ببینید خود فقهی که قوانین ازش برداشت شده کلی از معیارهاش عرفه . یعنی عملا عرف خیلی درش نقش داره. مثلا خیلی از قاعده ها مثلا لاضرر یا عسر و حرج و ... ملاک چی هست ؟ عرف !!
دوست عزیز در مقابل نظر شما به نظر من کلی از معیارهای فقه عرف نیست ، مگر اینکه روایات و احادیث رو عرف در نظر بگیریم که این هم چیز جالبی در نمیاد . چون در زمان صدر اسلام با یک جمله از بزرگان دین یک رویه کلی درست میشد ، نه اینکه بزرگان دین نگاه کنن که عرف جامعه اون زمان چیست و بعد حکم قانونی بدن .
اصولا کتاب لمعه دمشقیه و شرح آن از شهید اول و ثانی و نیز کتاب تحریرالوسیله امام خمینی که تعداد زیادی از مواد قانونی در مورد دیات ، حدود و قصاص در قانون مجازات اسلامی ترجمه کلمه به کلمه از مطالب آنهاست هیچ کلمه ای در مورد عرف ندارد و در مقابل سراسر حاوی این است که : یکی از ائمه در مثلا قضیه اطاعت زن از شوهر چنین گفت و امام دیگر در قضیه مثلا اجرای حد بر زن حامله چنان گفت .... . در هیچ موردی صحبت از عرف نیست .
دوم اینکه اگر هم عرف در فقه نقش داشته باشه برای 1400 سال پیش است نه عرف زمان حال .
قبلا هم گفتم این برگرفتن قوانین از فقه در کشور ما و اجرای آن در زمان کنونی اما و اگرهای فراوونی داره
===
در مورد سوال V E S T A ـی عزیز هم من فکر کنم منظور ایشون بیشتر در مورد همین ناسازگاری عرف کشور ما با فقه ( که قانون از این گرفته شده ) هست .
همون طور که گفته شد : " تفکیک اخلاق از قانون از نظر من ممکن نیست " این رو من هم قبول دارم .
در مورد 2 سوالی که مطرح شد :
سوالی که مطرح میشه آیا مجموعه ای از این هنجار ها در این جامعه میتوانند جزوی از قانون شود ؟ یعنی اخلاقیات پذیرفته شده در یک جامعه که تحت تاثیر سنت و عرف یک جامعه ایجاد شدند میتوانند قانون شوند ؟ یا در قانون دخالت کنند ؟ یا قانون بر اساس انها وضع شود؟
و سوالی دیگه ای که مطرح میشه : در صورتی که این ارزش گذاری جزوی از قوانین باشد آیا به حقوق انسانی اشخاص خدشه ای وارد میشود ؟
به نظرم بیشتر نگرانی سوال در مورد این هست که این اخلاقیات پذیرفته شده که بر اساس سنت و عرف قدیمی ( در کشور ما : فقه ) وضع میشوند باعث میشوند که به حقوق انسانی اشخاص خدشه وارد بشه یا نه .
شما بحث حجاب و ولایت مرد بر زن و ... رو مطرح کردین و اینکه مجازات کردن اشخاصی که در انفاق و حجاب کوتاهی میکنن آیا به حق شخصی این افراد لطمه وارد میکنه یا نه ؟
در مورد کشور خودمون : آره ، وارد میکنه
بسیاری از مواد قانونی فعلی ما با عرف جامعه سر سازگاری نداره . مثال کوچیکش هم : نصف بودن میزان دیه زن در برابر مرد ، هیچ مورد عرفی(حتی عرف 1400 سال قبل ) ، عقلی ، اجتماعی در این خصوص وجود نداره . و با قانونی بودن این امر در کشورمون به نظرم به حق شخصی نیمی از جمعیت کشورمون داره لطمه وارد میشه . ( که خیلی راحت با به روز بودن فقه - - که شعار فقه هست --- قابل حل شدن هست )