دیشب بازم توسکانسی که زن سهیل وارد اتاق هتل شد تصویر کراپ شد یه لحظه.
علتش؟؟؟ ... معلوم نیست.
دیشب بازم توسکانسی که زن سهیل وارد اتاق هتل شد تصویر کراپ شد یه لحظه.
علتش؟؟؟ ... معلوم نیست.
نگاهي به سريال شهر دقيانوس
جيرفت ، شهر ديو و پري نيست
سينما و تلويزيون جهان هميشه به آثار باستاني روي خوش نشان داده است. فيلمهاي زيادي در سينما ساخته شده كه به وسيله قوه تخيل نويسنده و كارگردان راز و رمز شهرهاي باستاني و اشيايي كه در اين شهرها مدفون هستند را براي مخاطب رمزگشايي كردهاند.
شهرهاي مدفون شده در زير خاك هميشه براي فيلمسازان پر از رازهاي غالبا ترسناك هستند. همين ترس پنهان باعث شده تا كارگردانان بتوانند آثاري مهيج و پرماجرا بر اساس شهرهاي باستاني بسازند و مردم هم از چنين آثاري همواره استقبال كردهاند چون با ديدن آنها هم سرگرم شدهاند و هم در ذهن خود از موجوداتي كه حتي شايد وجود خارجي نداشته باشند، ترسيدهاند و همين ترس باعث شده تا آنها هميشه به مكانهايي كه در آنجا آثار باستاني مدفون است به عنوان مكاني پررمز و راز نگاه كنند كه موجودات عجيب و غريب در آنجا زندگي ميكنند و همواره مراقب هستند تا اشياء باستاني و عتيقه از مكان اصلي خود به سرقت نروند.
تاكنون بيشترين فيلمها در اين باره با محور قرار دادن هرمهاي مصر باستان ساخته شدهاند كه از ميان آنها ميتوان به سري فيلمهاي اينديانا جونز و موميايي اشاره كرد.
در اين فيلمها گروهي كاشف به سرزمين مصر و داخل هرمها وارد ميشوند تارمز اين بناها را كشف كنند، اما موجودات عجيب و قدرتمندي كه در آنجا زندگي ميكنند، نميگذارند كاشفان به اسرار داخل هرمها دست يابند.
اسرار هرمهاي باستاني مصر آنقدر براي فيلمسازان جذابيت دارند كه سازندگان انيميشنهايي مانند سندباد و كارآگاه گجت هم در بخشهايي از داستان خود ، سري به اين مكانها زدهاند و بچهها را هم با راز و رمزهاي ترسناك اين آثار باستاني آشنا كردهاند.
آثاري كه در سينماي دنيا با محوريت آثار باستاني و شهرها و روستاهايي كه موطن اصلي اين آثار هستند، ساخته شدهاند و عموما معمايي، جنايي، پليسي و دلهرهآور هستند، اما كشور ما هرچند آثار باستاني زيادي دارد و ايران به عنوان مهد تمدن باستاني در جهان شهرت دارد، كمتر كارگرداني تاكنون به اين موضوع روي خوش نشان داده است.
نگاه كارگردانان سينما به آثار باستاني ايراني بيشتر توريستي است و مثلا در بخشي از داستان، شخصيت اصلي به شيراز و تخت جمشيد سفر ميكند يا گذرش به بم ميافتد، اما هيچوقت اين شهرها و آنچه در دل خود دارند، موضوع اصلي داستان فيلم نبوده است.
اين روزها سريالي از شبكه يك سيما در حال پخش است كه شهري قديمي و ميراث پنهان آن را محور داستان خود قرار داده است. سريال شهر دقيانوس به كارگرداني مهرداد خوشبخت درباره شهر باستاني جيرفت است. شهري كه آثار بيش از 5000 سال را در دل خود پنهان كرده است.
اما نگاه خوشبخت به اين آثار قديمي و باستاني با نگاه كارگردانان خارجي كه به اين موضوعات دارند، تفاوت بنيادي و ساختاري دارد. خوشبخت در شهر دقيانوس نخواسته كه اين شهر و آثار باستاني آن را در لفافهاي از خيال بپيچد و به مخاطب ارائه كند.
به همين دليل در اين سريال از موجودات عجيب و غريب كه از آثار باستاني جيرفت محافظت ميكنند، خبري نيست اما آدمهاي سودجويي هستند كه تصميم ميگيرند اين ميراث كهن را به سرقت ببرند و با فروش آنها ثروت زيادي به دست آورند.
در مقابل، نيرويهاي پليس هم حضور دارند كه با قاچاقچيان مبارزه ميكنند و در كنار پليسها، كارشناسان ميراث فرهنگي هم هستند كه چون ميدانند اين آثار چقدر ارزشمند هستند به پليسها كمك ميكنند تا اشياي به سرقت رفته را زودتر به مكان اصليشان برگردانند.
شهر دقيانوس با استفاده از اين ظرفيتها به اثري پليسي تبديل شده است.اين ساختار كمك كرده تا مخاطبان بيشتر با اين سريال ارتباط برقرار كنند.
شخصيتهاي شهر دقيانوس دو گروه هستند؛ يك گروه آدمهاي خوبي هستند كه تلاش ميكنند ميراث كهن جيرفت را حفظ كنند و گروهي شخصيتهاي منفي كه فكر ميكنند با فروش اين آثار ارزش آنها كم نميشود؛ آنها فقط جابهجا ميشوند و اين جابهجايي باعث ميشود آنها به پول زيادي دست پيدا كنند.
مهرداد خوشبخت براي جذاب كردن بيشتر اثر خود دو برادر را مقابل هم قرار داده است: سهيل و سامان.سهيل با قاچاقچيان همراه اما سامان بر خلاف مسير او حركت ميكند و ميخواهد جلوي قاچاق اشياء را بگيرد. به همين دليل آنها هم سامان را به اصطلاح گم و گور ميكنند تا آبها از آسياب بيفتد.
ساختار پليسي شهر دقيانوس به خوشبخت اين امكان را داده تا او نمابندي (دكوپاژ) مناسبي براي سريال خود طراحي كند. دكوپاژ بخشهايي از سريال به مستند نزديك ميشود.
بخصوص جاهايي كه دوربين ميان مردم ميرود و شلوغيها را به تصوير ميكشد. بازيهاي خوب بازيگران هم باعث شده تا سريال قوت بيشتري پيدا كند و مخاطب را ترغيب كند كه شهر دقيانوس را ببيند. سياوش طهمورث و كامران تفتي بازيهاي حسابشده و خوبي را از خود به نمايش گذاشتهاند.
كامران تفتي كه نقش منفي دارد از پس لهجه جيرفتي و با نقش بخوبي كنار آمده به همين دليل نقش خود را باورپذير بازي كرده است. خوشبخت در شهر دقيانوس به دور از هر تمهيدي كه باعث جذابيت كذايي در قصه شود، از ميراث فرهنگي جيرفت دفاع ميكند.
او فيلمنامه را به شيوه كلاسيك نوشته و اوج و فرودهاي آن را در نقاط مناسب داستان گنجانده است. با تماشاي شهر دقيانوس ميتوان به اين نتيجه رسيد كه سازندگان اين سريال به سبك ايرانيان خواستهاند ميراث كهن كشور خود را بهتر به مردم بشناسانند و توجه مديران مملكت و مردم را به اين نكته جلب كنند كه بايد از اشياي باستاني كه هويت هر ملتي است، محافظت كرد.
خوشبخت به جاي ديو، پري و مومياييهايي كه زاييده تخيل هستند از آدمهاي واقعي استفاده كرده است. آدمهايي كه در اطراف ما زندگي ميكنند، ترسناك نيستند اما زيادهخواهي آنها ميتواند ترسناك باشد و به تمدن كهن ايراني لطمه وارد كند.
خوشبخت براي داستان خود شهر جيرفت را انتخاب كرده كه آثار باستاني آن بسيار مهم هستند اما براي مردم كمتر شناخته شدهاند. آدمهايي كه به اين آثار لطمه وارد ميكنند، ميتوانند هر كجاي ايران باستاني باشند. جيرفت، مشتي از خروار است كه بايد ديده شود تا بتوان از آن محافظت كرد.
طاهره آشياني
گروه راديو و تلويزيون
منبع : روزنامه جام جم
گفتوگو با كامران تفتي بازيگر نقش محسن جيرفتي
سفر به اعماق شهر دقيانوس
كامران تفتي پسر اردشير تفتي كارگردان تئاتر است. از 7سالگي روي صحنه تئاتر بوده و حضور در كارهاي مهدي فخيمزاده مثل ولايت عشق، حس سوم و خواب و بيدار براي او سرنوشت تازهاي را رقم زد البته حالا او با كارگردانهاي سرشناسي كه نقشهاي متفاوتي را به او ميسپارند، كار ميكند.
كامران تفتي اين روزها سريال «شهر دقيانوس» بهكارگرداني مهرداد خوشبخت را روي آنتن دارد كه در نقش يك شخصيت منفي به نام محسن جيرفتي ظاهر شده است.
او در اين سريال مقابل بازيگراني مانند انوشيروان ارجمند، سام درخشاني، حسن جوهرچي و محمود پاك نيت بازي ميكند. يكي از نكات برجسته بازي تفتي در سريال شهر دقيانوس، لهجه جيرفتي است كه وي بهخوبي از پس آن برآمده است. او از تجربهاش در اين سريال برايمان ميگويد.
در ابتدا بگوييد به نظرتان شهر دقيانوس كجاست؟
سوال جالبي پرسيديد. شهر دقيانوس، همانطور كه در قصه هم ميبينيد يك شهر باستاني است كه از زير زمين بيرون آمده است و در جيرفت قرار دارد.
قدمت اين شهر نزديك به 4500 سال است و از اين نظر قدمت ديرينهاي در تاريخ ايران دارد و اصلا به خاطر اين موضوع و وجود اين شهر اين سريال شكل گرفت.
پيش از بازي در اين سريال خودتان در ارتباط با اين شهر تاريخي اطلاعات داشتيد يا خير؟
خير، اطلاعاتي در اين زمينه نداشتم و اصلا به خاطر واقعي بودن اين شهر و اتفاقاتي كه در آن رخ داده است بازي در اين سريال را پذيرفتم، چون برايم جذابيت زيادي داشت.
اساسا مطالعه در زمينه تاريخ معاصر چقدر برايتان جذابيت دارد؟
شما وقتي بازيگري را به عنوان يك حرفه انتخاب ميكني بايد به روز باشي و در هر زمينه مطالعه كني، اگر غير از اين باشد نميتواني در كارت موفق شوي. به هر حال بازي در كارهاي تاريخي، تحقيقات خاص خود را ميطلبد. براي همين هم من با تاريخ معاصر خيلي بيگانه نيستم و در اين زمينه مطالعاتي داشتهام. ضمن اين كه يك بازيگر بايد براي بهتر ديده شدن و ملموستر بودن نقش حتما مطالعه داشته باشد.
