driven systems is its capability to allow all the concurrent processes in the system to share a single common stack taking limited available RAM into consideration [9].
    دوستان کسی این متن را ترجمه نمی کنه؟؟؟؟! )-:
    همانطور که در منبع شماره 9 بحث شده ، مدل مرسوم چند رشته ای ، به هر رشته یک فضای stack (پشته) جداگانه اختصاص می دهد که برای انجام این کار باید میزان "همزمانی" را محدود کرد (یعنی یک مقدار ماکسیممی برای رشته های مجاز در سیستم تعریف کنیم).
    (در مقابل) مزیت اصلی سیستم های مبتنی بر رویداد این است که می توانند به همه رشته های موجود در سیستم اجازه دهند از یک فضای stack مشترک استفاده کنند (و تنها چیزی که آنرا محدود می کند ، میزان Ram دستگاه است - و نه تعریف یک مقدار ماکسیسمم مثل مدل قبلی)
    سلام ...
    دیالوگ های شبیه به این رو چه طوری میتونیم به انگلیسی بگیم . مثلا :

    اذیت نکن دیگه
    خسته شدم بابا
    برمیگردیم سر موضوع اصلی
    بروبابا !
    بشین بینیم !
    چه عجب !
    چقدر خوب کشیدیش! (نقاشی)
    ----------------------------------------------

    تو چت میخوام بعضی از منظورامو ( شبیه به اینا ) بگم ولی نمیتونم ... ممنون میشم بهم بگید
    خب اینا ویژگی های زبانی ما هستن و واژه هایی هستن که بیشتر از اونکه معناشون مدنظر باشه ، حس و حالی که به جمله میدن ... مثلا بجای بابا ، اونا از man استفاده می کنن .. اذیت نکن ، بابا ، می تونه بشه : come one man ... در مقابل بعضی ها هم کاملا برمی گرده به مترجم و حس و حالی که دلت می خواد به جمله بدی ... مثلا چقدر خوب کشیدیش رو میشه تبدیل کرد به what a nice drawing یا مثلا خودمونی ترش : that's one hell of a picture

    pipe down می تونه معادل خوبی برای بشین بینیم بابا باشه ...


    چه عجب : what a surprise

    برو بابا : "get outta here" یا خلاصه تر : get out می تونه مناسب باشه

    برمی گردیم به موضوع اصلی : ok - back to the main subject

  3. این کاربر از seymour بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #1993
    آخر فروم باز Gamemaster's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    مشهد
    پست ها
    4,141

    پيش فرض

    Like Light To Flies

  5. #1994
    حـــــرفـه ای seymour's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    6,558

    پيش فرض

    اگر این جمله ترجمه کنید به انگلیسی ترجمه کنید

    اگر امکانش هست

    متن نامه
    نقل قول:
    با سلام

    من چند تا سوال داشتم

    1. آیا مدارک دانشگاهی ایران را قبول دارید ؟
    2. من مدرک دیپلم هنرستان ( فنی و حرفه ای ) در ایران را گرفتم و من در مقطع فوق دیپلم در حدود 55 واحد پاس کردم در رشته الکترونیک و بعد انصراف دادم از دانشگاه آیا دانشگاه شما واحدهای من را قبول می کند؟

    3. آیا نیازی هست دوباره واحدهای که خواندم دوباره بخوانم ؟

    4. آیا می توانم در مقطع لیسنانس در دانشگاه شما اقدام کنم ؟

    5. اگر من در مقطع لیسانس در دانشگاه شما درس بخوانم واحدی کم می شود ؟

    با تشکر
    یه چیزی شبیه این:

    hello
    I have some questions

    1. do you recognize Iranian universities and their degrees?

    2. I have finished high school (in vocational/technical program) and then I started my studies in colledge (passed 55 credits in Electronic field before quitting) . do you accept the courses that I passed in college?

    3. or do I need to study those courses again?

    4. can I apply for bachelor's degrees?

    5. if I sign up for bachelor's degrees in your university , do you accept those passed courses or I must pass them again?

  6. این کاربر از seymour بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #1995
    کاربر فعال انجمن بازی های کامپیوتری و کنسولی brain's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    2,201

    پيش فرض

    خب اینا ویژگی های زبانی ما هستن و واژه هایی هستن که بیشتر از اونکه معناشون مدنظر باشه ، حس و حالی که به جمله میدن ... مثلا بجای بابا ، اونا از man استفاده می کنن .. اذیت نکن ، بابا ، می تونه بشه : Come one man ... در مقابل بعضی ها هم کاملا برمی گرده به مترجم و حس و حالی که دلت می خواد به جمله بدی ... مثلا چقدر خوب کشیدیش رو میشه تبدیل کرد به what a nice drawing یا مثلا خودمونی ترش : That's one hell of a picture

    pipe down می تونه معادل خوبی برای بشین بینیم بابا باشه ...


