داستان کوتاه یا رمانی دربارهی عدالت.
شکنجهشده. پنج روز سرپا، بیآنکه چیزی خورده یا نوشیده باشد، ممنوع حتی از اینکه به چیزی تکیه بدهد و غیره و غیره.
میآیند کمکش کنند که فرار کند، نمیپذیرد: قوتش را ندارد.
ماندن در آنجا نیازمند تلاش کمتری است.
دوباره و دوباره شکنجه خواهد شد تا بمیرد.
جلد دوم/ص. 192