با مهرداد خوشبخت و كارهايش تا چه اندازه آشنا بوديد؟
من در سال 79 براي اولين بار با مهرداد خوشبخت در فيلم تلويزيوني «سفر آخر» همكاري كردم و پس از آن ديگر فرصت همكاري با يكديگر را نداشتيم تا سريال شهر دقيانوس و به نظرم خوشبخت در اين كار يكي از بهترين نقشهايش را به من واگذار كرده است.
پس با اين حساب توانستهايد با نقش محسن جيرفتي ارتباط خوبي برقرار كنيد. درست است؟
بله. محسن جيرفتي يك آدم منفي است كه برخلاف جهت و هدف خانوادهاش حركت ميكند، اما او در عين حال كه آدم منفياي است، برايم شيرين بود.
چرا؟
چون يك خونگرمي خاصي در شخصيت او احساس كردم. جالب است بدانيد تكهكلام محسن جيرفتي ناموسا بود كه بعدا و در تدوين اين تكهكلام او حذف شد، اما با اين همه فكر ميكنم مخاطبان و بخصوص جيرفتيها به خوبي توانستهاند با اين نقش ارتباط برقرار كنند.
فكر ميكنم شيرازيها هم زياد از واژه ناموسا استفاده ميكنند. درست است؟
بله، اما شيرازيها معمولا ميگويند ناموسا، عندالله.
آيا محسن جيرفتي در نهايت آن چيزي شد كه فكر ميكرديد و دوست داشتيد؟
نميدانم چه بگويم. به نظرم ميشد بهتر از اين هم باشد، اما به خاطر يكسري مسائل عجولانه متاسفانه اين شخصيت به جايي كه ميخواستم نرسيد.
محسن جيرفتي چند درصد براساس خلاقيت كامران تفتي شكل گرفت؟
فيلمنامه اين سريال نزديك به 7 بار توسط مهرداد خوشبخت بازنويسي شد و تمام زيادهگوييها و پراكندگيهاي قصه حذف شدند.
براي همين من يا يك قصه شسته رفته و روشني مواجه بودم و توانستم خيلي زود با نقشم ارتباط برقرار كنم.
اين سريال پر از شخصيت است و طبيعتا بازيگران بيشماري دارد. از اين نظر مشكلي نداشتيد؟ به نظرتان قصه به گونهاي روايت شده است كه شخصيتي مهجور باقي نماند؟
تفتي: هيچ وقت به خاطر شهرت به سمت تلويزيون نيامدهام، بلكه بيشتر دوست داشتهام تنوع در بازي و كارهاي مختلف را تجربه كنم دغدغه من هميشه كار خوب كردن بوده و هست و البته رضايت مخاطبانم
اول اين كه اكثر بازيگران اين سريال به دليل اعتبار مهرداد خوشبخت در اين كار ظاهر شدهاند و دوم اين كه خوشبخت جزو كارگردانهايي است كه جزئيات شخصيتپردازي را خيلي خوب ميشناسد و براي همين نميگذارد كه شخصيتهاي قصهاش به سمت فيد شدن بروند و بينتيجه باقي بمانند. براي همين هيچ كدام از بازيگران اين سريال دغدغه ديده نشدن نداشتند و بهمعناي واقعي روي تكتك شخصيتها كار شده است و همه كاراكترهاي قصه ويژگيهاي خاص خود را دارند كه تا انتهاي كار خواهيد ديد.
چه مدت بازيتان در اين سريال طول كشيد؟
نزديك به 9 ماه، چون هم در جيرفت و هم در تهران تصويربرداري داشتيم و از اين نظر بسيار پراكنده كار ميكرديم.
شما در اين سريال با لهجه جيرفتي صحبت ميكنيد. هراسي نداريد از اين كه جيرفتيها يا مسوولان اين شهر بهلهجهتان اعتراض كنند؟
من معترضان را به صبر دعوت ميكنم و بهتر است كه عجولانه قضاوت نكنيم. چون ما دغدغههاي مهمتري در ارتباط با اين سريال داشتيم. جيرفت يك شهر محروم است و كمبودهاي بسياري دارد.
ما اصلا نگاه تحقيرآميزي به اين شهر نداشتهايم، بلكه قصدمان اين بود كه به واسطه اين مجموعه، اين شهر را به ساير ايرانيها معرفي كنيم و از طرفي به مسوولان بگوييم پيش از اين كه بخواهند اعتراض كنند بهتر است به آنجا بروند و كمبودهاي مردم را از نزديك ببينند. به هر حال نميشود خودمان را گول بزنيم و بگوييم همه چيز خوب و عالي است.
چگونه لهجه جيرفتي را ياد گرفتيد؟
خود مردم جيرفت در اين زمينه به من كمك كردند. بسياري از جوانان جيرفت در زمان تصويربرداري در كنارم بودند و درست ادا كردن كلمات را البته با لهجه جيرفتي به من ياد ميدادند.
خيلي هم خوب ياد گرفتيد.
بله. يادم است در سكانس معرفي محسن جيرفتي در وسط ميدان شهر به پدرم ميگفتم ناموسا كليد باغ را به من بده. بعد از گرفتن اين سكانس مردم آنجا دورم جمع شده بودند و ميگفتند شما جيرفت زندگي ميكرديد! به هر حال من سعي خودم را كردم كه واقعي و ملموس بازي كنم.
حالا چرا در اين سالها بيشتر در نقشهاي منفي بازي ميكنيد؟
من اصلا براي خودم نقشها را دستهبندي نميكنم و سعي ميكنم نقشهايي كه دوست دارم را بازي كنم؛ حالا چه مثبت و چه منفي.
با چه نوع نقشهايي بيشتر ارتباط ميگيريد؟
نقشهايي كه ما به ازاي بيروني داشته باشند و همينطور دچار اختلالات رواني باشند چون اينگونه نقشها جاي كار زيادي براي بازيگر دارد.
چه تعريفي از نقش سخت داريد؟
به نظرم نقشهايي است كه در قصه و كليت كار تاثيرگذار هستند و اين كه مخاطب بتواند آن كاراكتر را كشف كند مثل منصور سريال «زير هشت» كه ذاتا چنين ويژگيهايي داشت.
شهر دقيانوس را بين سريالهاي ديگر تلويزيون چطور ارزيابي ميكنيد؟
اين سريال پس از 4 سال بالاخره روي آنتن رفت و باز هم خدا را شكر كه اين كار پخش شد و به نظرم شهر دقيانوس يكي از متفاوتترين كارهاي تلويزيون است. اين سريال به هيچ وجه مخاطب را دستكم نگرفته است و تمام گروه تلاش داشتهاند كه يك كار آبرومندانه و متفاوت را بهنمايش بگذارند.
بازي در تلويزيون چقدر براي شما شهرت به همراه داشته است؟
من هيچ وقت به خاطر شهرت به سمت تلويزيون نيامدهام، بلكه بيشتر دوست داشتهام تنوع در بازي و كارهاي مختلف را تجربه كنم.
پس از بازي در سريال حسسوم (فخيمزاده) پاسخهاي خوبي از جانب مخاطب گرفتم كه خيلي برايم دلپذير بود. ولي در هر حال دغدغه من اين نبود. دغدغه من هميشه كار خوب كردن بوده و هست و البته رضايت مخاطبانم.
آيا هنوز هم بازي در تئاتر برايتان دلپذير است؟ چون ميدانم شما كارتان را از تئاتر شروع كردهايد؟
بله. 7 ساله بودم كه روي صحنه تئاتر بازي ميكردم. بههرحال تئاتر براي همه بازيگران حرفهاي خانه اول است و بزرگترين معلم. اكنون هم اگر موقعيتي پيش بيايد حتما بازي در تئاتر را ادامه خواهم داد.
در آينده باز هم شما را در نقشهاي منفي خواهيم ديد؟
نميدانم. همه چيز به پيشنهادهايي كه ميشود، بستگي دارد. اميدوارم باز هم بتوانم نقش دلخواهم را بازي كنم.
محبوبه رياستي
روزنامه جامجم
گفتوگو با نگار فروزنده، بازيگر سريال «شهر دقيانوس»
كم كار ميكنم حتي اگر فراموش شوم
خيلي اتفاقي وارد اين حرفه شده است، اما اين مساله برايش تنها در حد يك اتفاق باقي نماند و براي درك بيشتر و بهتر از اين دنياي هزار رنگ تلاش بيشتري كرد تا بتواند حضور خود را تثبيت كند. بنابراين دست به تجربههاي زيادي زد و نقشهاي متفاوتي را ارائه كرد كه ازجمله آنها ميتوان فيلمهاي ميكس، دختردايي گمشده و مجموعههاي من يك مستاجرم، ريحانه و... را مثال زد. نگار فروزنده اين روزها دغدغههاي زيادي دارد و از كارهاي ضعيف سينما و تلويزيون حسابي گلايهمند است. با او همراه شديم تا هم از قصه بازيگر شدنش برايمان بگويد و هم از تجربه بازي در سريال شهر دقيانوس كه اين روزها روي آنتن شبكه يك سيماست.
بهتر است كمي به عقب برگرديم. از قصه بازيگر شدنتان برايمان بگوييد.
از طريق يكي از دوستان مادرم كه برادرش صدابردار كارهاي حسين فردرو بود به او معرفي شدم. رفتم تست دادم و قبول شدم و بعد در كلاسهاي بازيگري سمندريان دوره ديدم. پس از آن رفته رفته وارد اين حرفه شدم و تا امروز هم آن را ادامه دادم.
از روندي كه تا امروز طي كردهايد راضي هستيد؟
پنجاه، پنجاه است. من تلاش كردهام كه كار خوب انجام دهم و انتخابهاي درستي داشته باشم. بعضي وقتها نقشهايي كه پيشنهاد ميشود در نهايت آن چيزي نميشود كه در فيلمنامه طراحي شده بود. در اين مواقع است كه فقط خستگي كار روي دوشم ميماند.
و در اين زمانهاست كه انگيزهاي براي كار نميماند...
بيانگيزه نميشوم، چون هدفم را ميشناسم و براي رسيدن به آن تلاشم را ميكنم.
در زمان كار با كارگردان هم پيشنهادات خود را در جهت بهتر شدن نقش ميدهيد؟
خير. چون دوست ندارم كارگردان را حين كار كلافه كنم. او كارها و مسووليتهاي ديگري هم دارد. البته ممكن است سر چيزهاي كوچكي از او نظر بخواهم. همين. اصولا سعي ميكنم قبل از كار با كارگردانم به يك نظر مشترك درباره نقش برسم.
فكر ميكنيد پس از 18 سال فعاليت در عرصه بازيگري از روز اول تاكنون چه تغييراتي در نحوه اجراي نقشهايتان به وجود آمده است؟
نميدانم، اما پس از اين همه سال، به تجربياتي رسيدهام كه برايم بسيار ارزشمند است، براي به دست آوردن اين تجربيات هزينههاي زيادي هم دادهام. اين تجربيات به من آموختند كه نقشهايم را چگونه باورپذير اجرا كنم.
