تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 20 از 137 اولاول ... 101617181920212223243070120 ... آخرآخر
نمايش نتايج 191 به 200 از 1366

نام تاپيک: نثرهای عاشقانه

  1. #191
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    وقتی دلت لرزید، بدان که اتفاق بزرگی افتاده است... و مطمئن باش که تجربه ی شگرفی را در پیش خواهی داشت...

  2. #192
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    برای عشق تمنا کن ولی خار نشو،
    برای عشق قبول کن ولی غرورتو از دست نده،
    برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو،
    برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه،
    برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن،
    برای عشق وصال کن ولی فرار نکن،
    برای عشق بمیر ولی کسی را نکش،
    برای عشق خودت باش ولی خوب باش...

  3. #193
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    مه سرد رو تن پنجره ها مثل بغض توی سینه منه، ابر چشمام پر اشکِ ای خدا وقتشه دوباره بارون بزنه. اگه باز از روزگار دلت گرفت لحضه ها ثانيه ها ابري شدن بيا با من از عشق بخوان تا چشماتم مثل دلت ابري شه.

  4. #194
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض آخرین سجده

    گلبرگ های دردانه بهار با نگاه سبز ترنم و باران مداومش در گلستان آبی، دردستان باغبان محبت و با عطر دلنشین پیچک های یاس ، پژمردگیش رابه خاطره ها سپرد و گل سرخ وجودش دوباره با غرور سر بلند کرد و به زلیخای آفتاب سلام داد. اشک باران، تنها، سنگهای قیمتی دل بهار را جلا داد و فرشته سرشت بهار بود که سرسبزی و طراوت را بر بستان آفرینش ترنم به ارمغان آورد.
    در ستاره باران شاهکار شب و در حضور محبوبه نقره فام آسمان، دخترک شرقی آرزوهای شیشه ای احساسش رابه کبوترهای سپید پرواز تقدیم کرد تا با نواختن موسیقی نیلوفر آبی، درکنار شقایق های وحشی معبد تنهایی، سجده آخرین عشق رابر زلالی چشمان معبود نماید و دیگر هیچ گاه سر برنیاورد.

  5. #195
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    هرگز آرزو نکرده ام یک ستاره در سراب آسمان شوم و یا چو روح برگزیدگان، همنشین خامش فرشتگان. هرگز از زمین جدا نبوده ام و چشمک زیبای ستارگان را فقط از دور نظاره گر بوده ام.
    روی خاک ایستاده ام. باتنم که مثل ساقه ی گیاه، باد و آفتاب و آب را می مکد که زندگی کند. بارور ز صبر، بارور ز درد. روی خاک ایستاده ام تا ستاره ها ستایشم کنند، تا نسیم ها نوازشم کنند. تا بهار من که اکنون چهره درنقاب ماه کشیده، با لبخند باران، مهتاب گونه بتابد بر دل شقایق های دشت مهر و بدر کامل شب های بی کسی قصر آبی محبت باشد.

  6. #196
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    گویند عشق گنجشک را ماند. اگردربندش کنی میمرد اگر رهایش کنی پرواز می کند. و اگر نوازشش کنی آرامش می یابد. و آن زمان که از اندوه دورماندگی ازهفت وادی، می گرید، میمیرد.
    و من به اندازه یک گنجشک دورماندگی راتجربه نمودم...

  7. #197
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    در شگفتم که سلام آغاز هر دیداریست ، ولی در نیایش رب ، پایان است . شاید این بدین معناست که پایان نیایش ، آغاز دیدار است

  8. #198
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    آدم برفی که به گمانم متولد روز عشق بود و جرمش تنها چیدن یک سیب سرخ از شاخه چشمان حوایی آفتاب، با افسون چشمان سبزش آنقدر به آسمان خیره گشت تا خورشید با شرم از پشت ابرها سر در آورد و پرتو افشانی نمود. آدم برفی عصاره وجودش را با دو قطره اشک دلتنگی، تقدیم باران آتشین آفتاب نمود تا با بارشی به رنگ باران، گل های زیبای دوستی در سرزمین بهشتی بهار بروید. و تنها چیزی که از او در چشم خانه زمین باقی ماند، امتداد تلالو سبزی چشمانش تا آسمان بود که آن راهم باعشق به رنگین کمان بهاری هدیه نمود تا برای همیشه رویای بهار برای جلوه گری باشد ...

  9. #199
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    زندگی کردن در امید، زندگی کردن در آینده است. واین خود به تعویق انداختن زندگی به معنای
    واقعی است. هم اینک هم اینجا زندگی کن. زندگی به طرز فوق العاده ای لذت بخش است. همین جا دارد می بارد و تو جای دیگری را می نگری. در این دنیا، همین جا و هم اینک بمان و به راهت ادامه بده و با قهقهه ای برخاسته از عمق وجودت ادامه بده. راهت را به سوی خدا برقص. راهت را به سوی خدا بخند. راهت را به سوی خدا آواز بخوان. باید دنیایی از آدم های به واقع حساس بیافرینیم، که بتوانند موسیقی، شعر و نقاشی را درک کنند. بتوانند طبیعت را بفهمند، بتوانند زیبایی انسان، طبیعت و دنیایی که آنها را احاطه کرده است، درک کنند. ستارگان را، ماه را، خورشید را.

  10. #200
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    11

    پيش فرض

    قشگ یعنی چه
    قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه ی اشکال
    وعشق تنها عشق تو را به گرمی یک سیب می کند مانوس
    و عشق تنها عشق مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد
    مرا رساند به امکان یک پرنده شدن
    خیال می کنم دچار آن رنگ پنهان رنگ ها هستم دچار یعنی عاشق و فکر کن که چه تنهاست اگر ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکان باشد.
    خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند و دست منبسط نور روی شانه های آنهاست.
    نه وصل ممکن نیست. همیشه فاصله ای هست.اگر چه باد بالش خوبی است برای خواب دلاویز و ترد نیلوفر‍.دچار باید بود وگر نه زمزمه ی حیرت میان دو حرف حرام خواهد شد.و عشق صدای فاصله هاست صدای فاصله هایی که غرق ابهامندهمیشه عاشق تنهاست و دست او در دست ترد ثانیه هاست. و او و ثانیه ها می روند آن طرف روز و خوب می دانند که هیچ ماهی هزار و یک گره رودخانه را نگشود.ببین همیشه خراشی است روی صورت احساس................؟؟؟

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •