کویین = بنیان گزار یا یکی از پایه گزاران راک در دنیا !
کویین = بنیان گزار یا یکی از پایه گزاران راک در دنیا !
فردي يك بار ديگر جايزه Ivor Novello رو ( به خاطرر Bohemian Rhapsody )گرفته(1976). اين آهنگ به تنهاي يك مليون نسخه فروش كرده و میگن كه بزرگترين آهنگ از سال 1957 تا امروز ه!
در غیاب ما در مورد کرت صحبت می کنید؟........من وارث روح کرت ام!!!!!
.................................................. ..................................................
چی کار کنیم دیگه گفتیم بی کاریم و بحث کرت شده گفتیم یه پیام بازرگانی وسط بحثتون بدیم
.................................................. .................................................
نمی دونم چرا اینجوری شدم،اختیار خودم رو ندارم هی دوست دارم پارازیت بندازم، دست خودم نیست شاکی نشید بابا نمی خوام بحث کنم همون یه بار کافی بود،...........................
از این بحث ها بازم بکنید در مورد شخصیت های محبوب من،بدک نیست،ما هم بیرون گود نگاه میکنیم
.................................................. ..................................................
من وارث روح کرت ام!!!!!!!!
راستی Lithium یه ماده مخدر مثل دیگر مواد مخدر از قبیل: کوکائین و هروئین و LSD و ....نیست. یه داروی زد افسردگی هستش که مصرف پزشکی داره. ازطرفی Lithium سبک ترین فلز هم هستش.که این بعد از معنی لغت هم با آهنگ و شعر تناسب معنایی داره.......................................... ......................
راستی The Man Who Sold The World برای نیروانا نیست، نیروانا بازنوازی کرده. آهنگ برای "دیوید بوی" هستش.
.................................................. .................................................. ................
می بینید که بحثی نکردم فقط به یه سری نکات اشاره کردم که احتمالا باعث کامل تر شدن اطلاعاتتون در مورد کرت میشه ............![]()
آره..اونم بودش !!
میبین که تو هم همه بحثا رو به دیو ختم میکنی!!تو هم خرابه دیو ..فقط مونده نظریه داروین رو به دیو ربط بدی![]()
موفق باشی
روحی جون ممنون بابت اطلاعاتی که دادیلطفا نظرت رو در مورده آهنگ لیتیوم هم بده
راستی بحث کوئین و فردی شد......خوب یه چی بندارید وسط ما بیایم بحث کنیم..با اینکه زیاد نمیگوشم![]()
نه ایرانی نیست...اصلیت پارسی داره...تو بلسارا دنیا اومده(جزیره آفریقایی) ..اسمه اصلیشم فرخ بولسارا
هست
یه عکس بی ربط:
مرکوری در حاله رفتن به کالج (سمته راستی)
Last edited by Rock Magic; 17-11-2007 at 01:17.
دو تا ترجمه متفاوت از لیتیوم گذاشتم. نمی شه گفت کدومشون بهتر ترجمه کردن چون هر دو خوبن. فقط تا اونجایی که من می فهمم شروین شهامی پور ترجمه هاش از اشعار کرت روان تر هستش ولی به نظر می رسه که ترجمه های نشاندار تا حدی به سبک اشعار کرت نزدیک تر باشه به هر حال کار هر دو در حد هم بوده و خوب بوده ولی ترجمه های سید حبیب گوهری راد از نیروانا کاملا ضعیف هستش.
لیتیوم
شعر و موسیقی از "کرت کوبین"
ترجمه: علی نشاندار/درختان گریان
من خیلی خوشحال ام، آخه امروز...
دوست هامو پیدا کردم...
اونا توی فکرم هستن
من خیلی زشتم، اما مهم نیست... چون تو هم هستی
ما آینه هامون رو شکسته ایم
و من وحشت نکردم
صبح یک شنبه، روزی یه که خیلی برام اهمیت داره
شمع هام رو با اون نور خیره کننده روشن کن
چون خدا رو پیدا کرده ام
هِی ... هِی ...هِی
من خیلی تنهام، اما مهم نیست... موهام رو تراشیده م
و [ از این بایت ] ناراحت نیستم
شاید به خاطر چیزایی که شنیده م، سرزنش بشم
ولی مطمئن نیستم
اون قدر هیجان زده م که نمی تونم صبر کنم تا اونجا ببینم ات
ولی بی خیال
خیلی مشتاقم...ولی مهم نیست
نیت ام پاکه
هِی... هِی... هِی
ازش خوشم می یاد... از پا در نمی یام
دلم برات تنگ شده... از پا در نمی یام
دوستت دارم... از پا درنمی یام
کشتم ات... از پا در نمی یام
لیتیوم
ترجمه: شروین شهامی پور/ خورشید را بخراش
[ خیلی خوشحالم، چون امروز
دوستانم را پیدا کرده ام ...