در اين سالها چقدر نقشهاي متفاوت بازي كردهايد و چه زمانهايي يك نقش را تكرار كردهايد؟
يك زماني نقشهاي شبيه به هم زياد بازي كردم، اما پس از آن ديگر سعي كردم همه جور نقشهايي را امتحان كنم. از نقش دخترهاي ساده و بيريا گرفته تا نقشهاي منفي.
در چند سال اخير بسيار كمكار شدهايد. اين مساله علت خاصي دارد؟
بله. چون آنقدر كيفيت فيلمنامهها پايين است كه ديگر رغبتي براي اجراي نقش باقي نميماند. براي من خيلي مهم است كه چه جور كاري را در پرونده كاريام ثبت كنم. براي همين نميخواهم به هر قيمتي بازي كنم. به همين دليل چند وقتي است كه محتاطتر نقشهايم را انتخاب ميكنم.
يعني بايد بين بد و بدتر يكي را انتخاب كنيد؟
بله. دقيقا همينطور است. دوست دارم كاري كه ميكنم قابل دفاع باشد و بازي در آن كار حداقل يك توجيه منطقي برايم به دنبال داشته باشد.
گرايش شما بيشتر به سوي چه جور نقشهايي است؟
ببينيد در حرفه ما، فيلمنامه حرف اصلي را ميزند و تعيينكننده خيلي چيزها است و بعد از آن توانايي كارگردان. بنابراين اگر فيلمنامه و كارگردان خوب باشند حتما نقش هم خوب است و نوع آن ديگر خيلي تفاوت نميكند.
بازي در سريال شهر دقيانوس، چگونه برايتان اتفاق افتاد؟
از طرف يكي از دوستان بازي در اين سريال به من پيشنهاد شد كه پس از خواندن فيلمنامه پذيرفتم در اين كار حضور داشته باشم.
زماني كه نقش را قبول كرديد، فيلمنامه كامل بود؟
بله. من به هيچوجه سر كاري كه فيلمنامه آن آماده نباشد نميروم. چون بازي كردن در اين شرايط يك جور ريسك است.
اما اين مساله حالا ديگر جا افتاده است و بيشتر بازيگران با آن كنار آمدهاند؟
بله. متاسفانه اين اتفاق افتاده است. معمولا ما يك كار اشتباه را انجام ميدهيم و بعد هم با پشتكار تمام دنبال آن را ميگيريم و خيلي به خودمان زحمت نميدهيم كه راهمان را تغيير دهيم.
چرا با اين مساله موافق نيستيد. آن هم در شرايطي كه ديگران خيلي راحت با اين موضوع كنار آمدهاند؟
فروزنده: پس از اين همه سال، به يك سري تجربياتي رسيدهام كه برايم بسيار ارزشمند است، براي به دست آوردن اين تجربيات هزينههاي زيادي هم دادهام. اين تجربيات به من آموختند كه نقشهايم را چگونه باورپذير اجرا كنم
چون به نظرم اين كار اشتباه است و درست مثل اين ميماند كه شما خانهتان را روي يك زمين ناهموار بسازيد. در اين شرايط هر چقدر هم كه خانه مدرن و شيك باشد، اما امنيتي در آن نخواهيد داشت. البته بعضي از دوستان چون به جنبه مالي بيشتر فكر ميكنند تا كاري كه انجام ميدهند، پس برايشان فرق هم نميكند، اما آنها بازيگر حرفهاي نيستند بلكه فقط كار ميكنند كه پول بگيرند. به هر حال ما بايد پشت كارهايمان يك نگاه حرفهاي وجود داشته باشد و نبايد اجازه بدهيم كه هنرمان نابود شود.
حالا به نظرتان فيلمنامه شهر دقيانوس، قابل دفاع است؟
بله. به نظرم اين كار قصه جذاب و متفاوتي دارد.
بازي در اين كار در نهايت به دل خودتان نشست و راضي بوديد؟
در نهايت و در هر حالت كلي بله، ولي متاسفانه مسائل زيادي در اين كار وجود داشت كه باعث ناراحتي من شد و كمي دلزدهام كرد.
ميتوانيد به بعضي از آنها اشاره كنيد؟
خير. چون اين كار تمام شده است و ديگر نميخواهم خاطراتم را بيان كنم، اما بازي در اين كار درس عبرت خوبي برايم شد تا براي انتخاب كارهاي بعديام جديتر و با نگرش بازتر رفتار كنم.
به نظرتان شهر دقيانوس كجاست؟
در قصه ما كه شهر جيرفت بود. به هر حال قطعا جايي است كه تاريخچه قديمياي دارد و پر از رمز و راز است و همينطور چيزهاي باستاني زيادي در آن وجود دارد.
چه مدت بازيتان در اين سريال طول كشيد؟
نزديك به 7 ماه بازيام در اين كار طول كشيد. البته اين سريال با يك تاخير 2 ساله روي آنتن رفته است كه واقعا علتش را نميدانم، اما خوشحالم كه حداقل نتيجه كارمان به هدر نرفت و بالاخره شهر دقيانوس پخش شد.
بازي در خارج از تهران و سريالهاي شهرستاني چطور است؟ بخصوص براي يك خانم؟
خيلي دشوار است. بخصوص با كمبود امكاناتي كه در زمينه ساخت آثار وجود دارد. باور كنيد جيرفت حتي يك هتل هم نداشت و ما در جايي شبيه به مسافرخانه استراحت ميكرديم و مستقر بوديم.
كارگرداني مهرداد خوشبخت چطور بود؟ به عنوان يك بازيگر با او راحت بوديد؟
بله. او توجه ويژهاي به فيلمنامه داشت و خيلي خوب فضاها را طراحي كرد و احساس مسووليت زيادي نسبت به كارش داشت.
براي انتخاب يك نقش، معمولا چقدر قضاوت نهايي مخاطبانتان را در نظر ميگيريد؟
خيلي زياد. اگر اين مساله برايم اهميتي نداشت پركارتر از امروز بودم. مخاطب براي من قابل احترام است و ترجيح ميدهم بگويند كمكار هستم تا اين كه در همه جور كاري بازي كنم و از چشم مخاطب بيفتم.
بيشتر خودتان را يك بازيگر سينمايي ميدانيد يا تلويزيوني؟
خيلي اين مساله برايم فرق نميكند. هر چند كه نگاه اصليام به سمت سينماست، اما بازي در سينما هم خيلي خوشحالم نميكند. چون كارهاي سينماييمان هم متاسفانه نازل شدهاند و چيزي براي مخاطب ندارند.
خانم فروزنده ممكن است باز هم در يك سريال مناسبتي مثل «دارا و ندار» بازي كنيد؟
من پس از مدتها در سريال شهر دقيانوس بازي كردم كه به خاطر بعضي از مسائل كه قبلا هم گفتم پشيمان شدم. براي همين خيلي بازي در سريالهاي تلويزيوني را نميپسندم. به خصوص اين كه دارا و ندار، اصلا سريال خوبي نبود و به هيچ وجه آن را دوست ندارم و به خاطر رودربايستي با آقاي دهنمكي بازي در آن كار را پذيرفتم، به هر حال باز هم ميگويم اين فيلمنامه و قصه جذاب است كه برايم تعيينكننده و مهم است.
بهترين تجربههاي شما در اجراي نقشهايتان متعلق به چه كارهايي است؟
تمام كارهايي كه با آقاي داريوش مهرجويي انجام دادهام برايم خاطرهانگيز است و واقعا مثلا يك كلاس درس بود. پس از آن فيلمهاي كافه ستاره، محاكمه در خيابان، دختر دايي گمشده، سريال من يك مستاجرم و دو پنجره را خيلي دوست دارم و جزو بهترين تجربههاي من هستند.
اما در محاكمه در خيابان، نقش بسيار كوتاهي داشتيد؟
بله همينطور است. يك نقش كوتاه خوب و موثر بهتر از يك نقش طولاني و بيفايده است.
من فكر ميكنم اگر بخواهيد با همين حساسيت كارهايتان را انتخاب كنيد خيلي نميتوانيد بازيگر پركاري باشيد و ممكن است حتي فراموش هم بشويد؟
بله. شايد، اما با اين شرايط واقعا ترجيح ميدهم كمكار بمانم. من دوست ندارم هنرم را بفروشم، حتي به قيمت اين كه فراموش شوم.
فضاي پشت صحنه كدام سريال برايتان دلچسبتر بوده است؟
«من يك مستاجرم». همه بچهها در اين كار باهم هماهنگ و دوست بودند كه اين مساله به مديريت خوب خانم پريسا بختآور به عنوان كارگردان آن كار برميگردد.
اگر بخواهيد از فعاليت هنريتان در اين سالها تصويري بكشيد، چه چيزي خواهيد كشيد و از چه رنگهايي در آن استفاده خواهيد كرد؟
يك قسمتهايي را خيلي زيبا و شفاف ميكشم و در آن از رنگهاي شاد و گرم استفاده خواهم كرد و يك قسمتهايي را هم خيلي خاكستري و بيتفاوت ميكشم، چون مسيري كه در طول اين سالها طي كردهام، فراز و نشيبهاي زيادي داشته است.
محبوبه رياستي
روزنامه جام جم چهارشنبه 6 مهر 1390
گفتوگو با محمود پاكنيت، بازيگر مجموعه «شهر دقيانوس»
ماجراجويي درکارهاي پليسي را دوست دارم
محمود پاكنيت، چهره شناختهشدهاي در عرصه سينما و تلويزيون است. او در سالهاي اخير با حضور در نقشهاي تاريخي نشان داده از فنون بازيگري بخوبي آگاه است و كارگردانان با شناخت تواناييهاي او ميتوانند نقشهاي مختلف را به او بسپارند.
پاكنيت در كارهاي اخيرش بيشتر در نقش سرهنگ، پليس و بازپرس ظاهر شده است؛ هرچند كه خودش معتقد است همه آنها با يكديگر متفاوت بودهاند. به هر حال بازياش در سريال شهر دقيانوس بهانهاي شد كه سراغش برويم تا از ناگفتههايش برايمان بگويد.
شما يكي از معدود بازيگراني هستيد كه در سالهاي اخير موفق شدهايد نقشهاي متفاوت و زيادي را در تلويزيون از آن خود كنيد، اين اتفاق چگونه شكل گرفت؟
به هر حال سينما و تلويزيون نياز به بازيگر دارند. ضمن اين كه كانالهاي مختلف تلويزيون هم نياز به كارهاي نمايشي دارند. در نتيجه اين برنامهها احتياج به بازيگر دارند، اما اين كه چرا عدهاي از بازيگران زود از گردونه رقابت خارج ميشوند و برخي ميمانند به اين دليل است كه آنها ريشه كاري ندارند. به عقيده من بازيگر بايد درباره حرفهاش دانش كافي داشته باشد تا بتواند نقشهاي مختلف را خوب و درست بازي كند. شايد دليل اين كه من توانستم در كار خود تا حدي موفق عمل كنم به همين علت باشد.
