ساده است
ساده است نوازش سگي ولگرد
شاهد آن بودن كه چگونه زير غلتكي ميرود
و گفتن كه سگ من نبود.
ساده است ستايش گلي
چيدنش و از ياد بردن
كه گلدان را آب بايد داد.
ساده است بهره جويي از انساني
دوست داشتنش بي احساس عشقي
او را به خود وانهادن و گفتن
كه ديگر نمي شناسمش.
ساده است لغزش هاي خود را شناختن
با ديگران زيستن به حساب ايشان
و گفتن كه من اينچنيم.
ساده است كه چگونه مي زيي.
باري زيستن سخت ساده است
و پيچيده نيز هم.
از مجموعه چيدن سپيده دم
احمد شاملو