از نظر من این مثال ها ارتباطی با احساسات به خصوص "دوست داشتن" نداره گرچه نفرت و علاقه می تونن به صورت غیر مستقیم سهمی در افزایش و کاهش دغل کاری داشته باشن ولی عامل ایجاد رفتارهای فریبکارانه یا دغل بازی نیستن.- در شیرهای پرچرب، روغن پالم که برای سلامتی مضر است می ریزند و به مردم می فروشند.
- در اکثر تن ماهی ها ، روغن نباتی را به جای روغن ماهی می ریزند و به مردم می فروشند.
- قبل از زدوده شدن سموم کشاورزی از روی میوه ها ، آنها را می چینند و به مردم می فروشند.
- دو میلیون خودرو و سه میلیون موتورسیکلت معاینه فنی ندارند.
...
...
احساساتی مثل دوست داشتن مخصوص زمانی ست که ما به کسی یا چیزی حس اشتیاق ، به وجد آمدن، لذت و علاقه پیدا میکنیم درواقع برای به تصویر کشیدن و بیان حس لذت و اشتیاق درونی نسبت به چیزی یا فردی از عبارت"دوست داشتن" استفاده میشه .مسلمه دوست داشتن یا حتی احساس خوشایند نسبت به چیزی یا فردی در چه شرایطی به وجود میاد ..
به نظر من تو خیلی از موارد افراد هنوز شناخت و درک کافی از کلمات و عباراتی که به کار میبرن ندارن و همین باعث میشه کلمات رو درجایی که مناسب نیست استفاده کنند مثلا : من عاشق همسرم هستم! من عاشق مردم هستم! من عاشق قرمه سبزی هستم .. احساسات در هر مورد ممکنه خیلی متفاوت باشه ولی یک واژه انقدر لوث و تکراری و کم ارزش میشه که هر جایی برای بیان احساسات ازون استفاده میشه و بعضا به خاطر استفاده های اشتباه انتظاراتی ممکنه به وجود بیاد که نه قابل اجرا و عملی شدن هستن نه مشکلات رو می تونن حل کنن .
اما درباره مثال هایی که زده شد این موارد بیشتر به علت نداشتن وجدان کاری یا نداشتن تعهد به چیزی هست که نسبت به اون توافق همگانی وجود داشته مثلا بین یک تولید کننده و مصرف کننده یک توافق وجود داره که من محصول استاندارد رو میفروشم و به اندازه کیفیتی که کارم داره از شما هزینه دریافت میکنم کسی که به این تعهد پایبند هست وجدان کاری داره و نسبت به توافقاتی که داشته احساس مسئولیت میکنه حتی اگر طرف مقابل رو دوست نداشته باشه یا ازون متنفر باشه.
از نظر من احساساتی مثل دوست داشتن جایی در پیش برد یا توقف مراوداتی که طبق یک تعهد شکل گرفتن نداره وقتی این نوع احساسات وارد معامله یا توافق کاملا منطقی دوطرفه میشه قضاوت ها، تصمیم گیری ها، برخوردها یا حتی انجام وظایف هم تحت تاثیر احساسات به صورت ناعادلانه و غیر اصولی پیش میره ؛
تصور کنید یک قاضی به خاطر حس نوع دوستی و یا انسان دوستی خودش در یک قائله به جای قضاوت عادلانه برای اینکه دل هر دو طرف نشکنه هر دو طرف رو به یک میزان مجازات کنه یا از مجازات مجرم اصلی چشم پوشی کنه .. چیزی که لازمه تقویت بشه احساس مسئولیت و تعهد و وجدان کاریست کسی که یاد بگیره چطور کارش رو طبق اصـول در بهتریـن شکـل ممکـن و به صورت دقیـق انجام بده طوری که که تحت شرایط مختلف از جمله نفـرت یا دوسـت داشتن افراد، حداقل دچار افت نشه ..
یک دغل کار به علت عدم پایبندی به تعهدش یا عدم پذیرش مسئولیت دست به دغل کاری دزدی یا فریب مردم میزنه نه به دلیل دوست داشتن یا نداشتن مردم. بهتره روی مسئولیت پذیری و تعهد کاری بیشتر تاکید بشه تا تشویق مردم به دوست داشتن افرادی که حتی نمیدانند چرا باید دوستشان داشته باشن، که یک دوست داشتن ظاهری می تونه نتایج خیلی آزاردهنده تر از یک دشمنی واقعی داشته باشه .