توی کله ام هستند
خیلی زشتم، اما اشکالی نداره، چون تو هم هستی ...
آینه هامون رو شکسته ایم
آنقدر که برای من اهمیت داره : هر روز یکشنبه صبحه ...
و من نمی ترسم.
شمع های منو در گیجی روشن کن ...
چون خدا رو پیدا کردم،آره]
خیلی تنها هستم، اما اشکالی نداره، کله ام رو تراشیده ام ...
و غمگین نیستم
و شاید فقط بخاطر تمام چیزهایی که شنیده ام مقصرم...
اما مطمئن نیستم
خیلی هیجان زده ام، نمی تونم برای دیدنت صبر کنم...
اما اهمیت نمی دم
خیلی آتیشم تنده،اما اشکالی نداره...
اراده ام خوبه آره،
دوستش دارم، تَرَک نخواهم خورد
دلم برات تنگ شده، تَرَک نخواهم خورد
دوستت دارم،تَرَک نخواهم خورد
می کشمت ، تَرَک نخواهم خورد
__________________________________________
خوب هر آهنگ با کلامی رو میشه دو بخش کرد یکی شعر و یک هم موسیقی....
در مورد اشعار کرت علی نشاندار توضیحاتی داده که خیلی مفید هستش من هم با در نظر گرفتن گفته های نشاندار و درک خودم شاید بتونم چیزی بگم....
درک سبک اشعار کرت در کل به درک هر کدام از اشعار به تنهایی کمک می کنه در نتیجه قبل از هر چیز باید به ویژگیهای کلی اشعار کوبین که همون سبک ادبی کرت هستش توجه بشه.به جرات می شه گفت در تاریخ موسیقی راک و متال اشعار کوبین به لحاظ سبک ادبی، ساختار ادبی و پیچیده گی هایه معنایی از بسیاری از نوابغ و بزرگان موسیقی راک و متال ارزش هنری بیشتری داره.
از بارزترین ویِژگی های سبکی اشعار کرت "پست مدرنیستی" بودن ساختار اشعار کوبین هستش. پست مدرنیست در ادبیات به لحاظ ساختار ادبی که بدیهتا به روی معنی هم تاثیر میزاره : "قطعه قطعه" بودن ساختار متن ادبی هستش.درست مثل یه پازل که هر کدوم از این تکه ها می تونن به لحاظ "زمانی" و "مکانی" و همینطور معنی و... با هم تفاوت داشته باشند و حتی در تضاد باشن در نتیجه ما در یک متن به ظاهر واحد دارای زمانها و معانی متفاوت و متضاد هستیم که همین ویژگی باعث پیچیدگی متن میشه. اما جالب اینجاست که کرت حتی پا رو فراتر از این میزاره و نه تنها "ساختار گرامری" "زبان" رو بلکه ساختار معنایی جملات و کلمات رو می شکنه و در واقع ما با یه جور"ساختارشکنی" که از بارزترین ویژگیهای اندیشه پست مدرن هستش روبرو هستسیم.
از دیگر ویژگی هایی که در سبک اشعار کوبین ممهمه " ابهام گرایی" هستش که مخاطب با خوندن اشعار نمی تونه به معنی واحد و خاصی برسه و حتی در بسیاری از موارد نمیشه گفت که کرت منظورش از گفتن شعر چی بوده و یا حتی داره در مورد چی صحبت میکنه و اصلا با چه کسی صحبت میکنه. علی نشاندار در این زمینه اشاره هایی میکنه......(مراجعه شود به : درختان گریان)
از دیگر ویژگیها که در واقع جنبه روانشناختی سبک ادبی کرت هستش "مالیخولیایی" بودن اشعار هستش. که فهم اشعار رو مشکل تر می کنه.
به طور خلاصه میشه برخی از مهم ترین ویژگی های سبکی اشعار رو اینها دونست که معانی مد نظر کوبین در این قالب بیان شده که باید برای تاویل و تفسیر اشعار به اونها توجه کرد.
