بابا يواش بنويسين![]()
همين كه مي خوام بنويسم مي بينم شما نوشتين تموم كردين. بعد پست من بيهوده ميشه![]()
الان من با چي شروع كنم؟
بابا يواش بنويسين![]()
همين كه مي خوام بنويسم مي بينم شما نوشتين تموم كردين. بعد پست من بيهوده ميشه![]()
الان من با چي شروع كنم؟
هر يار اهل نيرنگ هر دوست اهل حيله
با پشت خورده خنجر موندم تو اين قبيله
تو وچشمی که ز دل ها گذرد مژگانش-----------------------من و دزدیده نگاهی که به مژگان نرسد
عجبا! این سرعت تایپ هم برای مشاعره اصلا چیز خوبی نیست!
هر خم زلف تو یک جمع پریشان دارد----------------وه که این سلسله صد سلسله جنبان دارد
در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند
در جوی زمان در آب تماشای تو می رویم.
سیمای روان با شبنم افشان تو می شویم.
پر هایم؟ پرپر شده ام. چشم نویدم. به نگاهی تر شده ام.
این سو نه، آن سویم
و در آن سوی نگاه چیزی را می بینم، چیزی را می جویم
سنگی می شکنم رازی با نقش تو می گویم
برگ افتاد، نوشم باد: من زنده به اندوهم. ابری رفت،
می کوهم: می پایم. من بادم: می پویم
در باغ گل افسوسی چو بروید، می آیم می بویم
دزدیه فکندی بمن از ناز نگاهی-------------------قربان نگاه تو شوم باز نگاهی
دوباره دیر دال دادم، پس:
یارب چه چشمه ایست محبت------------------------که من از آن یک قطره آب خوردم و دریا گریستم
ياران موافق همه از دست شدند
در پاي اجل يكان يكان پست شدند
خورديم ز يك شراب در مجلس عمر
دوري دو سه پيشتر زما مست شدند
---------
راستي خواهشا اگه ممكنه پستهاي زياد پشت سر هم ندين ... تاپيك كش اومده ... به نظرم اگه هر دفعه حداكثر 2 بار پشت سر هم پست بدين بهتره و كافي ...
ببخشيدا ... قربون همه ... يا علي
با میم بدم یا دال؟
دال:
دود مي خيزد ز خلوتگاه من.
كس خبر كي يابد از ويرانه ام؟
با درون سوخته دارم سخن.
كي به پايان مي رسد افسانه ام؟
دست از دامان شب برداشتم
تا بياويزم به گيسوي سحر.
خويش را از ساحل افكندم در آب،
ليك از ژرفاي دريا بي خبر.
بر تن ديوارها طرح شكست.
كس دگر رنگي در اين سامان نديد.
از درون دل به تصوير اميد.
تا بدين منزل نهادم پاي را
از در اي كاروان بگسسته ام.
گر چه مي سوزم از اين آتش به جان،
ليك بر اين سوختن دل بسته ام.
تيرگي پا مي كشد از بام ها:
صبح مي خندد به راه شهر من.
دود مي خيزد هنوز از خلوتم.
میم:
من، و دلتنگ و این شیشه ی خیس
می نویسم و فضا
می نویسم و دو دیوار و چندین گنجشک
یک نفر دلتنگ است
یک نفر می بافد
یک نفر می شمرد
یک نفر می خواند...
... قطره ها در جریان
برف بر دوش سکوت
و زمان روی ستون فقرات گل یاس.
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)