به نظر ميرسد در سالهاي اخير نتوانستهايد علاقه خود را از حضور در كارهاي تاريخي پنهان كنيد، به طوري كه اكثر نقشهاي شما در اين سالها تاريخي بوده است. كمي درباره اين علاقه بگوييد.
خودم كارهاي تاريخي را خيلي دوست دارم، چون به واسطه اين كارها ميتوان به جامعه درس داد و با هر شخصيت تاريخي كه جلوي دوربين ميرود، ميتوان الگويي به نسل جوان نشان داد و چون تاريخ ما در گذشته تنها روي كاغذ آورده شده است و از طرفي آمار كتاب خواندن در كشور ما كم است، كارهاي تاريخي ميتواند در بالا بردن اطلاعات عمومي مردم در اين زمينه موثر بوده و الگويي مناسب براي جوانها باشد.
از ملحق شدنتان به گروه سازنده سريال «شهر دقيانوس» كه باز هم يك كار تاريخي محسوب ميشود، بگوييد.
من در ابتدا قرار نبود در اين سريال بازي كنم و حتي شخص ديگري ايفاگر نقش سرهنگ بود، اما آن فرد به دلايلي پس از ورودش به جيرفت، از اين نقش انصراف داده بود و آقاي خوشبخت با من تماس گرفتند و خواستند كه اين نقش را بازي كنم و چون قبلا با وي در كارهاي ديگري همكاري كرده بودم پذيرفتم نقش سرهنگ را بازي كنم.
آيا ابتدا فيلمنامه را خوانديد يا تنها از سر رفاقت كه با مهرداد خوشبخت داشتيد بازي در اين سريال را پذيرفتيد؟
خير، فيلمنامه را خواندم. به هر حال نميشود بدون دانستن قصه و ماجرا بازي در يك نقش را پذيرفت.
كار در شهرستاني غير از تهران چقدر برايتان سخت يا آسان است؟ چون در اين سالها براي بازي در نقشهاي مختلف به شهرستانهاي زيادي سفر داشتهايد.
بسيار كار دشواري است. براي همين تصميم گرفته بودم ديگر اين كارها را قبول نكنم، اما نتوانستم لطف آقاي خوشبخت را نسبت به خودم ناديده بگيرم. كار در شهرستان هم باعث دوري از خانواده و موجب ميشود كه پيشنهادات ديگر را نيز از دست بدهم.
چه مدت بازيتان در سريال شهر دقيانوس طول كشيد؟
بازيام در اين سريال نزديك به 6 ماه طول كشيد.
حالا چرا بيشتر و بخصوص در كارهاي اخيرتان نقش پليس را ايفا ميكنيد؟ فكر نميكنيد از اين نظر دچار كليشه شويد؟
ببينيد من هرگز دوست ندارم خودم را تكرار كنم و نقش پليسهايي را هم كه تا به حال بازي كردهام بسيار با يكديگر فرق دارند. در «ساختمان 85» كه نقش يك بازپرس را داشتم و در مجموعه «سلام» هم كه رئيس كلانتري بودم. پس اينها كاملا از هم جدا هستند.
پاكنيت: نقش كوتاه يا بلند اصلا وجود ندارد. به همين دليل براي من مهم نيست كه نقش كوچك باشد. اولين چيزي كه برايم اهميت دارد قصهاي است كه جاي كار داشته باشد
در شهر دقيانوس هم، سرهنگ بسيار با نقشهاي ديگرم فاصله دارد و اصلا شخصيت تازهاي داشت و از طرفي بسيار تلاش كردم كه اينگونه نقشهايم باهم در يك مسير نباشند و با يكديگر متفاوت باشند كه فكر ميكنم موفق هم بودهام.
قصه شهر دقيانوس در واقع اشاره مستقيمي به كشف اشياي عتيقه دارد. اين مساله چقدر براي خودتان جذاب است؟
خيلي زياد. اساسا من حل كردن معما را دوست دارم و كشف اينگونه ماجراها براي خودم هم بسيار جذاب است.
مهرداد خوشبخت به عنوان كارگردان در ابتدا روي كدام وجه از شخصيت سرهنگ تاكيد بيشتري داشت؟
ببينيد سرهنگ متعلق به جيرفت نيست و از جاي ديگري به اين شهرستان منتقل شده است و كمكم دچار مسائل پيچيدهتري از جمله قتل و قاچاق اشياي عتيقه ميشود و آقاي خوشبخت هم روي اين مساله تاكيد داشتند كه سرهنگ به نحوي وارد اين ماجراها بشود و به حل معماها بپردازد.
در اين كار برخلاف ساير بازيگران شما لهجه خاصي نداريد، چرا؟
چون همانطور كه اشاره كردم، سرهنگ از شهرستان ديگري به جيرفت منتقل شده است و براي همين نيازي نبود كه او هم لهجه داشته باشد.
به نظر شما اصلا شهر دقيانوس كجاست؟
فكر ميكنم خود جيرفت است. چون در اين شهر واقعا اشياي قديمي زيادي وجود دارد و بعضي از آنها متعلق به 6 هزار سال پيش است.
خودتان چقدر راجع به اين كار تحقيق كرديد؟
تحقيق خاصي به آن شكل نداشتم، چون فرصتم هم بسيار كم بود، اما جالب است بدانيد بسياري از اشياي عتيقه در جيرفت به كشور امارات منتقل شده است و در آنجا موزهاي درست كردهاند و عربهاي آن منطقه ادعا ميكنند كه اين عتيقهها متعلق به تمدن عرب است و نه ايران، در حالي كه سنگ صابون، فقط و فقط در جيرفت وجود دارد و نه در هيچ جاي دنيا. به هر حال وجود اينگونه مسائل واقعا باعث تاسف است.
خيلي از جيرفتيها نسبتا به لهجه بازيگران اين سريال اعتراض كردهاند. شما چقدر اعتراض آنها را درست ميدانيد؟
با اين كه من خودم شيرازي هستم شايد نتوانم در يك سريال شيرازي درست حرف بزنم. ضمن اين كه ما بايد قبول كنيم يكسري بازيگر آمدهاند و دارند نقشهايشان را بازي ميكنند و به همين دليل نميتوانند عين آن لهجه را درست در بياورند. به هر حال بهتر است كمي صبورتر و با گذشتتر نسبت به يكديگر رفتار كنيم.
شما در سريال اخير امرالله احمدجو به نام «اوسنه پادشاهي» نيز بازي كردهايد كه اين سريال به نوعي ادامه مجموعه روزي روزگاري است. در مورد اين كار بيشتر برايمان بگوييد.
اين سريال همانطوري كه اشاره كرديد ادامه مجموعه روزي روزگاري است و اين موضوع به خواسته نويسنده و كارگردان بوده است. اگر يادتان باشد حسام بيك در روزي روزگاري يك دزد بود ولي در اين كار شاه شده. البته زمان و مكان اين سريال با روزي روزگاري خيلي متفاوت است و حتي قصههايش افسانهاي است و اين شاه اصلا وجود خارجي ندارد و بيشتر ميتوان گفت اوسنه پادشاهي يك كار فانتزي است.
كدام يك از نقشهاي تاريخي كه بازي كردهايد را بيشتر دوست داريد؟
سوال سختي است، چون من تمام نقشهايي كه تا به امروز بازي كردهام را دوست دارم، اما در بين كارهايم روزي روزگاري و روشنتر از خاموشي را بيش از كارهاي ديگرم ميپسندم. چون زحمت زيادي براي توليد اين كارها كشيده شده بود و معتقدم اين كارها ورق زدن تاريخ با نمايش بود.
نقش كوتاه يا بلند پس از اين همه سال تجربه در عرصه بازيگري چقدر برايتان مهم است؟
من معتقدم كه نقش كوتاه يا بلند اصلا وجود ندارد. به همين دليل براي من مهم نيست كه نقش كوچك باشد. اولين چيزي كه براي من اهميت دارد قصهاي است كه جاي كار داشته باشد.
هنوز هم نقشي هست كه بخواهيد آن را تجربه كنيد؟
بله. به هر حال درياي هنر آنقدر وسيع است كه هر بازيگري دوست دارد قطرههاي بيشتري از اين دريا را تجربه كند، بنابراين هنوز راه طولانياي براي تجربه كردن دارم.
محبوبه رياستي / روزنامه جامجم
دوشنبه 11 مهر 1390
تجليل مردم و مسوولان جيرفت از سريال شهر دقيانوس
شهر دقيانوس از جمله سريالهاي پرمخاطبي بود كه از شبكه يك سيما به آنتن پخش سپرده شد و واكنشهاي مختلفي را برانگيخت.
اين سريال با هدف نمايش گوشهاي از قدمت فرهنگ ايران با حضور بازيگران شناخته شده سينما و تلويزيون ساخته شد و توانست برخي از ناهنجاريهاي معاصر را در مواجهه با آثار باستاني كشورمان به نمايش بگذارد. اين اثر اگرچه با نيت نمايش فرهنگ ديرپاي ايران ساخته شد اما در ادامه دچار برخي سوءتفاهمات و حاشيهسازيهاي غيرمعمول شد. با اين وجود با اتمام اين سريال و صبر و شكيبايي كه مردم جيرفت از خود نشان دادند معلوم شد كه سازندگان اين اثر هدفي جز ارائه اثري جذاب كه در آن تاريخ باشكوه و پرغرور جيرفت تصوير شده است، نداشتهاند.
«تلويزيون» با اين اثر نمايشي كوشيد گوشهاي از فرهنگ تاريخي اين منطقه را يادآوري كند. با اين وجود پخش سريال شهر دقيانوس با واكنشهاي مختلفي از سوي مردم جيرفت همراه بود. در ادامه نظرات تعدادي از مردم جيرفت درباره اين سريال ميآيد.
امام جمعه جيرفت: از صدا و سيما تشكر مي كنمحجت الاسلام عسگري، امام جمعه جيرفت با اشاره به بحث هايي كه در آغاز پخش اين سريال مطرح شد، گفت: با توجه به اطلاعاتي كه بنده از اواخر سريال داشتم به مردم اطمينان دادم كه نهايت و انتهاي سريال خيلي خوب است و به نفع شهرستان است و مردم هم پذيرفتند و الحمدالله در نهايت سريال ختم به خير شد.
وي با تشكر از سازندگان اين اثر مي گويد: اعتقادم اين است كه تهيهكنندگان اين اثرقصدشان خير بود. در كل آخر سريال خيلي خوب بود و آن تلاش و غيرت مردم شهرستان جيرفت را در پاسداري از ارزشها و فرهنگشان كاملا نشان داد و خصوصا اين معني را در شب آخر سريال ديدم، به هر حال آن فرهنگ و تمدني كه در بينالنهرين بود در واقع از جيرفت منتقل شده و از جيرفت به عنوان شهري كه مهد تمدن و سرزميني كه انسانهايي كه داراي فكر بلند، انديشه بلند، مهارتهاي ستودني و سابقه و قدمت بسيار باارزش و مهمي بود در اين اثر به نمايش گذاشته شده بود كه از اين جهت تشكر و قدرداني ميكنم.
هادي پورجاويد، رئيس دانشگاه غيرانتفاعي در جيرفت هم درباره سريال شهر دقيانوس تصريح مي كند: بخشي از افتخارات ما ايرانيها هميشه اين بوده كه منبع و مرجع بسياري از تمدنهاي اوليه بشريت بوديم كه گل سرسبد اين موضوع در شهرستان جيرفت ديده شده است.
در ارتباط با سريال شهر دقيانوس به نظر من بيشتر به بخش قدمت تاريخي و پيشينه اين شهر توجه شده كه كارگردان در حد بسيار زيادي هم موفق بوده است منتها احساس ميشود كه كمي نسبت به جيرفت كنوني كم توجهي شده كه ما اميدواريم در برنامههاي آتي كه از اين شهر تهيه ميشود اين مشكل برطرف شود.اين شهر پتانسيلهاي بسيار بالايي دارد و بايد به آن پرداخته شود.
ذبيحالله سالاري ساكن روستاي قلعهنو نيز درباره سريال شهر دقيانوس مي گويد: شهر جيرفت به عنوان شهر دوم و وطن رهبر معظم انقلاب شناخته ميشود و يكي از افتخارات ما اين است كه ميزبان رهبر معظم انقلاب در سال 57 بوديم.
وي در باره ويژگي هاي سريال شهر دقيانوس مي گويد در كل آخر سريال جيرفت به عنوان مهد تمدن 7000 ساله و جهان معرفي شد و اين مايه مباهات است و وقتي جيرفت شناسانده شد ايران به دنيا معرفي شد و اين مايه غرور ملي است و حقيقتا دستاندركاران و مسوولان محترم اين سريال زحمات زيادي كشيدند و از مسوولان صداوسيما هم تشكر ميكنم.
مسعود ناجي هتلدار ضمن تشكر از صدا و سيما درباره سريال شهر دقيانوس مي گويد:اين سريال توانست قدمت چندهزارساله جيرفت را به دنيا معرفي كند. اين سريال نواقصي داشت ولي در مجموع در هيچ دوراني جيرفت به اين شكل معرفي نشد و به نظر بزرگترين تبليغ براي جيرفت بود و بزرگترين خدمت براي اين شهرستان بود.
ناصر رجايي، رئيس مركز آموزش فني و حرفهاي شهرستان منوجان هم درباره سريال مي افزايد: سريال شهر دقيانوس تا حدودي توانسته فرهنگ مردم جيرفت را به نمايش بگذارد. در قسمتهاي پاياني اين سريال رضايتمندي مردم جيرفت از پخش سريال بيشتر شد.
عبدالمجيد سالاري، نايب رئيس شوراي شهر جيرفت، ميگويد: از نقاط قوت اين سريال اين بود كه تمدن چند هزار ساله جيرفت را به رخ جهانيان كشيد و ثابت كرد كه ما فرهنگي بسيار غني داريم.فدايي، شهروند ديگر جيرفتي ضمن تشكر از صداوسيما درباره پخش سريال شهر دقيانوس به نقاط قوت اين سريال اشاره كرده و ميگويد: توجه به جيرفت و سرمايهگذاري و به تصوير كشيدن تمدن و فرهنگ اين شهرستان از نقاط قوت اين سريال بود.
فرهنگ جيرفت، شناسنامه ايرانيك كارگر شهرداري جيرفت هم ميگويد: سريال خوبي بود و فرهنگ مردم جيرفت را به خوبي نشان ميداد. خوبي اين سريال در اين بود كه جيرفت و فرهنگ آن را به همه معرفي ميكرد. قبلا خيلي از افراد براي سرقت گنجهاي جيرفت به منطقه ميآمدند، در حالي كه اكنون جرات اين كار را ندارند.
كشاورزي هم كه اهل روستاي بهرامي است، تصريح ميكند: اين سريال ميخواست نشان دهد كه آثار فرهنگي جيرفت براي ايران بوده، شناسنامه ايران است و نبايد به كشورهاي خارجي بروند و كساني كه اين اجناس را با خود ميبرند نبايد به اسم كشور خودشان ثبت كنند.
شهروند ديگري در پاسخ به اين سوال كه آيا تاكنون در رابطه با شهرستان جيرفت فيلم فاخري از تلويزيون اين شهرستان پخش شده است، ميگويد: با توجه به تمدن كهن و چند هزار ساله جيرفت متاسفانه در زمينه پخش سريالها و فيلمهاي فاخر كوتاهي شده و هيچ فيلم يا سريالي كه بتواند گوياي اين تمدن چند هزار ساله باشد وجود نداشته؛ اما در اين سريال در قسمتهاي اول مسائلي وجود داشت؛ اما در قسمتهاي پاياني مواردي بود كه مورد قبول بود.
آمنه ميرافصلي شهروند جيرفتي هم درباره نقاط قوت و ضعف اين سريال ميگويد: از نقاط قوت اين سريال اين بود كه جيرفت را به عنوان شهري كه داراي تمدن چندين هزار ساله است به مردم معرفي كرد. وي ميافزايد: از مسوولان صداوسيما ميخواهم كه بيشتر به جيرفت توجه شود و امكانات بيشتري به اين شهرستان بدهند و بيشتر فرهنگ و تمدن جيرفت را معرفي كنند.
ابراهيم صدر، كشاورز جيرفتي هم ضمن تشكر از صداوسيما درباره پخش سريال شهر دقيانوس ميگويد: اين سريال جيرفت را به همه دنيا معرفي كرد و انتظار داريم اين شهرستان را بيشتر معرفي كنند.اين كشاورز با اشاره به شأن بالاي منطقه جيرفت مي افزايد: اين منطقه داراي كشاورزي چهار فصل است و از مسوولان ميخواهيم به شهرستان جيرفت هم مانند شهرهاي ديگر توجه خاصي شود.
علي دلفاري، شهروند ديگر جيرفتي درباره سريال شهر دقيانوس مي گويد : اين سريال توانست فرهنگ و تمدن جيرفت را به خوبي نمايش دهد.
مدير موسسه فرهنگي و هنري بارش شهرستان جيرفت هم با اشاره به اقليم آب و هوايي در اين شهرستان گفت: اگر سازندگان بيشتر به مناطق طبيعي و زيباييهاي اين شهرستان ميپرداختند اين سريال جــــذابيت بيشتري پيدا ميكرد.
محسن احمديزاده هم درباره سريال شهر دقيانوس گفت: اين سريال موضوع عتيقهها و تمدن جيرفت را عالي به نمايش گذاشت.
جمشيد محمديسليماني، شهروند ديگر جيرفتي درباره سريال شهر دقيانوس ميافزايد: اين سريال توانست تمدن باستاني و زحمات باستانشناسان را خيلي خوب معرفي كند.
علي سالاري، ساكن اميرآباد عليا هم درباره اين سريال گفت: واقعا خوب بود و يك تمدن 7 هزار ساله را به جهان معرفي كرد.
گفتني است امام جمعه جيرفت و برخي از مردم منطقه به اين نكته اشاره كردند كه سريال شهر دقيانوس در مورد لباس و گويش محلي انطباق چنداني با مردم جيرفت نداشت.
منبع روزنامه جام جم شنبه 16 مهر 1390
با عوامل سريال تلويزيوني «شهر دقيانوس»
حفظ ميراث فرهنگي وظيفه ماست
پس از پايان ماه مبارك رمضان، شبكه يك سيما مجموعههاي مختلفي را براي پخش آماده داشت و در اين رقابت، سريال «شهر دقيانوس» به كارگرداني مهرداد خوشبخت و تهيهكنندگي ناصر عنصري، گوي سبقت را از ديگر مجموعهها ربود. شهر دقيانوس به قلم محمدرضا هاشميان و براساس طرحي از بيژن ميرباقري به نگارش درآمده است اول قرار بود ميرباقري كارگردان شهر دقيانوس باشد كه درنهايت مهرداد خوشبخت جايگزين وي شد.
در اين مجموعه كه درباره حفظ ميراث فرهنگي و مقابله با قاچاق اشياي عتيقه است، سام درخشاني، عاطفه نوري، كامران تفتي، نگار فروزنده، محمد صادقي، ناصر فخري، ساغر عزيزي، محمد ربانيپور، مژگان ترانه، كرامت رودساز، محمود پاكنيت، سياوش طهمورث، محمد مطيع، انوشيروان ارجمند، حسن جوهرچي و... ايفاي نقش ميكنند.
نگاه ملي در شهر دقيانوسناصر عنصري ابتدا تهيهكنندگي را از تلويزيون شروع كرده و بعد به سينما رفته است. وي ميگويد: سالها پيش در پاكستان زندگي ميكردم و حدود 10 مستند درباره وضعيت زبان فارسي در اين كشور ساختم. علاقه زيادي به مستندسازي دارم و پس از تهيهكنندگي فيلمهاي يك تكه نان و اقليما، به عنوان اولين تجربه سريالسازي، پروژه شهر دقيانوس را به عهده گرفتم.عنصري در پاسخ به اين پرسش كه چرا به عنوان اولين تجربه تلويزيوني خود شهر دقيانوس را انتخاب كرده است، ميگويد: ريشه اين اتفاق به سالها قبل برميگردد. آن زمان من مسووليتهاي زيادي در شبكه شهرستانها داشتم و هميشه دوست داشتم زندگي در شهرستانها را در قالب كارهاي نمايشي به مردم عرضه كنم. چون مردم شهرستانهاي ما بسيار از نظر رسانه مهجور هستند و طي اين سالها توجه چنداني به فضاهاي جغرافيايي شهرهاي ايران نشده است. بنابر اين ميخواستم به شكلي اين اتفاق بيفتد و مخاطبان تهراني تا حدودي با فضاهاي غير تهران هم آشنا شوند. همان موقع بود كه بيژن ميرباقري طرح اين سريال را به من پيشنهاد كرد و از آنجا كه جغرافيا جزء تفكيكناپذير طرح اين مجموعه بود، راغب شدم توليد آن را به عهده بگيرم. خوشبختانه قصه بسيار محكم بود و براحتي طرح آن به تصويب رسيد. سال 87 نگارش كار آغاز شد، اما توليدش به تاخير افتاد چون مجموعههايي اينچنيني علاوه بر مشكلات معمول،مسائل خاصي هم دارند كه فقط توسط مسوولان مربوط بايد حل و فصل شوند. طي اين مدت هم كسي از ما نپرسيد چگونه با اين مشكلات دست و پنجه نرم كرديم. اميدوارم مسوولان ما سعهصدر داشته باشند و به اين قضايا توجه كنند. ما در شهر دقيانوس خواستيم حرفهاي خاصي بزنيم و با يك نگاه ملي و در جهت روشنفكري به يك قضيه خاص نگاه كرديم. ما ميخواستيم مردم را متوجه مسائلي كنيم كه اطرافشان جريان دارد.
