پاپریـــکا :
به نظرت رؤیاهـا و اینترنــت شبیه به هم نیستند؟
هر دو جایی هستند که در اون ضــمیر ناخودآگاه ســرکوب شده بروز پیدا میکنه...
Paprika - 2006
پاپریـــکا :
به نظرت رؤیاهـا و اینترنــت شبیه به هم نیستند؟
هر دو جایی هستند که در اون ضــمیر ناخودآگاه ســرکوب شده بروز پیدا میکنه...
Paprika - 2006
هومر مشغول خرید هدیه های کریسمسه در حالی که پول زیادی نداره ...
...
حالا برا مگی چی بخرم؟!
آووو ... این جغجغه ی کوچولو رو ببین !
روش نوشته مال سگ ها اما اون که هنوز خوندن بلد نیست!
سیمپسون ها
....Just by living, the sadness has piled up
...in the sheets dried by the sun....
...the toothbrush in the bathroom...
.and the ringtone on my cellphone...
5Centimeters per second
اگه حافظه خوب یاری کنه یادمه یه قسمت از لوک خوش شانس بود که میخواستن بوش وگ رو (که دست دالتونا بود) با یکی از دالتونا(که دست لوک بود) مبادله کنن.
جو: مبادله روی پل انجام می شه
_چرا باید روی پل انجام بشه؟
جو: چونکه همیشه مبادله های رو روی پل انجام می دن!
_ولی این اطراف که پل وجود نداره جو
جو: خب باید یه دونه بسازیم
0_0
Last edited by *Necromancer; 19-10-2009 at 03:42.
هومر ( خطاب به «موجوات فضايی»، كه «خانواده سيمپسون» را ربودهاند ) :
مرا نخوريد. من يك زن و چند بچه دارم. آنها را بخوريد!![]()
مادرش(مادر مری) بهش گفته که اون یه اتفاق بوده،چطور ممکنه که کسی یه اتفاق باشه؟!
پدر بزرگ رالف بهش گفته بود که بچه ها اتفاق نیستن و توسط پدرها ته لیوان های آبجو پیدا میشن!!
.................................................. .........
( مکس در حال نوشتن نامه به مری )
متاسفانه توی آمریکا بچه ها رو توی قوطی نوشابه پیدا نمیکنن.
چهار سالم بود که از مادرم پرسیدم،و اون گفت:بچه ها از توی تخم مرغ هایی در میان که خاخام های یهودی روش خوابیده باشن، اگه یهودی نباشی راهبه های کاتولیک روی تخم خوابیدن، اگه کافر باشی فاحشه های کثیف و تنها روی تخم خوابیدن!!!
پس بچه ها توی آمریکا اینطوری به دنیا میان!
Mary and Max
انسانها در طول تاریخ بی منطق بودن.
چرا وقتی بچه های گرسنه توی هند زندگی میکنن مردم غذاهاشون رو میندازن دور؟!
چرا وقتی به اکسیژن نیاز هست درختها رو قطع میکنن؟! و اینکه چرا جدول زمانبندی اتوبوسها رو درست کردن،وقتی هیچ کدومشون سر وقت نمیان؟!
اون با دانشمند مورد علاقه اش (انیشتن) هم عقیده بود که تنها دو چیز تمومی نداره: کائنات و حماقت انسانها!
Mary and Max
Last edited by farryad; 02-11-2009 at 00:45.
تو روت رو هیچ وقت بر نمیگردونی( به عقب نگاه نمیکنی )
این تنها انتخابیه که همیشه داشتی!
Afro Samurai
این دیالوگ اول انیمیشن Castle Duckula هم چیز باحالیه
اون ترجمه که از شبکه دو می گفتن ترجمه اصلی نبود مثل اینکه کلا خون و خون آشام و ان چیزا هم باید سانســـور بشن حالا چرا شو نمی دونم :(
Castle Duckula. Home for many centuries to a terrible dynasty of vicious vampire ducks. The counts
of Duckula! Legend has it that these foul beings can be destroyed by a stake through the heart, or
exposure to sunlight. This does *not* suffice, however, for they may be brought back to life, by means
of a secret rite, that can be performed once a century when the moon is in the eighth house of Aquarius
! Igor: ... blood
! Nanny: I'll get it
Narrator: The latest reincarnation did not run according to plan
قلعه هزار اردک قرنهاست که محل زندگی خاندانی وحشتناک از اردک های خون آشام است. کنت های داکولا!
در افسانه ها آمده است که این موجودات ملعون در اثر تابش نور خورشید از بین می روند و یا می توان با پرتاب
یک میخ چوبی به سمت قلبشان آنها را نابود کرد اما این به هیچ عنوان کافی نیست زیرا که وجود خبیث آنها
همواره می تواند در جسمی جدید، مادیت یابد؛ طی یک مراسم مخوف که تنها یک بار در قرن قابل اجراست.
آنگاه که ماه در خانه ی هشتم آکواریوس قرار گیرد.
ایگور: ....خون!
نانی: من ترتیبشو می دم!
Last edited by *Necromancer; 07-11-2009 at 18:53.
The only thing worse than being a loser
is being a guy telling the story of how he became a loser ...
... فقط يه چيز از حقير بودن بدتره
اونم اينکه بخواي تعريف کني
که چطوري تحقير شدي
I wonder why stories of degradation and humiliation make you more popular
نميدونم چرا ماجراي خفت و خاريت تو رو محبوب تر ميكنه .
بعضي وقتها تنها راهي که باعث ميشه شاد بشي ،
اينه که ديگري رو ناراحت کني
من از اينکه باعث شادي بقيه بشم خسته شدم ...
ديالوگها از هومر سيمپسون
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)