(پدر جِف قرار پس از سالها او رو ملاقات کنه . تو سالن انتظار بیمارستان برتا می خواد به جف روحیه بده . در حالیکه جیک اعصاب بازی نداره )
بــِـرِتا : ببین . من الان می شم جای اون مثلا ... سلام من بابای جف ام !
جــِـف : سلام ... سلام بابای جِف . من بابای برتا هستم .
- : چی شد ؟ واسه چی ؟
- : خودمم نمی دونم . مست کردم . کاندومم نداشتم . مامانشم زد بسرش تا دو کلام اوئینگ-بوئینگ شنید !
- : اِ .. ، آخی . ای کاش منم حرفی داشتم . اما خب منم کپی پسرم یواشکی همجنسباز هستم .
- : ای آقا این حرفا چیه . خواهش می کنم . شما داری با یه مردی حرف می زنی که با مامان برتا رو هم ریخته . من اصلا الگوی انسانی ندارم !
- : خب نظرت چیه . بیا یه دور رقص کنیم . من کلاگیس می کشم سرم !
- : کارت تموم شد ! شما بازداشتی ! من یه پلیس مخفی هستم .
- : همجنس باز بودن که جرم نیست .
- : چرا اینجا تو ایران هست !
- : نه وقتیکه ما تو منطقه ی سبزیم .
- : اون عراقه احمق جون !
- : خب اصلا من چه می دونم . من بابای الاغه همجنس باز جف وینگر ام !
توضیح :
- اونجاییکه برتا می گه من کلاه گیس می کشم سرم .... منظورش روحیه گی بودن جد و آباد جف هست
- اوئینگ-بوئینگ منظور صدای فنرهای تختخواب هست .
سریال انجمن![]()