روايت يك مستند واقعيمهرداد خوشبخت، متولد آبادان و دانش آموخته انجمن سينماي جوان سالهاست در عرصه ساخت تله فيلم و مجموعههاي تلويزيوني فعاليت ميكند. خوشبخت با ساخت فيلمهايي همچون صداي پاي من، جاي او ديگر خالي نيست، فعاليت حرفهاي خود را آغاز كرد و بعدها تله فيلمهاي پرواز، سفر آخر، پل، پيگرد و سريال 5 قسمتي گروه ويژه را براي شبكه 2 سيما ساخت.
وي در ارتباط با اينكه چه شد كارگرداني شهر دقيانوس را به عهده گرفت، ميگويد: ساخت اين سريال برايم تجربه خوبي بود. سال 80 در شهر جيرفت سيل بزرگي آمد و بخشي از 2 قبرستان قديمي را به طور كامل شست. همان موقع به دليل خشكسالي در جيرفت تعداد زيادي عتيقه و زير خاكي روي خاك آمده و عدهاي شروع به جمعآوري وفروختن عتيقهها كردند و اين بستر خوبي فراهم آورد تا طبق مستندات و وقايع تاريخي كه در اين شهر اتفاق افتاده بود، مجموعهاي تهيه شود.
واقعيتي كه در داستان حاكم بود ناخودآگاه همه چيز را تحت تاثير قرار ميداد تا علاوه بر قصه، شخصيتها و ديالوگها هم براي مخاطب باور پذيرباشند. ما حتي براي خلق شخصيتها در طول داستان سعي كرديم همه را در يك گام و مسير نشان دهيم و تقريبا هيچ دودستگي ميان آنها كه بتوان شخصيتهايي را مثبت يا منفي ناميد، ديده نميشود.
سريال علاوه بر پرداختن به زندگي جوانان كه از اول تا آخر سريال حضوري مداوم دارند، زندگي اقشار مختلف را در سنين مختلف به چالش ميكشد. ما حتي به زندگي مردم كرمان هم نگاه كرديم اما قصد نداشتيم به تك تك زندگي شخصيتهاي فرعي بپردازيم. ما باتوجه به اينكه خارج از كشور هم فيلمبرداري داشتيم، پروژه را شروع كرديم و شرايط را براي ادامه كار بايد مساعد ميكرديم و يكي از مشكلات كمبود بودجه بود.
محسن جيرفتي مثل همه آدمهاي اطراف ماستكامران تفتي نقش محسن را به عهده دارد. او كه براي اولين بار در سريال ولايت عشق به كارگرداني مهدي فخيم زاده ايفاي نقش كرد و سريالهايي چون بي صدافرياد كن،حس سوم و خواب و بيدار از همين كارگردان از ديگر فعاليتهاي بازيگري او در اين سالهاست.كامران تفتي بازيگري است كه به خاطر جديت و خشونت پنهاني در چهره و لحن صدايش معمولا نقشهاي منفي را بازي ميكند؛ نقشهايي كه به گفته خود او در يك دسته بندي مجزا و تفكيك شده قرار نميگيرند و خيلي هم سياه نيستند. كامران تفتي درارتباط با نخستين تجربه همكاري خود با مهرداد خوشبخت ميگويد: تاكيد اساسي كارگردان بر اين بود كه نقش را زندگي كنيم. محسن جيرفتي شبيه خيلي از آدمهايي است كه اطراف خود ميبينيم.شخصيتي كه به عقيده من ميتواند ما به ازاهاي بسياري داشته باشد. محسن، جواني است كه گاهي بشدت خودخواه و گاهي هم فرصت طلب ميشود. خيلي جاها به دنبال بازكردن عقدههاي دست نيافتني زندگيش است و در پي جبران كمبودهاي زندگيش. تفتي محسن را بيشتر از اينكه منفي بداند يك شخصيت خاكستري ميشناسد و نميشود او را به قوميت خاصي تعميم داد. وي در ادامه ميگويد: هنگام بازي در نقشهايم معمولا زياد فكر ميكنم. يك بازيگر خوب بايد بتواند نقش را به جنس خود درآورد. يك نقش خوب برگرفته از شخصيتهاي تخيلي آدمها از همه قارههاست، چرا كه اگر قرار باشد بازيگري فقط به يك فكر خاص مختص باشد ديگر بازيگر نيست. آدمها در برهههاي مختلف از زندگيشان دچار تغييراتي ميشوند كه گاهي خودشان هم از آن بياطلاعند. محسن جيرفتي از آن نقشهايي است كه همه وجوه شخصيتياش به مخاطب عرضه شده است.
مشابهت كارگرداني و آهنگسازيساخت موسيقي شهر دقيانوس به عهده آرمان موسيپور است. وي 15 سال است كه در سينما و تلويزيون فعاليت دارد. او در ارتباط با نوع موسيقي خاص اين مجموعه ميگويد: معمولا تصاوير المانهاي خاصي در ساخت موسيقي به من ميدهند. شهر دقيانوس يك ويژگي متمايز داشت. اينكه سريال دو بافت شهري و بدوي داشت كه ما را ملزم ميكرد از دو سري خاص آلات موسيقي استفاده كنيم. خود مليت شهر جيرفت، موسيقي خاص و متمايزي ندارد و ما هم از دو نوع موسيقي تلفيقي جنوبي و جنوب شرقي كشور استفاده كرديم. تا قسمت دهم اين مجموعه، موسيقي غيرشهري ما جنوبي است و كمكم به عربي نزديك ميشود. اين نوعي آهنگسازي تلفيقي ميان موسيقي راك و محلي كشور خودمان به شمار ميآيد.
موسيپور در ادامه ميگويد: آهنگسازي فيلم يك جور كارگرداني است و ما ميتوانيم يا با يك پيشفرض جلو برويم يا پيشروي ما همگام با تصاوير باشد. آهنگسازي شهر دقيانوس همگام با تصاوير پيش ميرود. يك نوع موسيقي موقعيت كه خيلي از نوع شخصيتپردازي نيست؛ چرا كه نوع قصه اجازه نميداد با نوع موسيقي به كار برده شده مانور شخصيتي داد. قرار بود براي تيتراژ پاياني مجموعه هم ترانهاي داشته باشيم كه به صلاحديد گروه اين اتفاق نيفتاد.
تعامل رنگ و نور و تصويرنام سيروس عبدلي را سالهاست در سمت مدير تصويربرداري مجموعههاي مختلف ميبينيم. وي از سال 69 در تلويزيون فعاليت ميكند و سريالهايي چون آتش و شبنم، سفر سبز، پرده عشق، ساعت شني، حلقه سبز و مرگ تدريجي يك رويا در كارنامه او طي اين سالها به چشم ميخورد. او در 3 تلهفيلم ديگر با مهرداد خوشبخت همكاري داشته و به گفته خودش كاملا سليقه اين كارگردان را ميشناسد. سيروس عبدلي معتقد است تصويربرداري سريال شهر دقيانوس تا حد زيادي از كارهاي ديگر او متفاوت بوده است. وي ميگويد: اين سريال يك درگيري خانوادگي را در جنوب كشور روايت ميكند و بايد رنگ و نورگرم خاصي متناسب با اين شهر سوخته گرفته ميشد. اين اتفاق زواياي خاصي را نيز ميطلبيد. سعي كرديم بيشتر از رنگهاي گرم در اين مجموعه استفاده كنيم و به نوعي تعامل سهجانبه رنگ، نور و تصوير داشته باشيم. يكي از تفاوتهاي اساسي شهر دقيانوس با ديگر مجموعهها اين بود كه مثل خيلي از سريالهايي كه امروزه ساخته ميشوند در يك فضاي آپارتماني محدود نميشد و بيننده همراه با اين مجموعه پلانهايي را ميبيند كه تاكنون نديده است. در عين حال ما محدوديتهاي زيادي هم داشتيم. به هرحال جيرفت امكانات محدودي در اختيار ما ميگذاشت و براي تهيه خيلي از تجهيزات حركتي و تصويري با محدوديت مواجه ميشديم. يكي از نكات مثبت كار در شهرستان بخصوص براي گروه تصويربرداري آب و هواي سالم آنجاست و تصاوير گرفته شده برخلاف تهران كه هميشه دود و غبار دارد بسيار سالم و پاك است. وي در خاتمه يادآور ميشود يكي از ويژگيهاي خوب شهر دقيانوس اين بود كه كارگردان سابقه طولاني در تدوين داشته و به قولي تصاوير را بخوبي پيوند داده است.به گفته سيروس عبدلي شهردقيانوس را ميتوان يك وسترن ايراني دانست.
عموطاهر، نماينده مثبتانديشيهنوز خيلي از زمان پخش مجموعه نابرده رنج نميگذرد و بيننده پروپاقرص تلويزيون، منوچهر نابردهرنج را با بازي سياوش طهمورث به ياد دارد. طهمورث طي سالهاي حضور خود در عرصه بازيگري بيشتر از آنچه در نقشهاي مثبت ايفاي نقش كند عهدهدار نقشهاي منفي بوده و اين دقيقا همان چيزي است كه اين بازيگر پيشكسوت سينما و تلويزيون بشدت به آن واكنش نشان ميدهد. سياوش طهمورث معتقد است همه آدمهاي روي كره زمين خصوصيات مثبت و منفي را با هم دارند و از نظر او چيزي با عنوان نقش مثبت و منفي به معناي خاص وجود ندارد. وي ميگويد: در يك كليت، منفي و مثبت بودن شخصيت به مقطع تاريخي بستگي دارد. ممكن است در يك مقطع زماني خاص يك نقش سياه به نظر برسد، ولي همان برهه از زمان ودر جامعهاي ديگر همان نقش برخلاف اين تصور شود. بايد به ديدگاههاي جامعه خودمان نگاه كنيم و اين وظيفه من بازيگر است كه با ايفاي نقشم، آدمهاي ما به ازاي آن نقش را در جامعه زنده كنم.
او درباره نقش عموطاهر ميگويد: اين شخصيت نماينده سلامت و روشني است و به نوعي مثبت انديشي شهر جيرفت توسط عموطاهر روايت ميشود. وقتي عدهاي كمر به چپاول شهر جيرفت بسته بودند آدمهايي مثل عموطاهر كم نبودند كه مردانه ايستادند و از ميراث فرهنگي شهر و مملكت خود دفاع كردند.
در مجموعه شهر دقيانوس، سياوش طهمورث و كامران تفتي با لهجه كرماني صحبت ميكنند. با اينكه قرار نبوده تاكيد ويژهاي روي لهجه بازيگران باشد، ولي در ارتباط با لهجه گويا چند مشاور در كار حضور داشتند تا روي گويش بازيگران كار شود.
