حذف شود لطفا
حذف شود لطفا
Last edited by danial_848; 22-04-2010 at 14:14.
من فقط منبع خواستم همین
خیر؛ با عقل و علم خودش
من که همون اول گفتم منظور دوره هست! شما گفتید روز ترجمه شده و مترجم قرآن رو تحریف کرده. ولی من میگم معنای ظاهریش همون روز هست و مترجم هم وظیفهاش نوشتن معنای ظاهره. و توجه به این جزئیات اصلاً اهمیت نداره، تنها نتیجهاش دور شدن از اصله.
شما فکرکردید همین قرآنی که در اختیار شماست رو آخرین بار چه کسی گردآوری کرد؟ پیامبر؟ یا شاید خدا؟! (ر.ک:تاریخ قرآن نوشته رامیار)
دقت کن دوست من: منابع اسلامی دو چیزند: عقل و نقل
همه چیز در اسلام با این دو سنجیده میشن، نمونهاش همین حدیث.
عقل که همه چیز نیست. بله اگر روی علوم حدیث تسلط داشتم اون وقت با عقل تشخیصش ممکن بود.
چرا مسئله رو بزرگ میکنید، الآن خود من چیزی که شما گفتید رو نشنیدم و ندیدم. در هیچ کتاب مربوطبه اعمال حجی چنین چیزی نوشته نشده.
علی بن ابیطالب قبلاً جواب چنین افرادی رو داده: «لا یُعرف الحق بالرجال؛ إعرف الحق تعرف أهله» جای شما بودم این جمله رو بهش میگفتم
دوتا نقل قول پایینتر جواب دادم
خود شما در روز اگر بشمارید درحال تقلید از صدها نفر هستید! زندگی بدون تقلید اصلاً ممکن نیست. در هر زمینهای باید از اهل فنش تقلید کرد.
چندین بار گفتید ولی شما هیچ وقت این رو درنظر نگرفتید؛ که مطلق بودن (اسلام بهاصطلاح ناب محمدی) اصلاً ممکن نیست (بحث حکومت پیامبر یا معصوم متفاوته) و این نه فقط درمورد جامعه؛ بلکه درمورد فرد هم صدق میکنه. اما چیزی که مهمه اینه که حرکت باید بهسمت اسلامی شدن باشه. مثلاً درمورد فرد، هیچ وقت یک فرد نمیتونه بهطور اکتسابی معصوم مطلق باشه. ولی این مهم نیست. نها چیزی که مهمه اینه که حرکت به اون سمت باشه. یک حدیث خیلی جالب هم داریم در این مورد نمیدونم خوندید یا نه.من چندین بار این مطلب رو گفتم
از حرف تا عمل فاصله بسیار هست
اینا همش حرفه و در عمل هیچ کدوم تحقق نیافته
اگر قبول نداری یه سر بورو خیابون ببین
لا اکراه فی دین........قرآناگر قبول نداری یه سر بورو خیابون ببین
اینها شرع است واجبار نیست عمل هر کسی به خودش مربوطه
جنبش هفت هم خیلی بزرگتر از این حرف هاست لطفا خلاصش نکن
سلام ، من هم با اجازتون تو اين بحث شركت ميكنم
danial عزيز زحمت كشيد و پاسخ اون دوستمون رو داد
فقط در پاسخ به اين موضوع كه :
بايد بگم 100 % هم همينطورهچیزی که نشه با عقل توجیهش کرد وجود نداره
اما كدوم عقل ، عقل انسان كه لحظه به لحظه نقص زيادش براي همه روشن تر ميشه
آيا اموري كه وجود داره و بشر هنوز نتونسته اثباتش كنه رو بايد نفي كرد
به فرض پديده اي مثل خورشيدگرفتگي كه مردم ملل مختلف 1001 اسم روش ميزاشتن رو بايد گفت چون در آن موقع عقل آنها از درك علت اين موضوع عاجز بود پس در آن موقع وجود نداشت و الآن وجود داره
درباره وجود خدا هم اگه صفحات گذشته رو يه مروري اجمالي كنيد فكر نميكنم چيزي خارج از محدوده عقل توضيح داده شده باشه.
در مورد " معاد جسمانی " چه توجیه عقلی وجود داره ؟
با تشکر از حضور شما.در مورد " معاد جسمانی " چه توجیه عقلی وجود داره ؟
در جواب سوال شما من چون از طرفداران حکمت متعالیه(ملا صدرا)هستم نظر ایشون(توجیه عقلی)رو براتون توضیح میدم
اگر در این زمینه سوالی داشتید بفرمایید تا بیشتر در موردش براتون بگم چون شاید نیاز باشه بعضی از اصطلاحات بیشتر توضیح داده بشه.