.................................................. ...........
در مورد لیتیوم هم این پیچیدگی ها معنایی و سبک شناسی صدق می کنه. اما اگه من بخوام چیزی در موردش بگم باید اینطور توضیح بدم:
دریافت حسی من از جنبه موسیقایی نه شعر لیتیوم اینه که بزرگترین ویژگی موسیقایی این آهنگ همون معنایی هستش که به نوعی معنی کلمه لیتیوم بیان کننده اون هستش، این آهنگ یه حسی سبکی خاص رو به آدم منتقل می کنه. (یکی از معانی لیتیوم هم همون سبک ترین فلزهستش).
در مورد شعر هم به نظر من اولین چیزی که نظر آدم رو جلب می کنه اشاره کرت به این هستش که احساس خوشحالی میکنه. اما اگه دقت کنیم این آهنگ جزو آلبوم Nevermind هستش که به معنی " مهم نیست" هست که اشاره به تفکر نهیلیستی کرت داره اتفاقا در شعر لیتیوم از این عبارت زیاد استفاده میشه در واقع میشه گفت این خوشحالی ای که کرت بهش اشاره می کنه یه جور "خوشحالی نهلیستی" هستش. که در درون خودش دارای یه جور پارادوکس هستش. خوشحالی ای که ریشه در این داره که چیزی براش مهم نیست و دچار یه جور بی خیالی شده..................... البته معانی دیگه هم میشه از این شعر استنباط کرد که ولش حال ندارم.......
.................................................. .........
روحی جون دمت گرم ... حرف دلمو زدی ...
در مورد لیتیم خیلی خیلی میشه بحث کرد ... اما یه چیزی ... مگه کرت بودا نبوده ؟! پس چرا عقاید نهیلیستی داشته ؟! راستش من اصلا با بودا آشنا نیستم ولی میدونم که بودا منطق داره ... و حداقل میدونم که بودا ها نهیلیست نیستن ... جریانش چیه ؟!
از طرفی شعار اصلی کرت این بود که Music Comes First ... و خیلی به شعرام توجه نکنید ... البته این از بزرگی کرته .. چون شعراش به تنهایی آدمو دیوونه میکنه چه برسه به آهنگش ...
به نظر من مهم ترین و چالش برانگیزترین مباحث مربوط به کرت همین نکته هست. ربط کرت با بودا و اندیشه بودایی که منتهی به یه دریافت کلی فلسفی میشه که محدود به شخص کرت نمیشه و در چند تن از شخصیت های محبوب من این مسئله صدق می کنه............اتفاقا نشاندار توی کتابش به این نکته تا حدی اشاره می کنه ولی این مسئله فوق مهم رو آنالیز نمیکنه!!!
در اینجا یه بحث کلی وجود داره که همونطور که گفتم محدود به کرت نیست. قبل از اینکه به طور خاص به کرت بپردازم لازم می دونم به یه سری مسائل کلی اشاره کنم: پدر فلسفه پست مدرن "نیچه" هستش و قرن بیستم در تمام ابعاد مادی و معنوی به طور انکارناپذیری متاثر از نیچه هستش. یکی از ویژگی های تفکر پست مدرنیستی رجعت به اندیشه ها باستانی هستش. که این مسئله یکی از ویژگیهای فلسفه نیچه هست. اگر به دیگر شخصیت های موسیقی نگاه کنیم این مسئله رو کاملا مشاهده می کنیم. در مورد جیم موریسون این مسئله وجود داره، جیم هم به نوعی به " اندیشه های سرخ پوستی" گرایش داشت که حتی ماقبل باستانی هستش و جزو اندیشه های اقوام بدوی بشر به حساب می یاد. یه مثال دیگه هم موسیقی بلک متال هستش که یکی از مسائل بنادین فلسفی این نوع موسیقی گرایش به اندیشه های اسطوره ای هستش. به غیر از این خصیصه پست مدرنیستی در قرن بیستم در غرب تا حدی هم اندیشه Orientalism ( شرق گرایی) وجود داره.که در نقاشی میشه به آثار ماتیس اشاره کرد و به طور خواص در موسیقی هم بزرگترین نمونش نابغه بیتلز "جان لنون" هستش.البته نمونه های دیگه هم هستش.......