داوود معدني، يكي از سختترين سمتهاي مجموعه شهر دقيانوس را دارد. وي 13 سال است كه سمت مديريت توليد را در مجموعههاي تلويزيوني به عهده دارد.وي در ارتباط با روند توليد مجموعه ميگويد:توليد اوليه اين سريال به سال 87 باز مي گردد.اولين صحنههايي كه از اين سريال به تصوير كشيده شد در جيرفت بود و پس از حدود يك سال كه در كار وقفه به وجود آمد، مجدد تصويربرداري آغاز شد. اواخر سال 89 بود كه صحنههاي مربوط به تهران را گرفتيم و سرانجام اوايل سال 90 براي ضبط تصاوير خارج از كشور راهي دبي شديم. معدني ميگويد: قصه سختي را براي اين مجموعه انتخاب كرده و معتقد بوديم بايد بيشتر از اينها به داستان ميراث فرهنگي پرداخته شود. شهر دقيانوس مثل مضمون خيلي از سريالهاي ديگر داستان عشق و عاشقي نبود. هدف همه گروه براي ساخت شهر دقيانوس اين بود كه به آدمهاي اطرافمان نشان دهيم داستان عتيقه و صحبتهايي كه هميشه از گوشه و كنار به آن اشاره ميشود چيست و از كجا آمده است. شرايط كار در جيرفت چندان هم ساده نبود. تنها جايي كه براي اقامت گروه پرجمعيت ما وجود داشت مسافرخانهاي بود كه خيلي هم جاي مناسبي نبود. تصويربرداري اين مجموعه به دليل لوكيشنهاي زيادش، بيش از زمان برنامه ريزي شده طول كشيد و در چند مرحله با وقفههاي طولاني ضبط شد. تهران، جيرفت، بندرعباس، كيش و دبي از مكانهايي بودند كه گروه آنجا حضور داشت.
نقشي متفاوت براي نگينعاطفه نوري، بازيگري گزيده كار است و طي اين سالها نشان داده توانايي خاصي براي ايفاي نقشهايي كه به عهده ميگيرد، دارد. او كه براي نخستين بار در سريال دوران سركشي به كارگرداني كمال تبريزي ايفاي نقش كرده بود هنوز هم خصلت سركشي و جسارت را در نقشهايش دارد.
وي در مجموعه شهر دقيانوس نقش يك كارشناس ميراث فرهنگي را به نام نگين صمدي بازي ميكند؛ نقشي كه خيلي جسارت نقشهاي سابقش را ندارد وبه قول خودش دستش را باز گذاشته تا بتواند متفاوت تر از هميشه حضور يابد.
نگين دختري است با اعتماد به نفس فراوان كه باستان شناسي خوانده و قصد دارد به ماجراي سرقت اشياي باستاني با ديد خود نگاه كند، قرار گرفتن اين شخصيت در مقابل محسن جيرفتي بهگونهاي نيست كه داستان رنگي عاشقانه به خود ميگيرد. داستان در قسمتهايي، فضايي معمايي و پيچيده دارد تا رمز و رازي را مطرح كند.
آدمهاي واقعي
ندا ميقاني، همسر افشين نخعي بازيگر در پروژه شهر دقيانوس در سمت طراح چهرهپردازي حضور دارد. وي ميگويد: يكي از نكات قابل تامل و مثبت سريال، انتخاب خوب و مناسب همه بازيگران بود و گروه چهرهپردازي را خيلي مجبور نميكرد با اجراي گريم خاص روي صورت بازيگر بخواهد نقش را به بازيگر تحميل كند. خودم هميشه سعي دارم نوع گريمي كه براي بازيگر به كار ميبرم از جنس آدمها و برگرفته از خود زندگي باشد.
ندا ميقاني، وقفه در روند توليد شهر دقيانوس را يكي از مشكلات اساسي كار ميداند و ميگويد: گاهي پيش ميآمد كه از زمان تصويربرداري يك سكانس تا سكانس بعدي آن چند هفتهاي ميگذشت و اين اتفاق براي چهرهپردازي ريسك بزرگي است.
در اين كار سعي كرديم همه چيز رئال باشد. خود من حدود 10 روز قبل از تصويربرداري كار در جيرفت بودم و طي اين روزها با دقت هرچه تمامتر مردم شهر را زير نظر داشتم.از آنجا كه 90 درصد نقشهاي اين قصه برگرفته از آدمهاي واقعي بودند بايد بشدت تلاش ميكردم همه چيز واقعي به نظر برسد. اتفاق خوب ديگري كه در اين مجموعه افتاد تفاوت نقشهايي بود كه باعث ميشد بازيگراني را كه سالها با ايفاي يك نقش خاص در ذهن مخاطب خود جا افتاده بودند با رويكردي متفاوت نشان دهد مثل نقش طاهر بابازي سياوش طهمورث.به هرحال اتودهاي تست گريم زده شد و خوشبختانه همه چيز مساعد بود. فيلمي از آدمهايي كه قرار بود در داستان ما به تصوير كشيده شوند، وجود داشت و اين اتفاق دست من را به عنوان طراح چهره پردازي ميبست، چون اين امكان را به من نميداد كه بتوانم خيلي چهره پردازيهاي خاصي در كارم اعمال كنم. مثلا در داستان اصلي، نگين صمدي يك خانم دكتر باستان شناس است ولي از آنجا كه عاطفه نوري به لحاظ سن و سال خيلي گريم خاصي نميخواست، در نهايت به صلاحديد كارگردان به يك دانشجوي باستانشناسي تبديل شد.
جلوههاي تصويريعباس شوقي، طراحي جلوههاي ويژه را در سريال شهر دقيانوس به عهده دارد. وي كه حدود 28 سال است در اين سمت ويژه فعاليت ميكند ديگر پس از گذشت اين همه سال چهرهاي شناخته شده در طراحي جلوههاي ويژه است. وي در ارتباط با تاثيرگذاري و وجود جلوههاي ويژه در مجموعهها و فيلمهاي سينمايي معتقد است اين رشته از فعاليتهايي است كه پس از انقلاب روز به روز پيشرفت قابل توجهي داشته است. به عقيده وي اگر در سالهاي اخير بودجه لازم و كافي هم به آن اختصاص داده شود قطعا ميتواند حرف اول را در صنعت سينما بزند. به گفته شوقي جلوههاي ويژه ايجاد همه آن صحنههايي است كه مخاطب در زندگي روزمره خود نميبيند و هميشه وجود آن در مجموعههاي تلويزيوني به جذابيت تصويري كار افزوده است.
شبنم مدني
روزنامه جام جم - ضمیمه قاب کوچک 16 مهر 1390
Last edited by poonel; 08-10-2011 at 03:46.
فضاسازي در تيتراژ شهر دقيانوس
وقتي قرار است يك سريال به موضوعي بپردازد كه براي غالب مخاطبان كمي نا آشناست، نخستين كار اين است كه با تيتراژ آنها را با فضاي حاكم بر سريال و از همه مهمتر، مسالهاي كه قرار است به آن پرداخته شود آشنا كرد. چرا كه در غير اين صورت، موضوع سريال كه هسته اصلي داستان است، به هيچ وجه براي مخاطب قابل درك نيست و برقراري ارتباط با آن بشدت دشوار ميشود.
حال وقتي سخن از آشناسازي مخاطب با موضوع پيش ميآيد بايد به دنبال يك فرم و قالب براي ارائه آن بود كه اين فرم ميتواند انواع و اقسام بيشماري داشته باشد و بنا به خلاقيت و تصميم كارگردان مورد استفاده قرار ميگيرند.
گاهي پيش ميآيد موضوع و هسته اصلي سريال در زندگي روزمره مردم عادي بسيار نادر است و به هيچ وجه با آن برخورد ندارند كه بخواهد ارتباطي با آن برقرار شود يا در بسياري از آثار سينمايي ديده شده موضوع اثر در مورد چيزي است كه به يك مكان خاص اختصاص دارد يا به عبارت ديگر، موضوعي بومي است و قاعدتا نبايد جذابيتي براي افراد خارج از آن فضا داشته باشد؛ اما فضاسازي و توجيه مساله اصلي داستان در تيتراژ باعث ميشود مخاطب بتواند با آن ارتباط برقرار كند و حتي پس از آن به يكي از مسائل فكري مخاطب تبديل شود و جايي براي آن در ذهنش باز كند.
اين نكتهاي است كه در تيتراژ سريال «شهر دقيانوس» هم رعايت شده است. موضوع استخراج اشياي قيمتي و قديمي چيزي است كه مردم ما به صورت روزمره با آن برخورد ندارند و به همين دليل ابتداي سريال بخشي قرار داده شده كه كاملا با لحن و تصاوير مستند سعي كرده موضوع اصلي سريال را بازگو كند، بنابراين سراغ اصل مطلب رفته است و بخوبي توانسته مختصات سريال را در تيتراژ ترسيم كند. سپس تصاويري پراكنده از آثار باستاني بر زمينهاي سياه رنگ به نمايش در ميآيد و عنوانها روي آن ديده ميشود، فونتي كه براي عناوين انتخاب شده است مناسب است و با فضاي سريال همخواني دارد.
موسيقي تيتراژ هم مناسب است و موفق شده فضاهايي را كه در لوكيشن داستان وجود دارد به ذهن متبادر كند و از اين نظر ميتوان گفت تا حدودي منحصر به خود سريال است و قابل تحسين است. نكته قابل ذكر ديگر در مورد تيتراژ شهر دقيانوس اين است كه نام سريال در يكي از نقاط اوج موسيقي ميآيد و اين ظرافت در هماهنگي نام و موسيقي، نكتهاي است كه بسياري از سازندگان آن را در نظر نميگيرند حال آن كه رعايت همين نكته سبب ميشود اثرگذاري آن چند برابر شود و شكلي پر ابهت به اثر دهد كه در تيتراژ شهر دقيانوس ميتوان مشخصا به آن اشاره و تحسيناش كرد.
حميدرضا رفعتنژاد
روزنامه جام جم - ضمیمه قاب کوچک 16 مهر 1390
«شهر دقيانوس» سريالي از شبكه يك سيما
عتيقههاي دردسرساز
حالا با ساخت سريال «شهر دقيانوس» بر تعداد سريالهايي كه به مسائل اجتماعي و عموميتر ميپردازند افزوده شده و يك نوع مركزگريزي و پايتختزدايي در ساخت مجموعههاي تلويزيوني در حال تجربه است. بينندگان تلويزيون عادت كرده بودند مدام با ملودرامهاي خانوادگي در بستر يك قصه آپارتماني و در فضاي شهري تهران به تماشاي سريال بنشينند؛ ولي كمكم قصهها در نقاط ديگر سرزمين كهنمان گسترش يافته و فرهنگ و آداب و سنن اقوام ديگر نيز سوژه ميشوند.