مطابق حکمت متعالیه معاد جسمانی حق است،زیرا تشخص شی به وجود سیال اوست که در عین سیالیت از ماده محض تا تجرد،یک وجود است.
توضیح این جمله این است که هر شی برای اینکه در این عالم به وجود بیاد باید تشخص پیدا کند که از نظر ملا صدرا این تشخص به وجود است.(مربوط میشه به بحث وجود و ماهیت که اگر خواستید براتون توضیح میدم)
همچنین از نظر ملا صدرا وجود اشیا در این عالم در حال تغییر و دگرگونی هست(بر خلاف عالم مجردات(فرشتگان)که به علت نداشتن ماده تغییری در وجود آنها رخ نمی دهد)
اما باید توجه داشته باشید که این وجود سیال از لحظه موجود شدن تا مجرد شدن(جدا شدن روح از بدن)یکی می باشد.
بنابراین بدن ما در این دنیا و در آخرت یکی است
ملا هادی سبزواری هم در این مورد این مساله فلسفی را عنوان میکند که شیئیه الشی بصورته لا بماده
یعنی اگر جسم از بین برود اما چون شی بودن شی به صورت است باز هم همان شی به همان شکل میتواند به وجود بیاید.چون صورت آن شی از بین نرفته.
البته همه فیلسوفان این مساله رو توجیح عقلی نکردند.
مثلا ابن سینا در این مورد صرف دلیل سمعی(نقلی)آن را پذیرفت.
1.اگر به توضیحاتم توجه میکردین جوابتون رو داده بودم
منبع عقل شماست
2.میشه این علمشون رو توضیح بدین و یکم تشریح کنین
آخه راستش من علمی نمیبینم لطفآ بهم نشون بدین
آقای مکارم شیرازی هم در صحبت هاشون از قول همون علمی حرف میزنن که اسم کفر رو روش گذاشتن
من حرفی نمیزنم و منتظر توضیحات شما در این ضمینه هستم
3.من معلومه چی گفتم و پست ها هم موجودت هست
من نگفتم مترجم تحریف کرده بلکه شما اینطور برداشت کردی
من گفتم شبه دین حاکم این تحریف رو انجام داده
4.یاران مورد اعتماد پیامبر فرق میکنن با....
برای تشخیص فرقشون فقط یکبار نهج البلاغه رو مطالعه کنید
5.دو نوع اسلام داریم و مشهود هست این دو نوع
آخه دوست عزیز من علوم حدیث چیه و یا ...
هر سخنی که درست باشه و خوب اگر از زبان من و شما هم گفته بشه همون سخن خداست
6.خیلی جالب بود این حرفتون
7.دوست عزیز کاملآ حق با اون فرد بود
اون خودش هم میدونست واقعیت چیه و فقط میخواست که مسلمانی مارو بسنجه
که دید
8.من از هیچ کسی نه تقلید کردم و نه میکنم و نه خواهم کرد
مرجع من فقط عقلم هست در راستای انسانیت
البته من الگوهایی داشتم ولی تقلید نکردم و خودم راهشون رو کشف و دنبال کردم
نه اینکه دیدم فلانی سرش بالاست و بالا رو نگاه میکنه منم سرمو بگیرم بالا ببینم داره به چی نگاه میکنه
9.حرفاتون درسته ولی دوست من اسلام و حرکت به سمتش در زبان نباید باشه
همه چیز ما الان زبونیه و در واقعیت هیچ
همه بی اعتقاد با یک ریش و یقه ی بسته
دکتر شریعتی کاملآ این موضوع رو تشریح کرده که باید بین حقیقت و واقعیت مرز قائل شد
10.این حرف کاملآ درسته والبته ناقص
باید تا جایی آزادی داشت که به دیگران و طبیعت آسیبی نرسه
11.عقل ما ناقص نیست
این یک اشتباهه که طرفداران شبه دین وشبه علم بهش اشاره میکنن
شما هر سوالی دوست دارید بپرسید
من با علم توضیحش میدم
حتی اونی که شما فکر میکنید عقل ما نمیتونه توضیحش بده
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
دوستان این بار وقت نداشتم کامل جوابتون رو بدم و تشریح کنم پس ببخشید من رو
در پست بعدیم کاملآ تشریح خواهم کرد و کلی حدیث و دلیل علمی و اسلامی و عقلانی برای این موضوعات میارم
پس منتظر باشین
سلام ساشاجان... واقعاخوشحالم کردی که بازهم درین گفتگوشرکت میکنی. ممنونم دوست عزیز.عشق امری اتفاقی، کمیاب، گزاف و مصنوعی نیست بلکه امری راسخ ، شایع و رایج است، پس عشق از سوی خدا و دارای برکات است، بایستی قدر و منزلتش را شناخت و حرمت آن را نگاه داشت و آن را به آلودگی ها نیالود.
