كرج
نه ميشه گفت راضي ام نه ميشه گفت ناراضي
فكر كن تو شهر خودت غريب باشي و جمعيت غيربومي و مهاجر از جمعيت بومي بيشتر باشه.آمار جرم و جنايت توش زياد باشه.شهركهاي كوچيك مثل قارچ اطراف شهر رشد كنن و بشن منبع جرم و فساد
بيشترين تعداد زندان و همچنين بزرگترين زندانهاي كشور تو شهرمه و روزي نيست كه تو روزنامه ها و سايتها خبري از يك اتفاق بد تو شهر نباشه
از همه بدتر بخاطر نزديكي با پايتخت خيلي از امكانات بهش نرسه و شهر بشه خوابگاه كارگراني كه روز براي كار ميرن تهران و شب براي خواب برميگردن كرج
جاهاي خوش آب و هوا و روستاهاي اطرافش بافت اصلي خودشونو از دست دادن و به جز معدود جاهاي دوردستش بقيه جاهاش مثل قديم نيستن.ترافيك شهر هم كه جاي خود داره.روز به روز بيشتر ميشه و كسي هم به فكر چاره نيست
ولي بازم دوستش دارم![]()