غير از در مسير زايندهرود حسن فتحي كه سال گذشته پخش شد و بيشترين حجم قصه در اصفهان ميگذشت؛ اكنون سريال پيك راستان در اصفهان ميگذرد و شهر دقيانوس به كرمان و منطقه جيرفت رفته و نهتنها از بافت جغرافيايي و فرهنگي آن بهره ميگيرد، بلكه اتفاقي اجتماعي ـ تاريخي را در جيرفت كه حدود يك دهه پيش در اين شهر رخ داده به تصوير ميكشد. اين رويكرد فارغ از حاشيههاي پردردسر و جنجالهايي كه تا همين لحظه براي سازندگان مجموعه داشته از اين نظر قابل توجه است كه سراغ سوژهاي رفته كه سرد و خنثي نيست و قرار است يك معضل اجتماعي را با مصاديق واقعياش روايت كند تا مردم و مسوولان براي حل مشكلات فرهنگي و اجتماعي اقدام كنند. در ضمن رفتن سراغ چنين سوژههايي، تنوع خوبي به مضامين و محتواي سريالها بخشيده و بتدريج ذائقه مخاطبان را تغيير ميدهد؛ البته به شرطي كه بتواند از لحاظ دراماتيكي و وفاداري به واقعيتهاي تاريخي درست عمل كند.
شهر دقيانوس در واقع واجد روايت موازي از 2 قصه است. منوچهر جيرفتي در خانه پسر كوچك خود، سهيل فوت ميكند. او وصيت كرده جنازهاش را در قبرستان خانوادگي واقع در باغي در شهر جيرفت به خاك بسپارند. سهيل مامور بردن جنازه پدر به جيرفت ميشود. در پي حفر قبر تعدادي اشياي تاريخي از زير خاك بيرون ميآيند؛ در حالي كه پسر عموي سهيل، يعني محسن نيز شاهد اين ماجراست. با توافق ظاهري سهيل و محسن آنها اشيا را به تهران منتقل ميكنند. درحالي كه سهيل قصد دارد از ارزش تاريخي اشياء ـ كه منجر به شناخت بهتر از خانوادهاش ميشود ـ آگاه شود، اما در يك غافلگيري، پسر عمويش اشيا را ميفروشد. سامان، برادر بزرگ سهيل، راهي جيرفت ميشود تا اطلاعاتي درباره اين موضوع به دست آورد كه شبانه پس از رفتن به باغ ناپديد ميشود. شكايت همسر سامان و حضور پليس باعث برملاشدن رازهاي تاريخي باغ ميشود. با ورود نگين صمدي، كارشناس ميراث فرهنگي و دايي او يعني دكتر سينا ـ باستانشناس بازنشسته ميراث ـ به ماجرا و اقدامات آنها، موضوع ابعاد جديدتري پيدا ميكند.
شايد اين سريال را بتوان نوعي مستند داستاني هم فرض كرد كه قصه در اينجا بهانه و ابزاري است تا اطلاعاتي درباره عتيقه و حواشي آن داده شود. لذا سويه مستندگونه سريال پررنگتر شده و البته به نقطه چالشبرانگيز آن هم بدل ميشود. به هرحال سرقت اشياي عتيقه و ميراث فرهنگي همواره يكي از دغدغههاي فيلمسازي بوده و فيلمهاي زيادي دراينباره ساخته شده است، اما اينكه يك سريال تلويزيوني، اين مساله با مصاديق واقعي آن را موضوع اصلي خود انتخاب كند، كمتر اتفاق افتاده است.
فارغ از اينكه سريال تحليل دقيقي از چنين قضيهاي ارائه ميدهد يا خير، ارزشمند است كه مخاطب را نسبت به اين مساله حساس و متوجه شهري به نام جيرفت ميكند.
آثاري از اين دست گاهي كاركردهاي ثانويه و ناخودآگاهي دارند كه خارج از متن دراماتيكي اثر ميتواند در بخشهاي ديگر اثربخشي مثبتي داشته باشد. مثلا به رونق گردشگري در منطقه جيرفت بينجامد و كنجكاوي مخاطب را نسبت به اين شهر برانگيزد. از سوي ديگر، اما تجربه شهر دقيانوس نشان ميدهد تلويزيون در پرداخت به اين سوژهها بايد درايت بيشتري به خرج دهد و بهگونهاي عمل كند كه ضمن وفاداري دربازنمايي واقعيت، احساسات بومي و قومي را مخدوش نكند.
شهر دقيانوس واجد يك دوگانگي در ساختار كلي اثر است، آن هم به واسطه موقعيت داستاني خود كه در 2 بافت فرهنگي ـ جغرافيايي روايت ميشود و بالطبع ويژگيهاي محيطي را بر كار تحميل ميكند. اين دوگانگي در انتخاب بازيگران و جنس بازي آنها نيز قابل مشاهده است. در اين سريال برخي بازيگران شناخته شده و حرفهاي كنار بازيگران ناآشنا و بومي قرار گرفتهاند و سريال، يكدستي و انسجام متني لازم را ندارد. ضمن اينكه با تفاوت نقش و بازي در ارتباط با برخي بازيگران مواجه هستيم. شايد مهمترين آنها عاطفه نوري است كه پس از مدتها دوري از تلويزيون، مخاطب او را در شمايل شخصيتي تازه با رفتارشناسي متفاوت ميبيند و ديگري سياوش تهمورث كه اين بار در كسوت يك نقش مثبت ظاهر شده و گويي كارگردان قصد داشته از اين طريق دست به يك نوع آشناييزدايي در ارتباط با اين بازيگران بزند. اما آنچه در اين ميان بسيار اهميت دارد سويه دراماتيكي ماجراست. طرح و بازنمايي معضلات اجتماعي ـ فرهنگي در يك سريال داستاني با هردرجه از اهميتي كه سوژه داشته باشد حتي اگر يك مساله ملي باشد در درجه دوم قرار ميگيرد و مهمتر ساختار داستاني و دراماتيكي قصه است. به عبارت ديگر، وجوه رئاليستي و مستندگونه سريال بر ساختار نمايشي آن سلطه دارد و تناسب مطلوبي ميان اين دو وجه برقرار نشده است.
دوپارگي فضاي قصه از حيث لوكيشن و بافت فرهنگي نيز به اين ماجرا دامن ميزند. با اين حال كارگردان تلاش كرده از طبيعت و بافت جغرافيايي جيرفت در قاببندي دوربين استفاده كند و ساختار بصري آن را قوام ببخشد. البته مهرداد خوشبخت، كارگرداني خوبي دارد و سعي كرده از عناصر بصري قصه بهدرستي استفاده كند.
سريالهايي از جنس شهر دقيانوس را از نظر مضموني و شيوه پرداخت بايد راهي تازه در ساخت مجموعههاي تلويزيوني دانست كه نيازمند تجربههاي دراماتيكي بيشتري هستند تا هم از يكسو بتوانند ساختار متناسب با خود را بيابند و هم مسائل اجتماعي كلان را در ظرافتها و ظرفيتهاي ساختاري درام صورتبندي كند و از سوي ديگر، با تكيه برمخاطبشناسي ايراني و ويژگيهاي ذوقي او دست به مخاطبسازي بزنند.
سيدرضا صائمي
روزنامه جام جم - ضمیمه قاب کوچک 16 مهر 1390
نگار فروزنده در گفتوگو با ایران :
شهر دقيانوس دلزدهام كرد
روزنامه ایران شنبه 23 مهر 1390
محمد حقجو
نگار فروزنده در سن 14 سالگي به تلويزيون معرفي شد و به غير از بازيگري به پزشكي و گرافيك نيز علاقه دارد. او برخلاف چهره مغرورش بسيار صميمي و خونگرم است. وي پس از بازي در فيلمها و مجموعههاي نه چندان موفق، شانس حضور در دو فيلم از داريوش مهرجويي را پيدا كرد. به نظر بسياري بهترين نقشآفريني وي در فيلم «كافه ستاره» است. با او همراه شديم تا در مورد بازيگري و تجربه بازي در سريال «شهر دقيانوس» كه اين روزها روي آنتن شبكه يك سيماست برايمان بگويد.
از روندي كه تا امروز طي كرديد راضي هستيد؟
نه خيلي، فراز و نشيب زياد داشته است و در بعضي كارها بدشانسي همراه من بوده و خيلي از فيلمها اكران نشده يا بموقع اكران نشده، در بعضي اوقات در شرايط خاصي كار ميكردم كه مطابق ميلم نبوده مثلاً شما با يك گروه كار ميكنيد و قرارداد ميبنديد كه به شما وعده يك كار خوب و فيلمنامه عالي ميدهند ولي به دليلهاي مختلف شرايطي پيش ميآيد كه كار خوب پيش نميرود و در نهايت آن چيزي نميشود كه در فيلمنامه طراحي شده بود.
در طول چند سال اخير كم كار شدهايد، اين مسئله علت خاصي دارد؟
بله، بيشتر به علت ضعف فني كارها و فيلمنامه است. نميخواهم به هر قيمتي بازي كنم. نخستين خواستهام اين است كه با يك گروه كار كنم كه حرفهاي باشند چون وقتي كه با يك گروه حرفهاي كار ميكنيد انرژي كمتري از شما گرفته ميشود و از نتيجه كار راضي ميشويد.
از حضورتان در سريال «شهر دقيانوس» بگوييد؟
من از كل كار راضي هستم ولي از جزئيات كار راضي نيستم. سريال «شهر دقيانوس» در يك سري از بخشها ميتوانست بهتر باشد و يك سري مسائل كه در كار پيش آمد كمي دلزدهام كرد.
فكر ميكنيد «شهر دقيانوس» توانسته مخاطبانش را جذب كند؟
بله. حدوداً ميتوان گفت مردم راضي بودند و من از يك سري از دوستان كه سؤال و پرس و جو كردم ميگفتند كه سريال خوب بود و توانسته نظر مردم را جلب كند.
شما چطور خودتان را به يك نقش نزديك ميكنيد؟
با مطالعه روي نقش سعي ميكنم نقش را آناليز كنم.
بازي در نقش مثبت يا منفي برايتان فرقي هم ميكند؟
نقش برايم مهم است و دوست دارم نقش طوري باشد كه بتوانم روي آن مانور بدهم.
همچنين ترجيح ميدهم نقشي را كار كنم كه بتوان ابعاد مختلفي براي آن نقش طراحي كرد. اكثر نقشهاي ما تكلايه و تكبعدي هستند در صورتي كه در واقعيت زندگي اين گونه نيست.
نظرتان را در مورد «شهر دقيانوس» بگوييد؟
يك شهر كاملاً باستاني مدفون شده در زير خاك است. سوژه جالبي است كه البته در ايران شهرهاي باستاني زيادي هست كه ميتوانيم روي آنها كار كنيم.
شايد به خاطر كمكاريتان فراموش شويد و كنار گذاشته شويد، نظرتان را در مورد اين قضيه بگوييد؟
من براي شعور مردم ارزش قائل هستم و هر كاري را بازي نخواهم كرد و ترجيح ميدهم سينما را كنار بگذارم ولي كار ضعيف بازي نميكنم.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)