"ملاصدرا"
درمورداین مطلبی که میفرماییدخیلی مایلم که منبعی راکه ازآن این جمله جناب صدرالمتاالهین رانقل کرده اید بدانم. ازین بابت ازت ممنون میشم.
گذشته ازین که این دوجمله متناقض یکدیگرند!!!!بنابراین بدن ما در این دنیا و در آخرت یکی است
ملا هادی سبزواری هم در این مورد این مساله فلسفی را عنوان میکند که شیئیه الشی بصورته لا بماده
امانمیدانم چرا ناخودآگاه یاد مرحوم سیدجلال افتادم. خدایش بیامرزد.
درزندگیم حسرت دیدار بادوکس راداشته ودارم ،کسانی که جامعه امروزما به هردوی آنها نیازمنداست. یکی ازین دوبزرگوار همین مرحوم سیدجلال است. دراینجا وظیفه خودمیدانم که یادی هم ازمرحوم دکترشهیدی داشته باشم که چندبارتوفیق زیارت وی راداشته ام. خدایش رحمت کند.
دوست بزرگوارم من قصد گلاویزشدن بااین مطلب راندارم اماباآشنایی والفتی که باعلم اصول دارم گمان میکنم کارفقها رابه خودشان واگذارکنیدخیلی بهتراست البته این که میگویم گمان، ازآن جهت است که به علم شماهنوزیقین ندارم نه به درایت فقها،وامیدوارم بیشترباشماآشنابشوم. به نظرمن که فکرمیکنم به واقع امورنزدیکتراست -البته این حرف من به معنی انکارونفی نظرات شماوسایردوستان نیست،فقط میخواستم برای خودم یادآوری کنم که واقعیت راببینم وبسنجم نه گفته های شمارا- آنچه جامعه علوم دینی مابه آن نیازدارد برخوردوتصادم درعرصه اندیشه وفرهنگ بامحصولاتی ست که واردجامعه مامیشود وبرجامعه تاثیرمیگذارد. اعم ازمحصولات علمی وصنعتی گرفته تامحصولات فکری وفرهنگی وهنری. من این کار رارسالت دینی وملی هرطلبه ای میدانم که وارد حوزه های علمیه میشود.من فکرمیکنم شماهم کم وبیش همین راتوقع دارید. برای همه علمای بزرگواردین ومراجع معظم آرزوی توفیق وتندرستی وطول عمر دارم. اللهم عجل لولیک الفرج.8.من از هیچ کسی نه تقلید کردم و نه میکنم و نه خواهم کرد
ببینید منظور من از اینکه بدن ما در این دنیا و آخرت یکی است اینه که بر اساس مساله فلسفی که ملا هادی سبزواری به آن استناد کرده است چون شی بودن شی به صورت آن است نه به ماده بنابراین در آخرت هم با توجه به اینکه صورت هر شی وجود دارد بنابراین ماده هم دوباره به آن تعلق میگیرد.این دوجمله متناقض یکدیگرند!!!!
یعنی مثلا بدن بنده در قیامت(به عنوان ماده) به صورت جسمانی من تعلق خواهد گرفت.هرچند که بدن بعد از مرگ از بین خواهد رفت اما چون صورت موجود است و شی بودن شی به صورت است بدن بنده نه شخص دیگر به آن تعلق گرفته و معاد جسمانی قابل تحقق است.
Last edited by zahra.1363; 23-04-2010 at 12:09.
سلام دوست عزیزببینید منظور من از اینکه بدن ما در این دنیا و آخرت یکی است اینه که بر اساس مساله فلسفی که ملا هادی سبزواری به آن استناد کرده است چون شی بودن شی به صورت آن است نه به ماده بنابراین در آخرت هم با توجه به اینکه صورت هر شی وجود دارد بنابراین ماده هم دوباره به آن تعلق میگیرد.
یعنی مثلا بدن بنده در قیامت(به عنوان ماده) به صورت جسمانی من تعلق خواهد گرفت.هرچند که بدن بعد از مرگ از بین خواهد رفت اما چون صورت موجود است و شی بودن شی به صورت است بدن بنده نه شخص دیگر به آن تعلق گرفته و معاد جسمانی قابل تحقق است.
خیلی ببخشیدکه شماراسوال پیچ میکنم امیدوارم این کارمن خللی درسایراموروفعالیتهای شماایجادنکند. خواهش میکنم هروقت که حوصله ووقت آزادداشتیدپاسخ بدهید.
تفاوت آنچه گفتید باتناسخ چیست؟باتوجه به نص صریح قرآن که رستاخیزراواقعه ای میداندکه درآن جهان ماده معدوم میشود،اگرچه ایمان دارم که خداوندقادرمطلق است امامیخواهم بدانم چگونه این بدن مادی درعالمی دیگر ازنو ساخته میشود؟ مولفه های آن عالم چیست؟
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)