من در گم و گور شدن و یکدفعه پیدا شدن کلی استادم
در پیدا کردن بهترین مکان ها برای مسافرت استادم
در باز و بسته کردن وسایل الکتریکی و درست کردنشون (و احتمالا خراب کردنشون) استادم
تو شستن ظرف ها استادم! (یعنی استادم کردن ، به عبارتی یاورم استاد شده!)
در خندین غیر عمدی حین گفتن جملات جدی و همچنین در مراسم عزاداری کلی استادم! (هر چقدر هم کنترل کنم بدتر میشه)
تو تمیز کردن چند ساعتیه ماشین استادم
و در آخر در پشت پا زدن به شانس و اقبال بسی استادم![]()