حالا به طور خاص باید به کرت اشاره کرد. توضیح گرایشات نهلیستی از یه طرف و متاثر بودن از بودا از طرف دیگر چندان کار سختی نیست ولی مسئله مهم تر درک کلی فلسفی ای هست که از این مسئله آأم می گیره..... در این مورد باید به دو نکته توجه کرد. یکی اینکه اندیشه بودایی و نهلیستی در دو حوزه اندیشه متفاوت هستند که نه میشه گفت با هم تضاد دارن نه میشه گفت اشتراک. در واقع اندیشه بودا اصلا به مسائل "هستی شناسی" فلسفی ، مفهوم و معنای "هستی و زندگی"، و "حقیقت" و"خدا" ، "متافیزیک" و در کل اینجور مسائل فلسفی که پرداختن به اونها اساس اندیشه فلسفی هستش نمی پردازه. در صورتی که "نهلیسم" موضع گیری و بیان نظریه در باب این جور مسائل هستش که معتقد به "پوچ" بودن "هستی" می باشد. بنیاد اندیشه بودا مفهوم ازلی و ابدی "رنج" هستش که بودا زندگی رو سراسر رنج و درد می دونه و در جستجوی راه رهایی و رستگاری از این درد و رنج هستش. غایت اندیشه بودا مفهوم "نیروانا" هستش ولی درک و دریافت بودا از این اصطلاح کاملا مبهم هستش به طوری که متخصصین فلسفه بودیسم هیچ وقت نتونستن تفسیر واحدی از "نیروانا " ارائه بدن. "نمی دونیم آیا باید آن را به (( نابودی)) تعبیر کنیم یا به ((خوشبختی بی کم و کاست))." در واقع نیروانا برای کرت یه نقطه امید برای رهایی از درد ها ورنج های عمیق روانشناختی و فلسفی ایش بود. در واقع یه جور گریز از اندیشه نهلیستی ای که بخشی از رنج روح کرت بود،جا داره به این نکته مهم توجه کنیم که رنج روح کرت محدود به اندیشه نهلیستی نبوده و فقط این مکتب فلسفی بخشی از اونه البته بخشه مهمی هستش. به نظر من سرچشمه رنج کرت به نوعی ریشه در حالتی برزخی ای بوده که روحش در آن قرار داشته که اتفاقا نیچه در فلسفه و فروید در روانشناسی به این نکته اشاره کردند: فروید میگه" عشق و نفرت- دوستی و دشمنی و .... در روح بشر زنجیر وار به هم گره خورده". این مسئله در روح کرت به پیچیده ترین شکل و برزخی ترین وجحش وجود داره. (یه نمونش همین آهنگ لیتیوم که در لیریکش میگه: دوستت دارم ، ترک نخواهم خورد/ می کشمت ترک نخواهم خورد......یا توی آهنگ آنوریسم میگه : آنقدر دوستت دارم که حالم رو به هم می زنی. ) به طور کلی "نیروانا" برای کرت امید به رهایی از درد رنج عمیقی بود که بهش دچار بود اما با قطعیت نمیشه گفت که آیا به اون رسده یا نه.......... به هر حال در نهایت خودکشی کرد.......
به این نکته مهم هم باید اشاره کرد که متاسفانه دسترسی ما به منابع در مورد موسیقی مدرن غرب بی نهایت کم هستش تا 82 سی (30) کتاب در مورد کرت چاپ شده بوده که این منابع به یر از منابع اینترنتی و مجلات هستش که خود منبعی عظیمی هستش اگه به همه اون منابع دسترسی داشتیم می تونستم درک بهتری از کرت داشته باشیم........ولی خوب اینجا ایران هستش![]()
در مورد این نکته هم که کرت گفته : خیلی به شعرام توجه نکنید ....یکی از دلایلش می تونه این باشه که کرت همیشه از این مسئله که شعر هاش از طرف مخاطبان و حتی منتقدان درک نمی شده و در مواردی هم حتی تفاسیر نادرستی ازش میشده رنج می برده.نمونش هم آهنگ Polly و مسائلی هستش که پیرامونش پیش اومد.....در کل مسئله عدم درک نابغه از سوی مخاطبان و منتقدان یه مسئله بسیار مهم هستش که میشه در موردش کتاب ها نوشت........اما نیچه در این زمینه یه جمله بسیار عمیق داره .نیچه میگه: ما را هیچ وقت نمی فهمند و این است سرچشمه اعتبار ما. .............
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)