    چه عجب : What a surprise

    برو بابا : "get outta here" یا خلاصه تر : Get out می تونه مناسب باشه

    برمی گردیم به موضوع اصلی : Ok - back to the main subject
    ممنون ... فقط یه سوالی ... من میخواستم بدونم معادله مشخصی وجود نداره برای کلمه "دیگه" تو اینجور مواقع ... ؟

    مثلا اذیت نکن دیگه یا مثلا همون " بشین بابا "
    من میخوام ببینم این معادلش چی میشه ، که درجاهای دیگه هم بتونم استفاده کنم ...
    مثلا بگو دیگه ... بیا دیگه وغیره ...
    ینی تو انگلیسی هرجایی یه چیزه جداگونه باید بگیم ؟ .... این اصطلاحاتم پدرمنو درآوردن چقدر زیادن ...

    back to the main subject
    الان این حالت امری هم داره .... برگرد به موضوع اصلی ... چه جوری باید تشخیص بدیم

  8. #1996
    آخر فروم باز SCYTHE's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    formidable paths
    پست ها
    1,744

    پيش فرض

    مثل نور به حشرات (یعنی مثل نور که حشرات رو به خودش جذب می کنه)

  9. 3 کاربر از SCYTHE بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #1997
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    پست ها
    73

    پيش فرض

    با سلام مجدد ممنون از عزیزانی که جواب ما را می دن خدا انشالله کارشون را راه اندازه
    لطفا متن زیر رو نیز زحمت ترجمش را بکشید
    As TinyOS does not support blocking operations, it incorporates the concept of split-phase operations: a command that returns immediately is used to invoke an operation and an asynchronous event signals the completion of the invoked operation.

  11. #1998
    حـــــرفـه ای seymour's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    6,558

    پيش فرض

    ممنون ... فقط یه سوالی ... من میخواستم بدونم معادله مشخصی وجود نداره برای کلمه "دیگه" تو اینجور مواقع ... ؟

    مثلا اذیت نکن دیگه یا مثلا همون " بشین بابا "
    من میخوام ببینم این معادلش چی میشه ، که درجاهای دیگه هم بتونم استفاده کنم ...
    مثلا بگو دیگه ... بیا دیگه وغیره ...
    .
    نه - واسه خیلی اصطلاحات و عبارات کنایی هر زبانی ، معادل مشخصی وجود نداره ، چون اون اصطلاح ترکیبی از ویژگی های زبان-فرهنگی-عرفی خاص همون زبانه و دلیلی نداره که یه زبان دیگه (= یه فرهنگ دیگه) به همونها مقید باشه ... بله - شاید اگه بگردیم مثلا بتونیم واسه 50 درصد اینا معادلی پیدا کنیم ، اما خب همیشه 50% دیگه می مونه ...
    ینی تو انگلیسی هرجایی یه چیزه جداگونه باید بگیم ؟ .... این اصطلاحاتم پدرمنو درآوردن چقدر زیادن ..
    البته با تجریه ، خیلی از قواعدش و الگوهاش رو می تونی بفمی - اما مطمئن باش اگه فارسی زبان فراگیر دنیا بود ، همین حرف رو خارجی ها می زدن ...
    back to the main subject
    الان این حالت امری هم داره .... برگرد به موضوع اصلی ... چه جوری باید تشخیص بدیم
    نه - داره میگه let's go back to the main subject که اون قسمت اولش به قرینه حذف شده... شاید توی اخبارهای شبکه های خارجی اینو شنیده باشی ...

    (کلا این کار رو زیاد می کنیم که بخش اول جمله - معمولا ضمیر - رو حذف می کنیم - مثلا بجای I don't think so میشه گفت : don't think so)

  12. 3 کاربر از seymour بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #1999
    حـــــرفـه ای seymour's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    6,558

    پيش فرض

    مثل نور به حشرات (یعنی مثل نور که حشرات رو به خودش جذب می کنه)
    احسنت ... و البته معنای کنایی اش که داری نوعی تراژدی رو می رسونه ... همونطور که حشرات ناخودآگاه به نور جلب میشن و نتیجه نهایی اش آسیب دیدن اونهاست ... انسانها هم انگار ذاتاً علاقه مند به بی رحمی و ظلم و خرابکاری هستن ... اون حشرات همون انسانها هستند ...

    (مثل همون شمع و پروانه ، منتها کمتر رمانتیک!! )
    با سلام مجدد ممنون از عزیزانی که جواب ما را می دن خدا انشالله کارشون را راه اندازه
    لطفا متن زیر رو نیز زحمت ترجمش را بکشید
    As TinyOS does not support blocking operations, it incorporates the concept of split-phase operations: a command that returns immediately is used to invoke an operation and an asynchronous event signals the completion of the invoked operation.
    از انجا که سیستم عامل Tinyos از کنده ای کردن (بلوک بندی) عملیاتها حمایت نمی کند ، (بجای آن) از مفهوم "عملیاتهایی با تفکیک/انشقاق فاز" استفاده می کند ؛ بدین ترتیب که با استفاده از یک دستور ، یک عملیات احضار (=اجرا) می شود و به همین ترتیب، یک رخداد دیگر ، باعث می شود که دستور پایان (=تکمیل) ان عملیات صادر شود.

  14. 5 کاربر از seymour بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #2000
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    پست ها
    73

    پيش فرض

    ببخشید که دوباره اومدم اما دارم یک سمینار درسی را ترجمه می کنم که مال یه هندی که به نظرم بد نوشته
    seymor عزیز شرمنده ولی امیدوارم آخریش باشه لطفا هر کدوم از دوستان می تونن زحمت این متن را نیز بکشند
    The way malloc() works leads to external fragmentation on memory constrained sensor devices. The
    general solution to the problem of external fragmentation is compaction. The compaction is expensive
    in terms of time-consumption, and furthermore, it is thought-provoking to implement compaction on
    the devices lacking basic support for logical address translation (MMU).
    و این را:
    TinyAlloc is a compactionbased memory manager. It allocates memory bytes
    from a fixed-size frame and returns handles (pointers to pointers or double pointers) to the allocated
    bytes. As it uses double pointers, TinyAlloc can move the memory around in the frame without having
    to change the external references used by the application program

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •